نیمه شعبان مصادف با ۲۷ اسفندماه ۱۴۰۰ بود که نماهنگی با عنوان «سلام فرمانده» با نوای ابوذر روحی در لنگرود اجرا شد؛ سرودی با مضامین ساده و دلنشین. نماهنگ این سرود در صحن و سرای مسجد مقدس جمکران بلافاصله در شبکههای اجتماعی سپس در رسانه ملی پخش شد و مورد استقبال مردم قرار گرفت. اگرچه مخاطب سنی این اثر «دهه نودیها» هستند، اما فرم موسیقی این سرود باعث شده که بزرگترها نیز با کودکان خود همنوا شوند.
«سلام فرمانده» به قدری دیده و شنیده شد که شاید کمتر کسی را بتوان در این سرزمین پهناور دید که این سرود به گوشش نرسیده باشد و افراد بسیاری هم هستند که در حال و هوای خود آن را زمزه میکنند و میگویند: «سلام فرمانده، سیدعلی دهه نودیهاش فرا خوانده»
سرود مذهبی «سلام فرمانده» کاری از گروه «ماح» مخفف «ملت امام حسین (ع)» در لنگرود است. حجتالاسلام سعید نعیمی، تهیهکننده این اثر میگوید: «گروه «ماح» را مقارن با سالروز شهادت حاج قاسم در سال گذشته راهاندازی کردیم تا برای تربیت نسل دهه ۹۰ برنامهریزیها و تلاشهایی داشته باشیم که خدا را شکر شهید زنده، ما را تنها نگذاشت. برای ساخت این اثر، هزینه کرایه پنج دوربین را هم نداشتیم، ولی عوامل بهصورت دلی و جهادی کار کردند. واقعاً برخی از ارگانها از جمله تیپ میرزا کوچکخان که من آنها را شهیدان زنده میدانم، جبهه انقلاب فرهنگی گیلان، آموزش و پرورش، شهرداری، امامجمعه ما را بسیار حمایت کردند».
ابوذر روحی مداح اهل بیت (ع) در خصوص علت این ماجرا میگوید: «سلام فرمانده» یک کار دلی و معجزهای از طرف آقا امام زمان (عج) بوده است. لطف امام حاضر، چنان اثری بر کارمان گذاشته که امروز همه ایران سلامهای بزرگمردان کوچک را واگویه میکنند. این سرود دارای ابیاتی در خور نیازهای روز نوجوانان در عصر جهاد تبیین است. در خصوص امام زمان (عج) همیشه از انتظار، دلتنگی و منتظر صحبت شده، ولی در «سلام فرمانده» به مسأله بخشش و آمادگی قرار گرفتن در صف یاران امام و سربازی آقا صحبت شده است».
راز جذابیت و فراگیری این اثر در چیست که از کشمیر تا سوریه و اروپا و ایران را متأثر کرد. معتقد نیستم این اثر محصول اتاق فکر عمیق و چندلایه و تحتنظر کارشناسان ادبیات، روانشناسی، جامعهشناسی و موعدشناسی تهیه شده باشد. قطعا ذوق و قریحه شخصی بوده است؛ اما ستودنی است. مانایی آنرا از منظر «گفتمان» بررسی میکنم.
«گفتمان مهدویت» نه از جهت باور بلکه از جهت نوآوری مفاهیم، ادبیات و هنر به اثبات و سکون رسیده است و عمدتا تکرار مفاهیم است؛ اما این اثر آن پوسته و محفظه بستهشده را شکافت از سالنهای همایش به کف جامعه و میان نوجوانان کشاند.
راز مانایی آن هویتدادن به نسل و سنینی است که اکنون هیچکارهاند و از جهت نقشآفرینی اجتماعی هنوز عرف جامعه آنان را بهرسمیت نمیشناسد. جذابیت آن استفاده از مفاهیمی است که به هویت کودکانه رنگ بزرگی میدهد و جنبه آرمانی حیات را برای کودک ترسیم میکند. «با قد کوچکم، سردارت میشوم» دقیقا یعنی همین جذابیت. «با دستان کوچکم دعات میکنم» یعنی دست کوچکی که در عرف هم دعایش جذاب است و هم خیلی توقع دعا از وی نمیرود.
هویتیابی به نسلی است که برای سربازی انقلاب اسلامی منتظر طی سلسله منازل و دالانها نیست. از جذابترین بخشهای آن همین «سیدعلی دههنودیهایش را فراخوانده» است. این هویتی را برجسته میکند که در قرابت با رهبری احساس پیشتازی نسبت به سنین بالاتر را نمایان میکند و پیوستگی سیدعلی، «فرمانده» و الگویی از سربازی حاجقاسم، پازل تکاملیافتهای را نشان میدهد که خواننده کودک و نوجوان احساس میکند خیلی زود در این تراز دیده و شناخته میشود. از جذابترین بخشهای انتهایی آن شروع بخش «عهد میبندم» است.
نوجوان آرمانی را برای خود ترسیم میکند که بعد از نوجوانی بهسوی آن خواهد رفت و فردای خود را در آیینه مهدویت میبیند. آرمانگرایی روح حاکم و نقطهقوت این متن است. همان گمشدهای که میتواند روح جلابخش معنویت و امامت را در زندگی لذتآلود و غربزده امروز ما بازتولید نماید. ملی و فراملیشدن این سرود دقیقا به این دلیل است که هم محتوا و هم اجرای آن خاص نوجوانان و کودکانی است که دوران عصمت را هنوز بهپایان نبردهاند. در پس این خواندن مواهبی از دنیا نمیبینند و آمدهاند تا از هویت خود در پیمودن آرمان مهدویت دفاع و از اسلاف خود پیشی بگیرند.
جذابیت آن برای بزرگترها نیز آن است که در دوران کودکی و در نبود امثال این سروده، آن حیات حسرتزده را در امروز بازخوانی میکنند. فعال بودن زبان بدن و حرکات هماهنگ دست، هیجانی مناسب با این سن تولید میکند و دیگران را نیز به سوی خود میکشد و البته به قول مقام معظم رهبری هیچ اثری در تاریخ بدون آمیختگی با هنر باقی نخواهد ماند و این سرود نشان میدهد که هنر میتواند برای ما از هزاران تریبون، قدرتمندتر عمل کند.
مدتها بود که در جریان فرهنگی کشور زمانی که نوجوانان و کودکان ما آهنگهای مبتذل خوانندگان غربی را زمزمه و همخوانی میکردند، همه تأسف میخوردند و انگار راه مقابله با آن را بلد نبودند؛ چون مابهازایی تولید نشده بود تا بتواند بر زبان این نسل بیفتد و مفاهیم و معارف انقلابی و دینی داشته باشد. «سلام فرمانده» باعث شد تا برنامهریزیهایی را که برای نسل دهه هشتادی و دهه نودی توسط غرب صورت گرفته بود، به انزوا ببرد. واکنشها و استقبال از «سلام فرمانده» به حدی بود که رسانههای ضدانقلاب را گیج کرد. «علینژاد» و «یکی از مجریان زن منوتو» در واکنش به سرود «سلام فرمانده» سعی کردند عصبیت خود را پشت تمسخر پنهان کنند. مجری منوتو برای تمسخر این نماهنگ مدعی شد که رهبر انقلاب اسلامی برای آنکه کودکان به او فرمانده بگویند، دستور داده است تا این نماهنگ را بسازند! علینژاد هم خط او را ادامه داد. با این حال سازندگان این نماهنگ در واکنش به این جوسازیها کلیپی تولیدکردند و گفتند: فرمانده خطاب شده در این نماهنگ امام زمان (عج) است. سیدمهدی بنیهاشمی لنگرودی، شاعر این اثر میگوید: «اینکه عدهای «سلام فرمانده» را به داشتن مضامین غیرایرانی محکوم میکنند، تنها نشاندهنده هدف آنها برای لطمه زدن به این سرود است. پاسخم این است که کجای این شعر غیرایرانی است؟ آیا علی ابن مهزیار اهوازی، غیرایرانی است یا آیتالله بهجت، نماد تقوا در سالهای اخیر، اهل کدام کشور است؟ آیا حاج قاسم سلیمانی که کل عمر و زندگیاش را وقف دفاع از آب و خاک و ناموس ایران کرد، ایرانی نیست؟ میرزاکوچک خان جنگلی که اسطوره مقاومت یک ملت است و سرش را در این راه داد تا کشور دست بیگانه ندهد، ایرانی نیست؟ تمام این هجمهها وارد شده تا مانع شوند از این سرود، نسلی پرورش یابد که ارزشهای دینی و ملی خود را بشناسد و در مقابل دنیاطلبی عدهای سر خم نکند و پای ارزشهایش بماند».
بیشک سرود «سلام فرمانده» به واسطه دربرگیری جهانیاش از قالب یک سرود فراتر رفته و تبدیل به یک «پدیده فرهنگی» در سطح جهانی شده است. باید این پدیده با دقت بررسی شود تا عناصری را بازشناخت که اثری را با نگاه محلی به جهان عرضه کرده است. اینکه برای جهانی بودن باید بومی بود نه یک جمله قصار است و نه یک شعار تهی، بلکه واقعیتی است که نمود آن را در «سلام فرمانده» میتوان مشاهده کرد.«سلام فرمانده» به یکباره آمد و نه تنها تمام کشورمان را در نوردید بلکه به فاصله کوتاهی مرزها را نیز پشت سر گذاشت و هر روز با اجرایی جدید و با زبانی نو از خیل عظیم دوستداران این آهنگ و بخصوص مضامین ارزشیاش میبینیم و میشنویم.
اصل مهدویت و انتظار هرچند یک اعتقاد شیعی است، اما در طول قرنها به عمیقترین لایههای فرهنگی جامعه ایران نفوذ کرده و به راحتی نمیتوان آن را به یک امر سیاسی و ایدئولوژیک تقلیل داد. متاثر از مفهوم تاریخی و فرهنگی «انتظار» است که امیدواری به آینده و باور به پایان همه مصائب و رنجها در ادبیات و فرهنگ عمومی ما به شکل جدی انعکاس یافته است.
با توجه به تمام آنچه که منتقدین و کارشناسان در مورد این اثر نظر دادهاند و به انتقاد یا تحسین «سلام فرمانده» پرداختهاند، میتوان به این نتیجه رسید که مهمترین عامل موفقیت اثر مذکور، قطعا دو عنصر اصلی است. اول لایت موتیف یا همان آهنگ اصلی کلام که به شکلی بسیار شیرین و جذاب بر دل هر کسی مینشیند. حتی در تقسیمبندی زیبایی این ملودی، باید ۹۰ درصد موفقیت و جذابیت ملودی را به همان اولین میزان یا ملودی مصراع اول سلام فرمانده…. نسبت داد.
و دومین عنصری که موفقیت این اثر را به همراه آورد محاورهای و خودمانی بودن کلام است. اتفاقا اینجا همین محاورهای بودن و همین قالبی که مردم در گفتار معمول و همیشگی و برای ارتباط برقرار کردن با یکدیگر از آن بهره میگیرند، همین باعث ایجاد حس خودمانی این اثر شده و شنونده آن را به شدت به خود و احساس و کلامش نزدیک میداند و بلافاصله با آن ارتباط برقرار میکند. ازاینرو شعر محاورهای هم ضعف و هم قدرت برای «سلام فرمانده» محسوب میشود.این اثر چون دارای المانهایی مرتبط با احساسات مشترک و برانگیزاننده لایههای فطری و عاطفی آدمهاست، ازاینرو همچون بسیاری از آثاری که ورای مرز و نژاد و کشور و جغرافیا با اقبال همگانی مواجه میشوند، «سلام فرمانده» نیز در حال گسترش در ورای مرزها بوده و به زبانهای مختلفی خوانده و اجرا شده است. که این خواندنها و اجراها منهای بخش قابل توجهی از مخاطبین خارجی است که این اثر را شنیده و تنها به عنوان شنونده آن را دنبال کردهاند. ما نه تنها میتوانیم راه تهاجم فرهنگی را ببندیم بلکه میتوانیم فرهنگ خوب و انسانساز خود را به خارج از مرزها و در سرتاسر جهان اشاعه دهیم و سرود «سلام فرمانده» با رکرود بیشسترین تعداد همخوانی و بیشترین تعداد کشورهای اجرا کننده این اثر و سرعت انتشار و گستره دربرگیریاش، این امید را دوباره در ما ایجاد کرد که واقعا میشود! و هر کاری با همت، پشتکار و ایمان شدنی است.
در عصر رخوتزده معاصر و انسانی که در تلاش روز افزون برای رسیدن به جایگاه شهروند جهانی فردیتزده است، بحث از “هویت” یکی از کلیدواژه های پرتکرار در اغلب تحلیلهای فرهنگی-اجتماعی است. بیتوجه به اینکه هویت، ماهیتا در ارتباطی دو سویه با تاریخ و فرهنگ شکل میگیرد و طرح بحث “عام و کلی” از آن نه تنها راه به جایی نمیبرد، بلکه گمراه کننده نیز هست. اینکه دلیل فراگیری این اثر، در چند عبارت و کلیگوییهایی مانند اینکه: سلام فرمانده به دلیل ارتباط وثیقش با عناصر هویت ایرانی فراگیر شد، بگنجد، نشان از سادهانگاری در مواجهه با مفهوم هویت و مضامین بنیادین آن و همچنین بیتوجهی به یک عنصر مهم تعیینکننده به عنوان زیربنای ساخت هویت ایرانی دارد، یعنی حماسه!
ویدیوهای وایرال شده از کودکان خردسالی که همراه با زمزمه شعر اشک میریزند- با اینکه احتمالا سنشان قد نمیدهد که واژگانی همچون غیور و جامانده و علیابنمهزیار را درک کند- نشان از این دارد که بار حماسی شعر، بر سایر ایرادات آن میچربد. هم ناظر به ریتم و هم ناظر به محتوا، تکرر لغات و عباراتی همچون بستن عهد، غیرت، سرباز و خود کلمه فرمانده… توامان با نوای آغازین دعای فرج و عبارات مملو از احساس همچون” جون من بیا!” از زبان کودکان نهایتا ۱۰ ساله، سلام فرمانده را به اثری حماسی و شورانگیز بدل میکند که برای طیف وسیعی از افراد، معناساز است.
چنانچه اساسا کار هویت، معنادهی و معناسازی است، باید این نکته را مدنظر داشت که در سپهر اجتماعی ایران، هویت از دیرباز تا کنون با حماسه، اسطوره و کمی بعد تر، دین توامان بوده است. در دورانی که یکی از کلیدهای اصلی بازتولید هویتی در آن، تکیه بر عنصر حماسه است و تولیدات فرهنگیاش اعم موسیقی و فیلم تکیه بر درام و تراژدی دارند، عجیب نیست که یک اثر حماسی متوسط و به بیان عدهای دیگر ضعیف، چنین مورد استقبال قرار بگیرد و دلیل آن یک چیز است: شیرینی شور حماسه و خودباوری در عصر تلخی درامها!
از من تا تو یک سرود!
انقطاع بین نسلی که ماحصل آن فراموشی ارزشهای اصیل اجتماعی است، پیشامد طبیعی گذر زمان و تاریخ در هر اجتماعی است. تلاش برای کم کردن این فواصل مابین ادوار گوناگون نسلی، همواره یکی از تلاشهای برنامهریزان و سیاستگذاران اجتماعی به شمار میرفته و میرود. اما سلام فرمانده، علیرغم جور نبودن قافیههایش، ایرادات وزنی و دور بودن معانی برخی کلماتش نسبت به پیام متن اصلی آن، توانست بار دیگر یادآور اهمیت تولیدات فرهنگی برای پیوند نسلی مابین دهههای مختلف شود.