قرآن به حیات اجتماعی معتقد است و « امت » دارای سرنوشت مشترک ، شعور واحد و معیارهای خاص است. در قرآن کار یک فرد از افراد اجتماع به همة آنها نسبت داده می شود و یا کار یک نسل به نسلهای بعد نسبت داده می شودمثل داستان قوم ثمود و شتر صالح . همچنین در قرآن گناه اجتماعی مطرح شده است اگر فرد تحت تاثیر جو اجتماعی به وقوع گناهی خشنود شود و آهنگ آن گناه را می نماید ، چون فرد جزئی از جمع است پس گناه فرد گناه جمع است . اگر جامعه ای دارای روح واحد و تفکر اجتماعی واحد شد حکم یک فرد انسان را پیدا میکند و افرادش همانند قوا و اعضای انسان میگردند که لذت و دردشان عین لذت و درد انسان است و سعادت و شقاوتشان عین سعادت و شقاوت انسان است . قرآن در عین اینکه برای جامعه طبیعت وشخصیت و عینیت و نیرو و حیات و مرگ واجل و وجدان و طاعت وعصیان قائل است، صریحا فرد را از نظر امکان سرپیچی از فرمان جامعه توانا می داندو اصالت فطرت انسانی را باور دارد .