از دیدگاه یک غیر مسلمان تنها عرب ها مسلمان محسوب می شوند، ولی در آن سوی مرزهای امپراطوری اسلام تعداد زیادی از کشورهای امریکای لاتین این یکنواختی موجود را شکسته و با ترک آیین مسیحیت به اسلام روی آورده اند .
«عبدالهادی بازرتا» رهبر مسلمانان امریکای لاتین، گفت که مردم از ابهامات مسیحیت گریزان و به قوانین ساده ارایه شده توسط اسلام گرایش دارند . بازرتا که اهل السالوادر و ساکن منطقه ی «فرسن » می باشد می گوید اگر از یک کودک سؤال شود که، چند خدا وجود دارد، بلافاصله می گوید، خدا یکتا است; اما اگر در برابر یک خداشناس همین سؤال مطرح شود، شما را دچار سردرگمی کرده و به دور و تسلسل فلسفی می کشاند . بعضی از مردم که با اجتماعات مذهبی مانوس بوده و این اعتقاد یک ارتباط مستقیم و درونی را با خداوند برایشان در پی داشته است، در حال تغییر از سوی کلیسا به سوی مساجد می باشند . اگر آمار فعلی جمعیت مسلمانان کشورهای امریکای لاتین، چهار میلیون نفر باشد، این آمار ۶ برابر آمار سال ۱۹۷۰ می باشد و این جمعیت قسمتی از جمعیت مسلمان سراسر دنیا را تشکیل می دهد . در امریکا، تعیین دقیق جمعیت مسلمانان امریکای لاتین مقیم آن کشور، بسیار دشوار است . اما بر طبق آمار ارایه شده توسط انجمن مسلمانان امریکایی مستقر در واشنگتن، حدود بیست و پنج هزار مسلمان لاتینی، مقیم امریکا می باشند . کالیفرنیای جنوبی، نیویورک و شیکاگو مناطقی هستند که به طور سنتی تعداد لاتینی ها در آن بسیار زیاد است . در این مناطق مساجد زیادی بنا گردیده است . اکثریت زنان لاتین که به ازدواج مردان مسلمان در آمده اند، سجاده های نماز خود را به شکل های عربی، آفریقایی و قفقازی می آرایند .
مردم امریکای لاتین در مورد هویت خود دچار آشفتگی و پریشانی هستند، آنها نمی دانند که اصالتا به اروپا تعلق دارند یا به هندوستان . سؤال آنان این است که ما به کجا تعلق داریم، هویت واقعی ما چیست؟
در مورد افرادی مثل «فاطمه آتورایا میریا آسوس » اهل «اونتاریا» مساله چیز دیگری سوای ماهیت او بود . زمانی که او با مردی که بعدها همسر او شد برخورد کرد، نسبت به مذهب کاتولیک خویش کم ایمان گردید . اما اشتیاق تبادل نظر درباره منشای مذاهب، وی را به دین اسلام سوق داد . آقای عماد آتورا همسر خانم فاطمه آتورا می گوید: هر مرد مسلمان، قادر به ازدواج با هر شخصی که تمایل دارد، می باشد . او که اهل سوریه است، در مورد تغییر آیین همسرش می گوید: خانم آتورا هرگز برای پذیرش اسلام، تحت فشار قرار نگرفت و زمانی به این دین گرایش نشان داد که در انتظار دومین فرزند خود بود .
«علی مدینه » مسلمان دیگری از ناحیه ی «پومونا» اسلام را در بدترین شرایط زندگی قبول کرده است; او زمانی که دبیرستان و تحصیل را رها کرده و بدون هیچ برنامه ای به اتلاف عمر خود در خیابانها و استفاده از مواد الکلی مشغول بوده، این آیین رهایی بخش را بر سر راه خود می بیند و در اوج سردرگمی، با اهدای یک جلد قرآن از طرف یکی از دوستانش مسلمان می شود . «جوز (یوسف) گومز» دوست علی مدینه بیست و دو ساله است و در سال ۱۹۹۹به دین اسلام گرویده است، او اهل السالوادر می باشد . وی می گوید: زمانی که بر روی مذاهب مطالعه می کردم به فردی به نام یوسف که یک مسلمان مکزیکی بود برخورد کردم، در ابتدا الگوی رفتاری من همان رفتارهای مردم عرب بود و مسلمان شدن یک مکزیکی، مطلبی خنده آور بود . برای بستگان من نیز پذیرش دین جدید یعنی اسلام بسیار مشکل بود . آقای گومز می گوید: مادرم در ابتدا فکر می کرد، من به یک مکتب فکری، پیوسته ام، زیرا او درباره دین جدید من اطلاعاتی نداشت .
مسلمانان لاتین به رسومات و ارزشهای اسلامی مشترک پایبند هستند، آقای بازرتا می گوید: بسیاری از رسومات ما مانند احترام به پدر و مادر واقعا اسلامی است، زنان ما نیز مانند مردان مسلمان هرگز نوشیدنی های حرام مصرف نکرده و بیشتر وقت خود را در خانه هایشان به سر می برند .
با پیروزی انقلاب اسلامی، وضعیت تغییر کرد. هم بحث صدور انقلاب در سطح بینالمللی مطرح شد، هم اسلام در دنیا شناخته شد و هم مسلمانان در دیگر کشورها بیدار شدند و خودشان درخواست کردند که برای ما عالم بفرستید و مسجد بسازید. درواقع هم درخواستها برای این بحث بیشتر شد و هم دغدغه حوزه در این زمینه زیاد شد. تجربه مهمی بود. تجربهای که حوزه علمیه تا قبل از انقلاب نداشت.اروپاییها بهلحاظ فرهنگی با اسلام آشنایی دارند؛ یک بخش بافت اجتماعی اروپا اسلامی است؛ لندن پنج میلیون مسلمان دارد! یعنی اسلام جزء برنامه اجتماعی آنها است. در بولیوی وکوبا تعداد مسلمانان بسیار محدود است. بهلحاظ مخاطبشناسی پذیرش اسلام در امریکای لاتین راحتتر است؛ چون پیچیدگی فکری و فرهنگی اروپاییها را ندارند؛ آدمهای سادهای هستند. در اروپا روابط اجتماعی بسیار پیچیده است.در شیلی رسانهها، مجلات، تلویزیونها و دانشگاهها بسیار راحت استقبال میکنند. البته تجربهی زیست مشترک اروپاییها با مسلمانان، تجربهی قشنگی نبوده است؛ زیرا مسلمانان مهاجر در اروپا از اقشار پایین اجتماع و از کشورهایی مثل لیبی، الجزایر و مراکش بودهاند؛ که اینها نیز متأسفانه به دلیل قربت و تنهایی وارد مسائل فساد میشوند. از این جهت مدلی که از اسلام دیدهاند، مدل زیبا و جذابی نیست. فرق اروپاییها با امریکای لاتینیها این است که اروپاییها اهل مطالعهاند و بالاخره درباره اسلام مطالعه داشتهاند؛ اما در امریکای لاتین مردم نسبت به اسلام خالیالذهن هستند. هرچند از یازده سپتامبر به بعد، خالیالذهن نداریم! چون یک انقلاب رسانهای شده است؛ هر روز علیه اسلام حرفی میزنند. قبل از یازده سپتامبر وقتی اسم مسلمان میآمد، در امریکای لاتین نمیدانستند که مسلمان یعنی چه؛ قرآن یعنی چه؛ پیامبر یعنی چه. اما در اروپا مسلمانها برای خود تاریخ دارند. برخی کشورهای اروپایی بنای تمدنیشان حذف اسلام بود؛ مثل اسپانیا. یعنی تاریخ تمدن اروپایی در برخی مناطق بر حذف اسلام بنا شده است.اگر ما بتوانیم حداقل این هدف را محقق سازیم، کار بزرگی کردهایم. ما هنوز به این هدف نرسیدهایم که به دنیا بگوییم ما هم فکری داریم. در واقع اصل، تبدیل اسلام به یک گفتمان بینالمللی است. ما به دلیل امکانات و نیروی انسانی محدود متأسفانه هنوز نتوانستهایم اسلام را به یک گفتمان تبدیل کنیم. البته همه این اشکالات مربوط به ما نیست و بخشی نیز بهدلیل برنامههای دشمنان ما است.مقاله ای که اخیرا در usatoday منتشر شده نشان می دهد که مردم آمریکای لاتین اخیرا گرایش زیادی به دین اسلام پیدا کرده اند و گرویدگان به دین اسلام در میان مسیحیان کاتولیک آمریکای لاتین رو به افزایش است.جمهوری اسلامی ایران یکی از کارگزاران اصلی موضوع گسترش اسلام در آمریکای لاتین است که در این راستا علاوه بر برخورداری از فرصتهای متعدد، تحت تأثیر عوامل و ساختارهای محدودکنندهای قرار گرفته است. اشتراکات هویتی میان ملت ایران و ملتهای آمریکای لاتین، اتخاذ سیاستهای همسو، وجود مهاجرین مسلمان، گرایش بالا به دین، شکست مدرنیزاسیون و بحرانهای اجتماعی موجود در این منطقه فرصتهایی را جهت گسترش اسلام در آمریکای لاتین به وجود آورده است. در مقابل، رشد ادیان و فرهنگهای رقیب، شکلگیری هویتهای متضاد با اسلام، بدبینی به جمهوری اسلامی ایران و اعمالنفوذ قدرتهای فرا منطقهای در آمریکای لاتین علاوه بر محدود کردن حضور جمهوری اسلامی ایران در این منطقه، تهدیدی برای گسترش اسلام در آنجا محسوب میشوند.شناخت فرصتها و استفاده بهینه از آنها و تبدیل تهدیدها به فرصت با اتخاذ راهبرد حذف آسیبپذیریها از مهمترین راهکارهای پیش روی جمهوری اسلامی ایران جهت گسترش اسلام در آمریکای لاتین هستند.