3

وقتی املت دسته داره

  • کد خبر : 940
  • ۰۶ دی ۱۳۹۰ - ۱۹:۴۴

وقتی املت دسته داره (ناصر فیض) وقتی املت دسته داره همه چی بی اعتباره اینه که هر کی تو باغش هر چی که می خواد می کاره خب مداد و وقتی نجار بر می داره از رو گوشش باز دوباره پشت گوشش نذاره، کجاش بذاره؟! وقتی باغبون تو باغش چیزی جز گوجه نکاشته گوجه ها […]

وقتی املت دسته داره (ناصر فیض)
وقتی املت دسته داره
همه چی بی اعتباره
اینه که هر کی تو باغش
هر چی که می خواد می کاره
خب مداد و وقتی نجار
بر می داره از رو گوشش
باز دوباره پشت گوشش
نذاره، کجاش بذاره؟!
وقتی باغبون تو باغش
چیزی جز گوجه نکاشته
گوجه ها وقتی رسیدن
می تونی بگی، خیاره؟!
وقتی چیزی سر جاش نیست
من می گم شاید بتونی
نه خیار، یه چیز دیگه
مثلاً بگی چناره!
این چه کاریه که آدم
خم بشه به جای گوشش
کف پاشو بخارونه
وقتی که گوشش می خاره!
حتی یک بارم تو عمرش
با ماشین خلاف نکرده
هرکی از اول عمرش
تا حالا ماشین نداره
من دلم می خواد همیشه
املتی بمونه شعرام
اونم از اون دسته داراش
اما سید نمی ذاره
دوس دارم مثل یه پاندول
بین خونه و سرکار
هر غروب بیام به خونه
فردا باز برم اداره
دوس ندارم که بفهمم
کی پیاده س کی سواره؟
یا بدونم که چرا نفت
بشکه ای نود دلاره؟
دوس ندارم از طناب
سفید و سیا بترسم
بعدشم خدا نکرده
مطمئن بشم که ماره
دوس ندارم که بدونم
دختر پیر محله
پا به پای دار قالی
هنوزم امیدواره
دوس ندارم که بپرسن
کارا بر وفق مراده
نه و زهر مار، من هم
دوس ندارم بگم آره!
آره املت یه بهونه س
که بگم یه چیزی هستش
دسته هم واسه ش گذاشتم
تا نگن دسته نداره!
لینک کوتاه : https://mostajar.com/?p=940

برچسب ها

ثبت دیدگاه

مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : 0
قوانین ارسال دیدگاه
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.