وقتی املت دسته داره (ناصر فیض)
وقتی املت دسته داره
همه چی بی اعتباره
اینه که هر کی تو باغش
هر چی که می خواد می کاره
همه چی بی اعتباره
اینه که هر کی تو باغش
هر چی که می خواد می کاره
خب مداد و وقتی نجار
بر می داره از رو گوشش
باز دوباره پشت گوشش
نذاره، کجاش بذاره؟!
بر می داره از رو گوشش
باز دوباره پشت گوشش
نذاره، کجاش بذاره؟!
وقتی باغبون تو باغش
چیزی جز گوجه نکاشته
گوجه ها وقتی رسیدن
می تونی بگی، خیاره؟!
چیزی جز گوجه نکاشته
گوجه ها وقتی رسیدن
می تونی بگی، خیاره؟!
وقتی چیزی سر جاش نیست
من می گم شاید بتونی
نه خیار، یه چیز دیگه
مثلاً بگی چناره!
من می گم شاید بتونی
نه خیار، یه چیز دیگه
مثلاً بگی چناره!
این چه کاریه که آدم
خم بشه به جای گوشش
کف پاشو بخارونه
وقتی که گوشش می خاره!
خم بشه به جای گوشش
کف پاشو بخارونه
وقتی که گوشش می خاره!
حتی یک بارم تو عمرش
با ماشین خلاف نکرده
هرکی از اول عمرش
تا حالا ماشین نداره
با ماشین خلاف نکرده
هرکی از اول عمرش
تا حالا ماشین نداره
من دلم می خواد همیشه
املتی بمونه شعرام
اونم از اون دسته داراش
اما سید نمی ذاره
املتی بمونه شعرام
اونم از اون دسته داراش
اما سید نمی ذاره
دوس دارم مثل یه پاندول
بین خونه و سرکار
هر غروب بیام به خونه
فردا باز برم اداره
بین خونه و سرکار
هر غروب بیام به خونه
فردا باز برم اداره
دوس ندارم که بفهمم
کی پیاده س کی سواره؟
یا بدونم که چرا نفت
بشکه ای نود دلاره؟
کی پیاده س کی سواره؟
یا بدونم که چرا نفت
بشکه ای نود دلاره؟
دوس ندارم از طناب
سفید و سیا بترسم
بعدشم خدا نکرده
مطمئن بشم که ماره
سفید و سیا بترسم
بعدشم خدا نکرده
مطمئن بشم که ماره
دوس ندارم که بدونم
دختر پیر محله
پا به پای دار قالی
هنوزم امیدواره
دختر پیر محله
پا به پای دار قالی
هنوزم امیدواره
دوس ندارم که بپرسن
کارا بر وفق مراده
نه و زهر مار، من هم
دوس ندارم بگم آره!
کارا بر وفق مراده
نه و زهر مار، من هم
دوس ندارم بگم آره!
آره املت یه بهونه س
که بگم یه چیزی هستش
دسته هم واسه ش گذاشتم
تا نگن دسته نداره!
که بگم یه چیزی هستش
دسته هم واسه ش گذاشتم
تا نگن دسته نداره!