نخست وزیر اسرائیل که در ماههای اخیر به دو کشور سازشگر امارات و بحرین سفر کرد، به عربها پیشنهاد داد که ائتلافی با عنوان ناتوی عربی تشکیل دهند.
نفتالی بنت، برای نخستینبار در یک سال و نیم که از عادیسازی روابط رژیم صهیونیستی با بحرین و امارات متحده عربی میگذرد، آذر ۱۴۰۰ به ابوظبی و بهمن به منامه سفر کرد.
بر پایه اعلام رسانهها، «گانتس» در جریان سفر خود به بحرین تفاهم نامهای را امضا کرد که بر اساس آن به طور رسمی «تل آویو» و «منامه» با یکدیگر در زمینه امنیتی همکاری میکنند.
بحرین و رژیم صهیونیستی در سپتامبر ۲۰۲۰ تحت نظارت «دونالد ترامپ»، رئیس جمهور پیشین آمریکا توافقنامه عادیسازی روابط امضا کردند.
اقدام صهیونیستها و موافقت حکام سازشکار کشورهای عرب حوزه خلیج فارس در عادی سازی روابط با رژیم صهیونیستی در حالی انجام میشود که مردم این کشورها از نفوذ صهیونیستها به لایههای نظامی و دفاعی کشورشان به شدت نگران هستند.
پروژه پیمان استراتژیکی خاورمیانه که اختصار آن در ترجمه انگلیسی کلمه «MESA» است یا همانگونه که در رسانهها به نام “ناتوی عربی” مصطلح شده است؛ شامل شش کشور حاشیه خلیج فارس، مصر و اردن میشود. ایده این طرح آمریکایی است و هدف تقریباً پنهان آن در درجه اول حمایت از منافع آمریکایی است. این طرح موقعیت خوبی برای ترامپ پدید آورد تا از طریق جذب میلیاردها دلار از ایجاد این پیمان برای آمادهسازی، پردازش تجهیزات، سلاح، متخصصان، آموزش نظامی و… به بسیاری از وعدههای انتخاباتی که به احزاب آمریکایی داده بود، دست یابد.
هدف ظاهری این پیمان اما مقابله با گسترش یا تجاوز یا تهدیدهای ایران یا بهطور کلی تروریسم در منطقه است.
اما چرا ناظران بر این باورند که این پیمان مرده به دنیا آمده است، و اگر چنین نباشد در شرف مرگ زودهنگام است؟ علت آن چند چیز است:
نخست ــ شش کشور خلیج فارس هماهنگی و توافقی در مورد دشمن مشترک ندارند، درحالی که عربستان، امارات و بحرین بر این باورند که دشمنی بهنام ایران وجود دارد و رفتار با آن باید با سختگیری و تشدید نظامی باشد. قطر، کویت و عمان بهعکس آنها براین باورند که تهران قدرت منطقهای است و اولاً احترام آن واجب است و ثانیاً به گفتگو و درک متقابل معتقدند، چرا که بر این باورند که این راه تنها راه مقابله و تعامل با تهران است.
دوم ــ مصر و اردن معتقدند که دشمنتراشی با ایران از اولویت یا دستور کارهای سیاسی آنها نیست، بلکه اصلاً این آن چیزی نیست که آنها را به این رفتار با قدرت منطقهای یا ایجاد مواضع همسو با دستورکار ریاض یا ابوظبی فرا بخواند.
سوم ــ اختلاف زودهنگام میان عربستان و مصر که پنهانی آغاز شد، اما بهتدریج صورت آشکاری یافت، از دلایل تأخیر یا عدمثبات آن در منطقه و شروع به کار آن است. عربستان خود را برای رهبری پیمان شایستهتر میبیند، درحالی که برای قاهره دشوار است که قدرت نظامی مصر را تحت رهبری کشوری همچون عربستان که مهارت و تخصصی در زمینه جنگی ندارد، در بیاورد.
علاوه بر این، قاهره خشم عربی بهویژه عربستان را احساس کرد و دیگر احزاب عربی برای لغو پروژه ارائه شده توسط مصر از طریق اتحادیه عرب در سال ۲۰۱۵ که در ایجاد قدرت عربی برای حمایت از منطقه نمودار شد، تلاش کردند.
هدف آشکار آن، مقابله با تمامی صورتهای تروریسم بود. این اقدام در واقع فراخوانی سعودی تلاشی از جانب آنها بود تا بیشترین میزان ممکن از موافقت عربی و اسلامی برای رویارویی با ایران را بسیج کنند، اما این سه نشست بدون نتیجه به پایان رسید.
دلیل شکست سعودی در سرمایهگذاری برای این اجتماع عربی اسلامی در این سه نشست از دید ناظران پنهان نماند، چرا که روابط آنها با بسیاری از پایتختهای کشورهای عربی از جمله قاهره، عمان، دوحه، رباط، همچنین چندین پایتخت اسلامی در هم پیچیده و بحرانی شده است. این موضوع از جمله عوامل تضعیف هرگونه تلاش برای ایجاد ناتوی عربی میباشد.
اما در این زمینه شایان ذکر است که پس از آنکه تقریباً پروژه ناتوی عربی از هم پاشید، تغییری کیفی در اظهارات اماراتیها ــ که قویترین همپیمان عربستان هستند ــ نمایان شد. چندی پیش، انور قرقاش وزیر مشاور در امور خارجه امارات نوشت که حل تنشها در حاشیه خلیج(فارس) فقط راهحل سیاسی دارد. وی همچنین خواستار ایجاد آتشبس در منطقه شد.
تشکیل ارتش مشترک عربی هفتاد سال قبل به فاصله کوتاهی از تشکیل رژیم جعلی صهیونیستی مطرح شد اما هرگز به مرحله اجرا در نیامد. بعد از وقوع تحولات جهان عرب در سال ۲۰۱۱ موسوم به «بهار عربی» که هدف آن سرنگونی نظام سوریه و تشکیل یک منطقه عربی وابسته به سیاستهای آمریکا و رژیم صهیونیستی بود بار دیگر مسئله تشکیل ارتش مشترک عربی به میان آمد که آمریکاییها نیز از آن حمایت کرده و به عنوان «ناتو عربی» از آن یاد میشود.
با توجه به این طرح قرار بود عربستان سعودی، امارات متحده عربی، کویت، عمان، قطر، بحرین و اردن ناتو عربی را تشکیل بدهند. ماهیت و اهداف تشکیل این ارتش مشترک عربی نشان میدهد که برخلاف ادعاهای مطرح شده در این زمینه تشکیل ناتوی عربی نه تنها موجب نگرانی صهیونیستها نمیشود بلکه در خدمت آنها نیز هست. در واقع تشکیل ناتوی عربی یک طرح آمریکایی است نه طرح عربی و هدف آن مقابله با نفوذ ایران در منطقه و تضعیف قدرت محور مقاومت است. به همین دلیل رژیم صهیونیستی همواره از چنین طرحی حمایت میکرد.
بعد از ناکامی آمریکا و متحدان آن در براندازی نظام سوریه و شکست تروریسم در این کشور به دست ارتش عربی سوریه و متحدان آن از محور مقاومت، طرح تشکیل ناتو عربی تقریبا لغو شده بود تا این که چندی پیش «نفتالی بنت» نخست وزیر رژیم صهیونیستی که طی سال جاری میلادی به کشورهای سازشکار بحرین و امارات سفر داشته است پیشنهادی در این زمینه مطرح کرد. به گزارش منابع خبری، بنت به کشورهای حوزه خلیج فارس پیشنهاد داده تا یک ائتلاف ناتو عربی با مشارکت اسرائیل تشکیل دهند.ه طور کلی رژیم صهیونیستی و آمریکا با ترویج ایرانهراسی در منطقه عربی قصد دارند که از این کشورها به عنوان سپر دفاعی اسرائیل استفاده کنند؛ چرا که صهیونیستها و آمریکاییها معتقدند وقوع یک جنگ منطقهای دیر یا زود اجتناب ناپذیر خواهد بود و این کشورهای عربی هستند که باید به نیابت از اسرائیل وارد جنگ شده و از پایان موجودیت این رژیم جلوگیری کنند.