آیةاللّهالعظمى سبحانى:
مسح پاها در وضو پشتوانه قرآنى و حدیثى دارد، اکنون هر دو را به صورت موجز بیان مىکنیم:
ظاهر آیه ششم سوره مائده حاکى از آن است که انسان نمازگزار به هنگام وضو دو وظیفه دارد: یکى شستن (در مورد صورت و دست) و دیگرى مسح (در مورد سر و پاها). این مطلب از تقارن و مقایسه دو جمله زیر روشن مىشود:
۱٫ «فاغسلوا وجوهکم وأیدیکم إلى المرافق»؛
۲٫ «و امسحوا بروِسکم و أرجلکم إلى الکعبین».
چنانچه ما این دو جمله را به فرد عرب زبانى که ذهن او مسبوق به اختلافات فقهى نباشد ارائه کنیم، بىتردید خواهد گفت که طبق این آیه، وظیفه ما نسبت به صورت و دست، شستن؛ و نسبت به سر و پاها، مسح است. از نظر قواعد ادبى، لفظ «أرجلکم» باید عطف بر کلمه «روِسکم» باشد که نتیجه آن همان مسح پاهاست، و نمىتوان آنرا بر لفظ پیشین «وأیدیکم» عطف کرد که نتیجه آن شستن پاها مىباشد؛ زیرا لازمه آن این است که میان معطوف «وأرجلکم» و معطوف علیه «وأیدیکم» جمله معترضهاى «فامسحوا بروِسکم» قرار گیرد، که از نظر قواعد عربى صحیح نیست و گذشته از این مایه اشتباه در مقصود مىباشد. ضمناً در این قسمت (مسح کردن پاها) فرقى میان قرائت جرّ و قرائت نصب وجود ندارد و برمبناى هر دو قرائت، کلمه «أرجلکم» عطف بر کلمه «روِسکم» است؛ با این تفاوت که اگر بر ظاهر روِسکم عطف شود مجرور، و اگر بر محلّ آن عطف شود منصوب خواهد بود. علماى امامیه در تحقیق مفاد آیه وضو بحثهاى گستردهاى دارند که طبرسى در مجمعالبیان به برخى از آنها اشاره کرده است. مجمعالبیان:۲/۱۶۳-۱۶۷؛ الانصاف فى مسایل دام فیها الخلاف:۱/۴۰۱۰٫
ریشه اختلاف
بىتردید ظاهر آیه، حاکى از آن است که وظیفه نمازگزار به هنگام وضو، مسح پاهاست، و مفاد آیه، دو کلمه بیش نیست:
۱٫ غسلتان: شستن دستها و صورت.
۲٫ مسحتان: مسح بر سر و پاها.
هرگاه از ابنعباس در مورد کیفیت وضو مىپرسیدند، او در پاسخ مىگفت: نزل القرآن بالمسح: وحى الهى بر مسح بر پا وارد شده است.
و نیز مىگفت: «مردم اصرار بر شستن کردند، در حالى که مسح فرمان داده شده است». الدرالمنثور: ۳/۱-۴٫ ولى باید دید چگونه این اختلاف با ظهور آیه در مسح پدید آمد، از بررسى روایات و تاریخ تشریع وضو به دست مىآید که دو عامل سبب پیدایش انحراف از ظاهر آیه شده است:
۱٫ سلطهها و حکومتها
سلطهها و حکومتها بیشترین تأثیر را در تغییر حکم مسح پاها داشتند، بالاخص حجاج بن یوسف که اصرار مىورزید باید پاها شسته شود، زیرا آلودگى پاهاى نمازگزاران که غالباً پابرهنه بودند، بسیار ناراحتکننده بود. انسبن مالک، از اصحاب پیامبراکرم صلىاللّهعلیهوآلهوسلم که عمرى طولانى داشت، مدتى در کوفه زندگى مىکرد. به وى خبر دادند که حجاج مىگوید: فاغسلوا بطونهما وظهورهما: ظاهر و باطن پاها را بشویند، وقتى وى این جمله را شنید، سخت شورید و گفت: صدقاللّه و کذب الحجّاج؛ قالاللّهتعالى: «وامسحوا بروِسکم وأرجلکم». تفسیر طبرى: ۶/۸۲، تفسیر قرآن ابنکثیر: ۲/۲۰٫ دعوت مردم بر شستن پا از طرف اموىها بسیار جدى و سرسختانه بود بهگونهاى که فقیهان معاصر، جرئت مخالفت نداشتند. احمدبن حنبل از ابومالک اشعرى نقل مىکند که وى به بستگان خود گفت: همدیگر را خبر کنید تا من نماز رسولخدا را براى شما بخوانم، وقتى همگان گرد آمدند، وى گفت: در میان شما بیگانهاى نیست؟ گفتند: خیر، وى ظرف آبى طلبید، پس از شستن دهان و بینى، سه بار صورت و دستها را شست، آنگاه بر سر و روى پا مسح کشید و نماز گزارد. مسند احمد: ۵/۳۴۲؛ معجم کبیر طبرانى: ۳/۲۸، شماره ۳۴۱۲٫
۲٫ تقدیم مصلحتاندیشى بر ظهور آیه
تقدیم مصلحت بر نص قرآنى و حدیث پیامبر، اساس بسیارى از بدعتها است و ما به قسمتى از آنها در کتاب خاصى به نام «بدعت» اشاره کردهایم. اتفاقاً همین نظریه، انگیزه عدول از مسح و روى آوردن به غسل شده است. ابوبکر رازى، معروف به جصاص(۵۰) در کتاب «احکام القرآن» مىنویسد: آیه وضو از نظر وجوب مسح یا غسل، مجمل است، لازمه احتیاط این است که پاها شسته شود؛ زیرا در این صورت، هر دو احتمال انجام مىگیرد. احکامالقرآن: ۲/۳۴۶٫ ادعاى اجمال در آیه با هدف آنکه در مقام بیان وظیفه است، سازگار نیست؛ به علاوه اگر بنا بر احتیاط باشد، باید دوباره وضو گرفته شود، زیرا ماهیت مسح با غسل متفاوت است. مؤلف «المنار» از جمله کسانى است که ظهور آیه در لزوم مسح بر پا را انکار نمىکند، ولى از طرف دیگر مىگوید: تر کردن پاهاى کثیف و آلوده چه سودى دارد؟! المنار: ۶/۲۳۴٫ او از یک نکته غفلت کرده که آیه وضو تنها از آن بدوىها و انسانهاى غیر نظیف نیست، بلکه وحى الهى شهرى و بدوى را همزمان شامل مىشود و این نور الهى تا روز رستاخیز تابنده است. جا دارد از مؤلف المنار بپرسیم: مسح بر سر، با یک انگشت (که شافعى آنرا کافى مىداند)، چه سودى دارد؟ به چه دلیل یکى از آن دو، جایز و عقلانى و دیگرى نامشروع معرفى مىشود؟ گذشته از این، وضو تنها نظافت نیست بلکه آمیخته با عبادت است، نظیفترین افراد باید براى نماز وضو بگیرند، و انسان غیر نظیف هم باید ابتدا پاها را بشوید و سپس وضو بگیرد. تا اینجا گفتوگوى ما مربوط به آیهاى از قرآن بود، اکنون دلایل مسح را در روایات مطرح مىکنیم:
روایات مسح از پیامبر گرامى صلىاللّهعلیهوآلهوسلم
شاید برخى تصور کنند که در کتب اهل سنت، روایتى از پیامبراکرم صلىاللّهعلیهوآلهوسلم درباره لزوم مسح بر پا وارد نشده است، در حالى که با یک بررسى، بیش از سى روایت یافتیم که بسیارى از آنها بیانگر وضوى رسول خدا صلىاللّهعلیهوآلهوسلم و اصحاب آن حضرت است.
دلالت روشن آیه وضو بر لزوم مسح و روایات چشمگیر در این مورد، ایجاب مىکند که فقیهان اهلسنت در این مسئله تجدیدنظر کنند و از این طریق گامى به سوى وحدت در رفتار بردارند و در این مورد از گروه کثیرى از بزرگان صحابه و تابعان که وضوى آنان بر اساس مسح بر پا بود، پیروى کنند، اکنون اسامى برخى از آنان را در این جا مىآوریم:
۱٫ امام علىبن ابىطالب علیهالسلام فرمودند: «رأیت رسول اللّه یمسح ظاهرهما». مسند احمد: ۱/۱۵۳، شماره ۷۳۹، و ص ۱۸۳ شماره ۹۱
۲٫ جابر بن عبداللّه مىگوید: امام محمدبن علىبن الحسین علیهالسلام معروف به باقرالعلوم – که عظمت و جلالت علمى و فقاهت ایشان مورد اتفاق همگان است (تذکرةالحفاظ: ۱/۱۲۴) به من فرمود: «امسح على رأسک وقدمیک»، «بر سر و پاهایت مسح بکش». تفسیر طبرى: ۶/۸۲٫
۳٫ بسر بن سعید مىگوید: عثمان وضو گرفت و بر سر و پاها سه بار مسح کشید و گفت: رسول خدا این چنین وضو مىگرفت. مسند احمد: ۱/۱۰۹، حدیث ۴۸۹٫
۴٫ حمران بن أبان غلام عثمان از او نقل مىکند: پیامبر خدا صلىاللّهعلیهوآلهوسلم پس از شستن صورت و دست، بر سر و پاها مسح مىکشید. کنزالعمال: ۹/۴۳۶، شماره ۲۶۸۶۳٫
۵٫عبداللّه بن زید مازنى، معروف به ابن عماره مىگوید: پیامبر وضو گرفت و «مسح رأسه و رجلیه»؛ سر و پاهایش را مسح کشید. کنزالعمال: ۹/۴۵۱، حدیث ۲۶۹۲۲٫
۶٫ عبداللّه بن عباس، پیوسته مىگفت: إنّ الوضوء غسلتان و مسحتان. تفسیر طبرى: ۶/۸۲٫
۷٫ عامر الشعبى مىگفت: اساس وضو را دو شستن و دو مسح کشیدن تشکیل مىدهد و لذا در تیمم بدل از وضو، مواضع شستن براى تیمم محفوظ مانده و جایگاه مسح الغاء شده است. تفسیر طبرى: ۶/۸۲٫
۸٫ رفاعة بن رافع از اصحاب رسول خدا صلىاللّهعلیهوآلهوسلم، از آن حضرت چنین نقل مىکند: پیامبر بر سر و پاها، تا دو برآمادگى مسح مىکشید. سنن ابنماجه: ۱، حدیثه ۴۶۰، سنننسائى: ۲/۲۲۶٫
۹٫ ابومالک اشعرى، صحابى رسول خدا، به عشیره خود وضوى رسول خدا را آموزش داد و در پایان بر روى پاها مسح کشید. مسند احمد: ۵/۳۴۲٫
۱۰٫ رفاعة بن رافع، صحابى رسول خدا صلىاللّهعلیهوآلهوسلم، از آن حضرت نقل مىکند که فرمودند: «نماز هیچیک از شما پذیرفته نمىشود تا وضوى کامل بگیرد، صورت و دستها را بشوید و سر و پاها را تا دو برآمادگى مسح کند». مستدرک حاکم: ۱/۲۴۱٫
ما از میان اعلام صحابه و تابعان به ذکر ده نفر اکتفا کردیم، اسامى شخصیتهایى که مسح بر سر را از پیامبر صلىاللّهعلیهوآلهوسلم و بزرگان صحابه و تابعان نقل کردهاند، در کتاب «الانصاف فى مسایل دام فیها الخلاف»۱/۵۶ – ۹۵ وارد شده است.
مستجار