4

علی ع رستگار رفت

  • کد خبر : 1259
  • ۲۹ مرداد ۱۳۹۰ - ۱۵:۳۴

     پیامبر اعظم(ص): «این جبرئیل است که به من خبر می‌دهد که همانا بزرگ‌ترین و واقعی‌ترین خوشبخت کسی است که علی را در زمان حیاتش و پس از مرگش دوست داشته باشد».[۱]  امام علی(ع): قسم به خدا که انس و الفت فرزند ابوطالب به مرگ بیشتر از انس و الفت بچه شیرخوار به سینه […]

     پیامبر اعظم(ص): «این جبرئیل است که به من خبر می‌دهد که همانا بزرگ‌ترین و واقعی‌ترین خوشبخت کسی است که علی را در زمان حیاتش و پس از مرگش دوست داشته باشد».[۱]

 امام علی(ع): قسم به خدا که انس و الفت فرزند ابوطالب به مرگ بیشتر از انس و الفت بچه شیرخوار به سینه مادرش است».[۲]

 امام حسن(ع) بعد از شهادت امیرالمؤمنین(ع) خطبه‌ای خواند و از علی(ع) یاد کرد و چنین فرمود: «(علی) خاتم اوصیا و وصی خاتم پیامبران و امیر صدیقان و شهیدان و صالحان بود. سپس فرمود: ‌ای مردم! مردی از پیش شما رفت که گذشتگان از او پیشی نگرفتند و آیندگان به درک او نائل نمی‌شوند».[۳]

واپسین وصایای علی(ع)

چهل و هفتمین نامه از بخش نامه‌های نهج‌البلاغه، وصیتی از امیر کلام و بیان را در خود جای داده که در کوتاه‌ترین عبارات و کمترین جملات، تمام آنچه را باید در نظر داشت و مواظب بود بیان نموده و برای همیشه ما را پند داده است. بخش اصلی این نامه به شرح زیر است:

«سفارش می‌کنم شما را؛

۱٫ به ترس از خدا؛

۲٫ و اینکه، به دنیاپرستی روی نگردانید، گرچه به سراغ شما آید؛

۳٫ و بر آنچه از دنیا از دست می‌دهید اندوهناک مباشید؛

۴٫ حق را بگویید و برای پاداش الهی عمل کنید؛

۵٫ دشمن ستمگر و یاور ستمدیده باشید؛

۶٫ و نظم در امور زندگی؛

۷٫ و ایجاد آشتی در میانتان؛ زیرا من از جدّ شما رسول خدا(ص) شنیدم که می‌فرمود: اصلاح دادن بین مردم از نماز و روزه یک‌سال برتر است؛

۸ . خدا را! خدا را! درباره یتیمان؛ نکند آنان گاهی سیر و گاه گرسنه بمانند و حقوقشان ضایع گردد؛

۹٫ خدا را! خدا را! درباره همسایگانتان؛ حقوقشان را رعایت کنید که وصیت پیامبر شماست، همواره به خوش‌رفتاری به همسایگان سفارش می‌کرد تا آنجا که ما گمان بردیم برای آنان ارثی معین خواهد کرد؛

۱۰٫ خدا را! خدا را! درباره قرآن، مبادا دیگران در عمل کردن به دستورهایش از شما پیشی گیرند؛

۱۱٫ خدا را! خدا را! درباره نماز چرا که ستون دین شماست؛

۱۲٫ خدا را!‌خدا را! درباره خانه خدا، تا هستید آن را خالی مگذارید؛ زیرا اگر کعبه خلوت شود، مهلت داده نمی‌شوید؛

۱۳٫ خدا را! ‌خدا را! درباره جهاد، با اموال و جان‌ها و زبان‌های خویش در راه خدا؛

۱۴٫ بر شما باد به پیوستن با یکدیگر، و بخشش همدیگر، مبادا از هم روی گردانید، و پیوند دوستی را از بین ببرید.

۱۵٫ امر به معروف و نهی از منکر را ترک نکنید که بدهای شما بر شما مسلط می‌گردند، آن‌گاه هر چه خدا را بخوانید جواب ندهد…».[۴]

یک جرعه آفتاب

به کوشش: محمدعلی کعبی

l از فرموده‌های امیرالمؤمنین علی(ع) در آخرین لحظات زندگی شریفشان:

l پیامبر اکرم(ص): «به علی ناسزا نگویید . او شیفته و بی‌قرار ذات الهی است».[۵]

l پیامبر اکرم(ص): «هر کس بخواهد به حضرت آدم در علمش بنگرد و به نوح در تقوایش و به ابراهیم در بردباریش و به موسی در هیبتش و به عیسی در عبادتش، بنگرد به علی‌بن ابی‌طالب».[۶]

«فردا مرا خواهید شناخت (و ارزش ایام زندگی مرا خواهید دید) و از درونم خواهید دانست پس از آنکه جای مرا خالی دیدید و دیگری بر جای من نشست، مرا خواهید شناخت».[۷]

l امام صادق(ع): «خدا ولایت علی(ع) را واجب ساخت چنان‌که نماز و زکات و روزه و حج را واجب ساخت».[۸]

اشاره

جانشین پیامبر

محمدعلی کعبی

در شب نوزدهم رمضان سال چهلم هجری، جانشین پیامبر، علی‌بن ابی‌طالب در مرکز خلافت خود ترور شد. عبدالرحمان بن ملجم و دو تن از هم‌دستانش، مدتی پیش در اجتماعی در مکه هم‌پیمان شدند که در یک شب، به قتل امیرالمؤمنین علی(ع)، معاویه بن ابی‌سفیان و عمرو بن عاص دست بزنند. معاویه خنجر خورد و عمرو بن عاص به مسجد نرفت. امام(ع) به شدت از ناحیه سرمبارک مضروب گشت؛ این در حالی بود که فقط چهار سال و چند ماه از حکومت عدل ایشان می‌گذشت.

ابن ملجم از مارقین بود و مارقین، همان گروهی بودند که علی(ع) را وادار به پذیرش حکمیت کردند؛ ولی پس از چند روز، از کار خود پشیمان و خواستار نقض عهد از سوی امام شدند.

امام علی(ع) کسی نبود که پیمان خود را بشکند و نقض عهد کند؛ لذا اینان که همان خوارج‌اند در برابر علی(ع) دست به صف‌آرایی زدند و در نهروان با ایشان به جنگ پرداختند.

حضرت علی(ع) در این جنگ که در سال ۳۹ یا ۳۸ هجری رخ داد، پیروز شد؛ ولی کینه‌ها در دل‌ها نهفته ماند. آنها که نتوانسته بودند در میدان جنگ، حریف ذوالفقار او شوند، در محراب نماز، موذیانه شمشیر کشیدند.

چشم‌های نافذ امام در شب نوزده رمضان سال چهل، به آسمان خیره بود و زیر لب این جمله تکرار می‌شد: «دروغ نگفتم و دروغ نگفت؛ این همان شبی است که به آن وعده داده شده‌ام».

واپسین لحظات

امام، تمام آن شب را به راز و نیاز و مناجات پرداخت و سحرگاه، به سوی مسجد رفت. مثل همیشه مردم را بیدار کرد و فرمود: «الصلاة الصلاة».

اذان را گفت و نماز را آغاز کرد و در اثنای نماز، ابن ملجم مرادی با شعار معروف خوارج ـ «لاحکم الا لله» ـ به سمت ایشان حمله کرد و شمشیر را بر سر ایشان فرود آورد؛ این در حالی بود که امام ندا برآورده بود: «فُزْتُ وَ رَبِّ الْکَعْبَة».

امام(ع) دو روز بعد، بر اثر سمی که شمشیر به آن آب داده شده بود، دنیای ناسپاسی را که از کفش‌های وصله‌دارش برایش کم‌ارزش‌تر بود، وداع گفت و به آغوش مهربان پیامبر شتافت. امام در آن زمان، شصت و سه سال داشت و به شهادت دوست و دشمن، شایسته‌ترین مردی بود که می‌توانست جانشین پیامبر باشد.

امام بی‌نظیر

او محمدِ منهای رسالت بود و اولین مردی بود که اسلام آورد؛ در حالی‌که پیش از آن هیچ‌گاه بت نمی‌پرستید.

شمشیر او از بدر تا نهروان، جز پروردگار یکتا، برای هیچ چیز دیگر پیکار نکرد و دروازه شهر دانش پیامبر اسلام بود.

بلیغ‌ترین مردی بود که پس از رسول خاتم، عرب و عجم در جهان خود می‌یافت.

گفتار مجری

آیا می‌دانید:

£ امام علی(ع) شبانه و توسط فرزندان خود (امام حسن(ع) و امام حسین(ع)، محمد بن حنفیه، جناب ابوالفضل العباس) دفن گردید که همراه ایشان، عده‌ای از شیعیان خاص امام که از هفت نفر تجاوز نمی‌کردند حضور داشتند.

£ مزار شریف امام علی(ع) تا حدود صد سال پنهان بود و این مطلب به دلیل وجود خوارج و احتمال جسارت آنها به قبر شریف امیرالمؤمنین علی(ع) بود.

£ ‌امام صادق(ع) بود که برای اولین بار، مزار شریف امیرالمؤمنین علی(ع) را در دوره‌ای که خوارج تقریباً منقرض شده بودند آشکار کرد.

£ از آخرین وصیت‌های امام مصونیت خوارج بعد از او بوده است. ایشان به یاران خود می‌فرمایند: «لاتَقْتُلُوا الخَوارِجَ مِنْ بَعدِی؛ خوارج را پس از من نکشید». چون کشتن اینان پس از من، به نفع معاویه است؛ نه به نفع حقیقت.

£ امام علی(ع) در بین تمام مسلمانان، تنها خلیفه‌ای است که هرگز بت نمی‌پرستیدند؛ به همین دلیل است که اهل سنت پس از بردن نام شریف ایشان از جمله و عبارت «کرم الله وجهه» استفاده می‌نمایند؛ یعنی صورت او هرگز به طرف بت نچرخیده است.

وصیت‌نامه امام

تقوا، نهی از دنیاطلبی، نهی از تأسف برای دنیا، توصیه به بیان حق، کار برای پاداش الهی، دشمنی با ظالم و دوستی با مظلوم، سفارش به تقوا و اقامه نظام الهی، پرهیز از اختلاف امت اسلامی، رسیدگی به زندگی یتیمان، اهمیت همسایگی، تلاش برای عمل به قرآن، اهتمام به نماز، توجه به حج، توجه به جهاد، امر به معروف و نهی از منکر و پرهیز از انتقام‌جویی، از وصیت‌‌هایی هستند که حضرت امام علی(ع) در لحظات آخر زندگی شریف خود به اطرافیان و دو فرزند گرامی خود نمودند.

ساده‌زیستی و عبادت حضرت

غذای ایشان، نان جو، خرما و شیر بوده است. با دست خود درختان خرما می‌کاشتند و چاه‌های آب را حفر می‌کردند. بیشتر شب‌ها را به عبادت و راز و نیاز مشغول بودند و بیشتر ایام سال را روزه می‌گرفتند. بر حصیر می‌نشستند، و خلافت را کم‌ارزش‌تر از کفش‌های وصله‌دار خود می‌دانستند.

چراغ راه

مقام معظم رهبری

امیرالمؤمنین، اعجوبه به خلقت است. مسلمان درجه اول است، تالی تِلو نبی است. مقامات او در آسمان‌ها معروف‌تر است تا در زمین. مریدان و محبین او در بین ملائکه آسمان بیشترند تا در بین انسان‌ها.[۹]

علامه محمد تقی جعفری

هیچ‌گونه جای تردید نیست که ما نمی‌توانیم شخصیت علی ‌بن ابی‌طالب را مانند شخصیت‌های یک بعدی تاریخ نشان دهیم… ما با انسانی سروکار داریم که هدف اعلایی برای زندگی دارد. زمامداری که عادل مطلق است. دارای معرفتی در حد اعلا درباره انسان و جهان است.[۱۰]

چند گفتار از دانشمندان مسلمان و اهل سنت

ابن ابی الحدید در جلد چهارم کتاب نور در شرح نامه امام علی(ع) به عبد الله بن عباس پس از فتح مصر به دست سپاهیان معاویه و شهادت محمد بن ابی بکر که امام خبر این فاجعه را برای عبدالله به بصره می‌نویسد می‌گوید:

«فصاحت را ببین که چگونه افسار خود را به دست این مرد داده است. سبحان الله! جوانی از عرب در شهری مانند مکه بزرگ می‌شود. به هیچ حکیمی برنخورده است؛ ولی سخنانش در حکمت نظری بالا دست سخنان افلاطون و ارسطو قرار گرفته است. با اهل حکمت عملی معاشرت نکرده است؛ ولی از سقراط بالاتر رفته است. میان شجاعان و دلاوران تربیت نشده است؛ زیرا مردم مکه تاجر پیشه بوده‌اند و اهل جنگ نبودند؛ ولی شجاع‌ترین بشر از کار در آمد که روی زمین راه رفته است. از خلیل‌ بن احمد پرسیدند علی شجاع‌تر است یا عُتبه و بسطام؟ گفت: «عتبه و بسطام را با افراد بشر باید مقایسه کرد، علی ما فوق افراد بشر است…».

ابن ابی الحدید از علمای معتزلی قرن هفتم هجری است. او ادیبی ماهر و شاعری چیره‌دست است. ایشان در مورد کلام علی(ع) در مقدمه کتاب خود می‌نویسد: به حق، سخن علی(ع) را از سخن خالق فروتر و از سخن مخلوق فراتر خوانده‌اند».[۱۱]

حسن بن یسار بصری (از مشهورترین فقها و دانشمندان قرن اول هجری)

علی ‌بن ابی‌طالب مربی امت اسلامی و دارای عظمت و سابقه منحصر و نزدیکی با پیامبر اکرم است. او هرگز از امر الهی غفلت نورزید و در راه دین هیچ ملامتی در او تأثیر نداشت.[۱۲]

ابن سینا

شریف‌ترین انسان و عزیزترینِ انبیا چنین گفت با مرکز حکمت و فلک حقیقت و خزانه عقل امیرالمؤمنین که: «ای علی! چون مردمان در کثرت عبادت رنج بردند، تو در ادراک معقول رنج بر تا بر همه سبقت‌گیری».[۱۳]

زلال قلم

تو آن نامکرری

محمدعلی کعبی

جهان بعد از تو، جهان دره‌های پی در پی است؛

جهان سقوط در سردرگمی است، جهان گمشده در تاراج و مرگ. تو آن نامکرری که تا همیشه، در بغض خون‌آلود زمین مصور خواهی ماند. قیام کن، ‌ای رشید تاریخی و خطبه‌ای دیگر در برابر ما بگستران! قیام کن و واژه‌های بی‌زحمت را بر دژ فرو خورده ذهن بشر بشوران.

قرن‌ها است که همتای تو کسی راست نگفته است و برای آن راست چون سرو، راست قامت نایستاده است.

این گوش‌های زنگاربسته را در موسیقی فغان زمین و آسمان رها نکن! صدای متینت کجاست که در جان جهان تزریق شود تا همه طبل‌ها و شیپورها خاموش شوند و تن واژه‌های زلالت بر ذرات هوا حکم فرما گردند.

عمری است خانه نشینم یا علی، ‌ای بزرگ نامِ فرخنده، دری بگشا بر ما که در محاصره نفس خویشیم.

خانه نشینی

نبوغ پرنده‌ای بود که در کالبد نورانی تو به ودیعت گذاشته شد؛ ولی چرا هیچ کس به بلوغِ لمس آن نرسید؟ تابیدی و هیچ کس پنجره‌ای را نگشود و پرده‌های ضخیم تعصب را کنار نزد؛ بنابراین بیست و پنج سال، خانه‌نشین شدی و عنکبوت جاهلیت، دوباره خانه به خانه، شروع به تنیدن کرد، حالا با زاهدترین لباس‌های شهر به سوی محراب می‌روی.

پشتِ محراب

قدم بردار، مرد فضیلت‌های بی‌نظیر، خورشید حقیقتِ غدیر! دور و نزدیک را که نگاه می‌کنی، فرشتگانی به احترام ایستاده‌اند. کوفه با چشم‌های خواب‌آلود، به تکاپوی مرغابیان و تلاش بیهوده در، نگاه می‌کند؛ همه چیز رو به پایان است و حماسه در حال احتضار… .

از کعبه می‌آیی و پشت محرابی خونین، قامتی آشنا ایستاده است. امیر! قدم بردار و بیرون از رختخوابت، مرگ را در آغوش بگیر؛ سحر در غریب‌ترین حالت خود، انگار می‌خواهد با تو از دریچه زمان عبور کند و جهان و شب را سرگرم هم واگذارد. طلوع، بی تو معنایی ندارد، خورشید!

دقیقه‌های مرموز، با اذان تو گریه می‌کنند و ساعت با تمام عقربه‌هایش، بر سینه و سر می‌زند. باد، زوزه می‌کشد و بر دروازه‌های شهر دانش پیامبر می‌کوبد.

لحظاتی بعد، رستگار می‌شوی و سرت درد می‌کند.

کاش پیامبر بود، تا دستمال سبزش را بر پیشانیت ببندد! دیگر چیزی به پایان جدایی نمانده است. از کعبه می‌آیی؛ با زاهدترین لباس‌های شهر و پشت محرابی خونین. قامتی آشنا تو را در آغوش گرفته است و تبسم گرمش را در کالبد دردآلودت می‌دمد.

هم‌صدا با بغض چاه‌ها

اینک این بغض ابرهای کوفه، یا فریاد «فُزْتُ وَ رَبِّ الکَعبِة» توست که سکوت سیاه و شب‌زده کوفه را می‌شکافد. قدر تو را گرچه نشناختند؛ هر شبِ قدر ما، سنگ‌فرش کوچه‌های عبور توایم تا وقتی از مسجد به سوی خانه روانه می‌شوی و قطرات خون پیشانی‌ات بر مظلومیت کفش‌های وصله‌دارت می‌چکد، هم‌صدا با بغض ابرهای کوفه، در چاه گریه‌های تو بباریم، یا مولا!

علی چشمه‌ای برای چشم‌های نابینا

یا وجیهاً عندالله! به آبروی تو سوگند که فرق شکافته‌ات، چشمه‌ای بود برای گشودن چشم‌های نابینای ما و بهانه‌ای سرخ بود برای پرواز تو تا فراسو. چه زیبا با لهجه خون، لبخند زدی، ‌ای زخمی‌ترین موج!

آن شب که در کوچه‌ها، عطر سرخِ رفتنت پیچید، لحظه پایان اسارت تو از بند زمین بود.

ای مولای آشنای شب‌های غریبی! رفتی و موج‌های حسرت کوفیان، تا قیامت سر به ساحل تاریخ می‌زند و ما هنگام هر اذان، خود را در یاد تو تطهیر می‌کنیم.

علی ترازوی عدل الهی

بریده باد دستی که زیباترین نقش هستی را میان دو چشم نماز بر هم زد و حرمت محراب، این جلوه‌گاه شکوه علی را شکست.

یا علی! آن هنگام که سرخ‌ترین سجده برای امضای بی‌وفایی کوفیان شدی، هم یوسف چاه غریبی بودی و هم ابراهیم در آتش بی‌مهری.

مولا جان! این سنگ‌های نامیزان اگر بالِ شاهین عدالت تو را می‌شکنند، برای آن است که چیزی از ترازوی عدل تو را نمی‌فهمند و من از آن می‌ترسم که تو بر نادانیِ آنان نیز شفاعت کنی که سخاوت، عادت سلاله توست .

آفتاب خانه‌نشین

مولا جان! تو در کوچه‌ای شهید شدی که شانه‌هایت نان‌آورِ خانه‌هایش بود و با کودکانی هم‌بازی بودی که همسایگان و خویشانشان از دادن سلامی بر تو پرهیز می‌کردند. بگذار بر غربت تو در عمیق‌ترین چاه‌های فریاد، ببارم؛ به یاد آفتاب تو، آن هنگام که خانه‌نشین می‌شود و سکوت تماشایی‌ات را به سرنوشتی روشن پیوند می‌زند. السلام علیک یا مولای دردهای پنهانی!

شعر

محمدعلی کعبی

تیغ

جز مرگ در مقابله با او ندید، تیغ

پس خنجرانه پشت سرش می‌خزید، تیغ

اصلاً به فکر روز سیاه جهان نبود

وقتی که بر طلوع کسی می‌کشید تیغ

دندان گرگ، رنگ جنایت گرفته بود

نه، مار بود و سم ز لبش می‌چکید تیغ

هفتاد زخم پنجره را بسته دید جان

تا اینکه یک دریچه بهتر کشید تیغ

خون، یک پرنده بود که وقتی خلاص شد

اول به سجده رفت، همین که درید تیغ

دیگر حماسه مرد ، خودش گفت و گریه کرد

کم کم به انتهای خودش می‌رسید تیغ

تعظیم کن، همین که سرش را بلند کرد

او را که بارها نفست را برید، تیغ!

از آفتاب سراغ نگیرید بعد از این

روی تمام پنجره‌ها خط کشید، تیغ

شهر، کی از خواب می‌پرد[۱۴]

از کوچه می‌گذشت نگاهش به ماه بود

تنها امید مرد، همین تکیه‌گاه بود

ماهی که بار غربت شب را به دوش داشت

در اوج رفته‌ای که سرش توی چاه بود

شب کوفیانه زخم مرا تازه می‌کند

تقدیر شب همیشه سراسر سیاه بود

تا کی سکوت؟ شهرکی از خواب می‌پرد؟

شاید قبول بیعتشان اشتباه بود!

شمشیرهایشان همه در قبضه تیز شد

در چشم‌شان شراره ترس و گناه بود

از هر کجا گذشت به زخمش نمک زدند

افطار هر شبش نمک و نان و آه بود

شب پا به پای مرد گذشت و سپیده دم

در کوچه یادگار قدم‌های ماه بود

با تو[۱۵]

این کوچه‌ها مهتاب بارانند با تو

آرامشِ ما قبلِ توفانند با تو

از «حمد» تا «و الناس» را مرغان شبخوان

در چارده تحریر می‌خوانند با تو

«انا الیه راجعون» می‌ریزد از شب

آیات رحمان رو به پایانند با تو

این قوم خواب‌آلود، غیر از نارفیقی

رفتار و کرداری نمی‌دانند با تو

شرح غدیر و شام هجرت یادشان رفت

هر چه محمد (ص) نهی کرد، آنند با تو

در چلچراغ شام نه، در شمعِ کوفه

عدل و مروت با تو تابانند با تو

حالا که داری می‌روی مسجد، ملایک

«فزت و رب الکعبه» می‌خوانند با تو

نقطه‌چین ستاره

تا که بر لب نامت ‌ای زیباترین می‌آورم

آسمان‌ها را تو گویی بر زمین می‌آورم

هر طرف خالی‌ست امشب جای تو در آسمان

چون ستاره جای اسمت نقطه‌چین می‌آورم

دیدنت می‌آیم و با یک غزل مانند صبح

با خودم خورشید را در آستین می‌آورم

حزن شیرینی تو حتی چشم‌های آسمان

آب می‌افتند نامت را همین می‌آورم

تو طلوع آفتابی، من اذان مغربم

زیر لب نام امیرالمؤمنین می‌آورم

رزیتا نعمتی

کوتاه و گویا(۱)

زهر روی تیغ بی‌تابی می‌کند و خون برای محراب. از قبله می‌آیی و به سوی قبله می‌روی.

پس از تو در زمین، این یتیم دردآلود، حکایتِ بی‌کسی است یا علی!

زمین بوی غروب می‌گیرد و تا سر به سجده ببری، کوفه یخبندان خواهد شد، یا علی!

با وصله‌دارترین کفش‌های جهان هزار راه نرفته را پیموده‌ای؛ به تو عشق می‌ورزم‌ای حقیقتِ کشف و شهود!

پیشانی آفتابی‌ات همیشه در خط مقدم دفاع از رسالت بود و گنج وجودت آماج سنگ‌های تراشیده و نتراشیده کفر.

تو از بستر محمد(ص) می‌آیی و تنت بوی بال‌های جبرئیل می‌دهد.

غیرت حیدری‌ات ستون محکم بر جای ماندن آسمان رسالت است، یا علی!

«شبروان مست ولای تو علی

جان عالم به فدای تو علی»

کوتاه و گویا(۲)

رزیتا نعمتی

نبی گرامی اسلام(ص): «علی(ع) اول کسی‌ست که با من درِ بهشت را می‌کوبد و اول کسی است که با من در مقام علّیّون سکنی می‌گزیند و اول کسی است که از باده مُهر شده وصال و فنا نوشانیده شود».[۱۶]

در فراق تو رواست اگر ابرها تا قیامت خون بگریند و موج‌ها بر سر و سینه زنند، ‌ای ساقی کوثر علی!

سلام بر تو و راز‌های نهانی‌ات، ‌ای مظلوم کوفه!

علی جان! رفتی و از آتش‌فشان سوخته دلت، خاکستری به جا مانده که آن هم از محبت تو با هر آهی بر می‌خیزد و با هر «یا علی» بر دل می‌نشیند.

تسلیت می‌گوییم شهادت علی، این آمیزه زیبای عقل و عشق و شمشیر و اشک را!

سر چشمه انوار جلی بود علی

گاهی ابدی، گه ازلی بود علی

آن روز که نقش آفرینش بستند

آیینه حق‌نما علی بود، علی[۱۷]

نخلستان! ماه آتش آوایت کو؟

خورشید ستاره بار شبهایت کو؟

ای کوفه منتظر، یتیم ابدی

آرنده نان و عشق و خرمایت کو؟[۱۸]

رفت آن‌که به دوش خویش انبان بکشد

در خلوت کوفه کیسه نان بکشد

با گریه یتیمی به یتیمی می‌گفت:

کو آن‌که دگر ناز یتیمان بکشد؟[۱۹]

یا علی! رفتی و روزه‌ات را با خون خود در سحرگاه افطار کردی؛ اما هنوز کاسه‌های شیر، انتظارت را می‌کشند تا روشنای چشم نابینای کوفیان باشی.

سلام بر تو که لطافت نابَت را با شمشیر تزویر، زخمه زدند و شکوفه‌های سُرخت را بر محراب پرپر کردند!

یا علی! شهادت، پاسخ صداقت تو بود؛ آنجا که پیام کفش و لباس وصله‌دارت، عدالت را فریاد می‌کرد.

علی، مسمومِ شایعه در فضایی بود که با استخوان فتنه در گلویش شهید شد.

آورده‌اند که…

زخم عشق

روزی از مرد بافضیلتی خطایی سر زد که می‌بایست به سزای آن، حد بر او جاری می‌شد. امیرالمؤمنین علی(ع) به حکم خداوند پنجه راست او را برید. آن مرد در حالی که انگشتانش را با دست چپ خود گرفته بود و می‌رفت، به ابن الکواء خارجی و آشوبگر برخورد کرد. مرد خارجی می‌خواست از این جریان به نفع حزب خود و علیه علی(ع) استفاده کند؛ با چهره‌ای ترحم‌آمیز پرسید:

دستت را چه کسی بریده؟ آن مرد مجروح پاسخ می‌گفت:

پنجه‌ام را سید جانشینان پیامبر برید. پیشوای سفیدرویان قیامت، ذی‌حق‌ترین مردم نسبت به مؤمنان علی‌ بن ابی‌طالب امام هدایت، مبارز شجاعان، انتقام گیرنده از جهالت پیشگان، بخشنده زکات، رهبر راه رشد و کمال، گوینده گفتار راستین و صواب، شجاع مکی و بزرگ باوفا.

ابن الکواء، گفت: وای بر تو! ثنایش می‌کنی؟ مگر او دستت را نبرید؟

آن مرد پاسخ داد: چرا ثنایش نگویم و حال اینکه دوستیش با گوشت و خونم درآمیخته است؟! به خدا سوگند که نبرید دستم را جز به حقی که خداوند قرار داده است.[۲۰]

نظر شما چیه؟

۱٫ چرا امیرالمؤمنین علی(ع) یاران خود را از کشتن خوارج پس از شهادتش منع کرد در حالی‌که ایشان در زمان حیات به شدت با این گروه گمراه مبارزه نمود؟

۲٫ چرا مزار شریف امیرالمؤمنین علی(ع) تا حدود صد سال مخفی ماند و جز ائمه اطهار و فرزندان ایشان کسی از بارگاه امام آگاهی نداشت؟

۳٫ کدام فرقه است که تاکنون نیز به سب پیشوای مسلمانان امیرالمؤمنین علی(ع) می‌پردازند و شیعیان را کافر می‌پندارند؟

۴٫ امام علی(ع) کدام گروه را «شرار الناس» (بدترین مردم) می‌داند؟ و اینها در زمان امام(ع) و زمان فعلی چه ضربه‌هایی به اسلام زدند و می‌زنند؟

۵٫ به تحقیق و تدبیر در مورد دو طیف دشمنان امام علی(ع)، گروه جاهل‌مسلک مقدس‌نما و گروه حکومت‌طلب بی‌قید و بند بپردازید.

نظر ما اینه…

پیشنهاد ما برای برنامه‌سازی در این مناسبت!

l ارائه دوران جوانی امیرالمؤمنین علی(ع) و رشادت‌ها و فعالیت‌های ایشان در زمان پیامبر به عنوان اسوه‌ای حسنه، در قالب فیلم و داستان به جوانان و دوست‌داران ایشان.

l مصاحبه با شخصیت‌های علمی جهان اسلام و فِرَق مختلف اسلامی در مورد شخصیت امام علی(ع) و تهیه مستند‌های تلویزیونی در مورد عشق ملل مختلف به این شخصیت جهانی.

l مطالعه و تحقیق و ارائه مطالب به عموم در مورد خدمت ارزنده و بابرکت امیرالمؤمنین(ع) به جهان معاصر و تاریخ بشریت.

l برگزاری مناظره‌های دقیق و علمی در مورد حضرت امیر(ع) و شخصیت پیشوایی ایشان بعد از پیامبر اکرم(ص).

l نشر و تحلیل آخرین وصیت‌های امیرالمؤمنین علی(ع) و محور قرار دادن این وصیت‌ها در عملکردهای کشوری و قانونی.

l برگزاری کنگره شعر و دعوت از شعرای تمام ملل در مورد شخصیت جامع امام‌ علی(ع).

کتابستان

۱٫سید علی خامنه‌ای، از زلال حکمت، مروری بر آخرین وصیت امیرالمؤمنین، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، چاپ اول، ۱۳۸۳٫ کتابچه جذاب و مفید و مختصری است در مورد آخرین وصیت‌های امیرالمؤمنین علی(ع)، برگرفته از بیانات شیوای مقام معظم رهبری در ۱۳/۲/۱۳۷۲، نماز جمعه تهران.

۲٫ آیت الله العظمی مکارم شیرازی با همکاری جمعی از فضلا و دانشمندان، پیام امام امیرالمؤمنین علی(ع)، چاپ اول ۱۳۸۳، تهران، بازار سلطانی، ‌دارالکتب الاسلامیه. که شرح تازه و جامعی است بر نهج البلاغه.

۳٫ علامه محمد تقی جعفری، رسالت انسانی و شخصیت علی(ع)، چاپ اول، ۱۳۳۷، چاپ‌خانه حیدری. که نگاشته‌های علما و نقل قول‌های منحصر به فرد علامه را در مورد امیرالمؤمنین علی(ع) در قالب ترجمه و تفسیر نهج البلاغه در برمی‌گیرد.

۴٫ جاذبه و دافعه علی علیه السلام، سیری در نهج البلاغه و مشکلات علی(ع)، سه کتاب ارزشمند شهید مرتضی مطهری در مورد امام علی(ع) است که در جلد ۱۶ مجموعه آثار ایشان، انتشارات صدرا، چاپ اول، ۱۳۷۸ به زیور طبع در آمده‌اند.

[۱]. بحارالأنوار، ج ۲۷، ص ۷۴٫

[۲]. همان، ج ۲۸، ص ۲۳۳٫

[۳]. همان، ج ۴۳، ص ۳۶۱٫

[۴]. نهج‌البلاغه، نامه ۴۷، صص ۴۲۱ و ۴۲۲ با استفاده از ترجمه مرحوم دشتی(ره).

[۵]. ابونصیر، حلیة الاولیاء، ج ۱، ص ۶۸٫

[۶]. فخر رازی، اربعین، چاپ بیروت؛ به نقل از: احمد بن حنبل و بیهقی، ص ۴۷۴٫

[۷]. نهج‌البلاغه، ترجمه: محمد دشتی، انتشارات وجدانی، چاپ بعثت، ۱۳۵۸، خطبه ۱۴۹، ص ۱۹۴٫

[۸]. کلینی، اصول کافی، ترجمه: سیدجواد مصطفوی، انتشارات علمیه اسلامیه، ۱۳۵۲، ج ۲، ص ۴۸٫

[۹]. از بیانات مقام معظم رهبری، خطبه‌های نماز جمعه، ۱۳/۲/۱۳۷۲٫

[۱۰]. ترجمه و تفسیر نهج البلاغه، ۱۳۳۷، چ۱، ج ۱، ص ۴ (مقدمه).

[۱۱]. نهج البلاغه، شرح ابن ابی الحدید، نامه ۳۵٫

[۱۲]. همان، مقدمه، ص ۵٫

[۱۳]. ابن سینا، معراجیه؛ به نقل از: توفیق التطبیق، علی‌بن فضل الله الجیلانی، ص ۵۶٫

[۱۴]. مجموعه شعر شکوفه‌های خیال، نشر شهاب‌الدین، ۱۳۸۴، ص ۱۰٫

[۱۵]. مهدی فرجی، روسری باد را تکان داد، انتشارات مرسل، ۱۳۸۲٫

[۱۶]. فرهنگ جامع سخنان امام حسین(ع)، چاپ ششم، ص ۸۷٫

[۱۷]. سالک قزوینی.

[۱۸]. محمدعلی حضرتی.

[۱۹]. داود محمدی.

[۲۰]. بحارالانوار، (چاپ جدید) ج ۴۰، صص ۲۸۱ ـ ۲۸۲؛ فخر رازی، التفسیر الکبیر، ذیل آیه ۹ سوره کهف.

mostajar

لینک کوتاه : https://mostajar.com/?p=1259

برچسب ها

ثبت دیدگاه

مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : 0
قوانین ارسال دیدگاه
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.