قرار بود عملیات ما ساعت ده شب بیستم فروردین شروع شود. رفتم با محمد حسن خداحافظی کنم. بوی عطر خاصی می داد. بویی که تا به حال به مشامم نرسیده بود. یقین کردم این آخرین خداحافظی است.
بعد از عملیات والفجر مقدماتی به هر جایی که ممکن بود، سر زدم؛ اما خبری از او نبود.
یکی از بچه های گردان را دیدم. گفت: زیاد دنبال او نگرد. دیروز قبل از این که با او خداحافظی کنی، داوطلب شد برای نگهبانی. مفاتیح اش را برداشت و رفت. در همان سنگر نگهبانی وصیت نامه اش را نوشته بود. در همان سنگر امام زمان (عج) را زیارت کرده و از ایشان مژده شهادت را در این عملیات را دریافت کرده بود. وقتی تو آمدی آرام و قرار نداشت.
راوی: شهید محمد رضا تورجی زاده
کتاب یا زهرا سلام الله علیها؛ زندگی نامه و خاطرات شهید محمد رضا تورجی زاده،
نویسنده: گروه فرهنگی شهید ابراهیم هادی، ناشر: امینیان، نوبت چاپ: ششم- آذر ۱۳۸۹؛ صفحه
یکم فروردین ۱۳۴۳، در شهرستان شیراز چشم به جهان گشود.پدرش میرزایحیی، روحانی بود و مادرش صدیقه نام داشت. تا پایان دوره متوسطه در رشته تجربی درس خواند و دیپلم گرفت.به عنوان بسیجی در جبهه حضور یافت.بیست و دوم فروردین ۱۳۶۲، در شرهانی ایلام بر اثر اصابت گلوله به پا و خونریزی شدید توسط نیروهای عراقی شهید شد.مزار او در گلستان شهدای اصفهان واقع است.