3

شهر کتاب پاتوق کیست؟

  • کد خبر : 1414
  • ۰۳ خرداد ۱۳۹۲ - ۲۱:۳۱

اگر بخواهيد پاتوق حلقه هاي فكري سكولار را بشناسيد، يكي از مراكز فعال آن را اكنون «شهر كتاب» مي دانند؛ موسسه اي كه برخي از چهره هاي سكولار مانند «علي ميرزايي» (مدير مسئول فصلنامه نگاه نو) جلسه رونمايي كتابش را در آنجا برگزار مي كند و يا مترجمان سكولار نظير «عزت الله فولادوند» در جلسات […]


اگر بخواهيد پاتوق حلقه هاي فكري سكولار را بشناسيد، يكي از مراكز فعال آن را اكنون «شهر كتاب» مي دانند؛ موسسه اي كه برخي از چهره هاي سكولار مانند «علي ميرزايي» (مدير مسئول فصلنامه نگاه نو) جلسه رونمايي كتابش را در آنجا برگزار مي كند و يا مترجمان سكولار نظير «عزت الله فولادوند» در جلسات آن حضور پيدا مي كنند و وقتي در اينترنت جست وجو مي كنيد تا آخرين فعاليت هاي ترجمه كتاب هاي تجديدنظرطلب يا آثار علوم انساني سكولار را ببينيد، به همايش هاي «شهر كتاب» برمي خوريد.
هميشه اخبار مختلفي از «شهر كتاب» و خصوصا مراسم رونمايي كتاب هايش به گوش رسيده است و قضاوت هاي متفاوتي درباره عملكرد اين مجموعه عظيم فرهنگي كه شعب مختلف در تهران و شهرستان ها دارد، وجود داشته است. از اين رو، سرويس گزارش «روزنامه كيهان» بر آن شد تا ضمن بازخواني كوتاه تاريخچه شكل گيري «شهر كتاب» به عملكرد آن خصوصا طي ۸ سال گذشته بپردازد تا وقتي يك جوان وارد «شهر كتاب نياوران» مي شود و همراه صداي موسيقي هاي مدرن غربي، قفسه هاي كتاب را دوره مي كند، بداند كه چه سياستي بر اين مجموعه حاكم است؛ هر چند چهره هايي مانند «مهدي فيروزان» (مديرعامل شهر كتاب) كوشش كرده اند تا نزد مخاطبان چهره اي غيرسياسي از مجموعه متبوع خود ترسيم كنند، اما چينش خاص محصولات فرهنگي از كتب احمد شاملو و سيمين بهبهاني تا عزت الله فولادوند و حتي آثار نويسندگان معاند سكولار مانند نيكي. آر كدي و… سبب مي شود كه ادعاي مديران شهر كتاب مبني بر رويكرد غيرسياسي، محل ترديد جدي قرار بگيرد. براي بازنمايي ابعاد پيدا و پنهان اين موسسه گزارش ذيل تقديم مخاطبان مي شود:
چه بخواهيم و چه نخواهيم سرانه مطالعه در ايران چندان دلچسب نيست.
بالا بودن سرانه مطالعه در هر كشوري مبين توجه آن ملت به فرهنگ كتابخواني و اهميت به جايگاه علم و پژوهش است.
اما با توجه به دغدغه ارتقاي جايگاه علمي ايران هنوز اين رقم نتوانسته خود را با معيارهاي مورد نظر تطبيق دهد.
اين كه چطور كمر منحني سرانه مطالعه را راست كنيم تا قد و قواره اي بلندتر پيدا كند تا سرمان را بالا بگيريم، ابزار و روش خودش را دارد كه گويا شهر كتابي ها برايش حسابي تدارك ديده اند: يك انتقاد، يك جوابيه!
اهالي فرهنگ كه در طبقات فوقاني فروشگاه مركزي شهر كتاب تقاطع خيابان هاي به نام خورده دكتر شريعتي و شهيد مطهري نشسته و در مكاني امن و آرام مدعي اند هيچ وابستگي اي به مكان و زمان و فردي ندارند و مطالعه هر كتابي! نياز هر انساني است؛ به محض تماس براي مصاحبه، با اشتياق پذيراي مان مي شوند تا فارغ از زحمت پاسخ گويي منطقي و قانوني به رسانه اي كه نقدشان كرده، جوابي كه روي دل شان سنگيني مي كند را به ما بدهند!
گويا به مذاق شهر كتابي ها خوش نيامده كه همكاران مان در ديگر رسانه ها در موردشان اين طور بنويسند كه نمي دانم «شهر كتاب» را بايد «شهر فرهنگ» بخوانم، يا يكي هم به خاطر «يونيسف»، «شهر فرنگ»، اما بزرگان اين شهر خوش خط و خال و شيك و تر و تميز، هر چه گفت وگو كرده اند و هر آنچه داعيه شان بوده، جز اين نبوده كه اولا استقلال دارند و ثانيا كاري به كار سياست ندارند.
گويا مي خواهند تريبوني جور كنند.
حسين قدياني روزنامه نگار مي گويد: چرا هيچ كدام شان دوست ندارند از ارتباط كاري شان با شهرداري بگويند. چرا مديران شهر كتابي نمي خواهند قبول كنند وقتي شهردار تهران از قول مساعد براي پيوستن بوستان پشت ساختمان شهر كتاب مركزي به اين فروشگاه خبر داد و اخبارش در رسانه ها پخش شد خب همه مي فهمند و نمي شود اين وابستگي را انكار كرد. آنها همه چيز را انكار مي كنند.
قدياني با طرح اين سؤال مي پرسد كه چرا كتاب هاي بشيريه و سروش به تعداد بالا در فروشگاه ها هست اما كتاب هاي شخصيت هايي نظير جوادي املي ، موسي نجفي و
مصباح يزدي ها نه؟
اما به راستي چرا مسئولان فروش در شهر كتاب هاي سطح شهر هم دل خوشي از چنين اقراري ندارند.
اين پاسخي است كه متوليان اين شهر پر از كتاب بايد جوابش را بدهند.
اتفاقي خوش يمن، اما!
ماجرا از وقتي شروع شد كه عده اي به حساب اطاعت از فرامين رهبر فرزانه انقلاب تصميم گرفتند دست به كاري بزنند؛ البته اقدامي فرهنگي مثل تأسيس فروشگاه هاي زنجيره اي شهر كتاب كه نعمتش اين روزها از مرز پايتخت هم فراتر رفته و بعضي از شهرهاي ديگر را درگير كرده است.
نمايشگاه كتاب، سال .۱۳۸۴
«مسير بازديد رهبر انقلاب از كتاب هاي نمايشگاه به سالن كتاب هاي خارجي رسيد اما ايشان تمايلي به بازديد نداشتند و ترجيح دادند با اين جمله كه چقدر خوب بود ما هم مي توانستيم افكارمان را در قالب كتاب با روش هاي جذابي ارائه كنيم، به متوليان امر تأكيد كنند فكرهايشان را بايد روي هم بريزند و راه چاره اي براي صدور بيشتر ارزش ها پيدا كنند.اين شد كه يكباره تحولي نو در عرضه كتاب رخ داد».
اينها را مسئول شهر كتابي مي گويند.
موسسه اي به ادعاي مديران آن عام المنفعه و غيرانتفاعي در سال ۸۵ به ثبت رسيد و آقايان دعايي و دكتر اژه اي و دكتر نجفي با مديريت اجرايي مهندس انوار شهر كتاب را راه اندازي كردند و بعدها دو نفر ديگر هم به جمعشان افزودند.
مهندس فيروزان هم مديرعامل شد و تا به حال هشت سال توانسته دوام بياورد و مديريت كند. محصول تلاش ها به ۳۴ شعبه در تهران و ۱۰ شعبه در شهرستان ها خلاصه شده كه آمل، بابل، ساري، ساوه، رشت، گرگان، بندرعباس و اروميه و البرز و شهرري جزء اين دسته اند و در ظاهر باز هم سر شهرستاني ها كلاه رفت و امكانات كمتري نصيب شان شد.
مخاطبان شهر كتابي چه مي گويند؟
حسين الله وردي دانشجوي رشته روانشناسي است و در فروشگاه شهر كتاب نياوران او را مي بينيم.


دل پردردي از شهر كتاب دارد و با اينكه اظهار مي دارد نتوانسته به ديگر فروشگاه هاي وابسته سري بزند اما همين شهر كتاب برايش كفايت مي كند كه قيدش را براي هميشه بزند و براي تهيه كتاب به خيابان انقلاب برود.
الله وردي در اين باره مي گويد: اگرچه با احداث شهر كتاب عرضه كتاب از انحصار محدوده كتاب فروشي هاي حوالي ميدان انقلاب و فروشگاه هاي روبه روي دانشگاه تهران فراتر رفته اما نوع كتاب هايي كه در اين فروشگاه ها عرضه مي شود، جالب توجه است.
وي ادامه مي دهد: غرفه هاي معدودي از كتاب هاي مذهبي محدود به چند جلد از تفسير قرآن و كتاب هايي در باب امام زمان(عج)، روضه، كرامت هاي امام حسين(ع) و تاريخ پيامبر اسلام(ص) و عصر غيبت ديده مي شود. ضمن اينكه همه كتاب ها سطحي است و به درد دانشجويان نمي خورد. به صحبت هاي اين جوان دانشجو بايد اين نكته را هم اضافه كرد كه هر چقدر چشم كار مي كند مي توانيم در قفسه هاي رمان خارجي آثار گابريل گارسيا ماركز و پائولوكوئيلو و در پيشخوان فروشگاه اشعار بهبهاني و گلشيري و بعضا فراريان پس از غائله انتخابات نهم رياست جمهوري را ببينيم.از عبدالكريم سروش گرفته تاحسين بشيريه و هر فردي كه شما بخواهيد.
گشت و گذار در فروشگاه هاي شهر كتاب برداشت مستندتري به دست تان مي دهد كه ما جورش را كشيده ايم.
شهر كتاب پايانه غرب تهران
برخلاف بزرگي فروشگاه ويترين كوچكي دارد. از سمت چپ كه وارد مي شوي انواع و اقسام لوازم التحرير و دفترچه هاي شكيل و مدادهاي شيك و البته چيني كه جاي مدادهاي گلي مدرسه مان را گرفته با پاكن هايي كه شكل و قيافه شان جذاب تر از آنهايي است كه آن وقت ها آنقدر به محض استفاده سياه مي شد و براي تميز شدنش ديوار و موكت هاي خانه را نشانه مي رفتيم و اگر هم در كلاس مان بوديم روي نيمكت مي كشيديم تا دوباره تميز شود.
فروشگاه خيلي بزرگ است و تناسب جالبي ميان وسعت فروشگاه و ميزان كتاب ها به نظر نمي رسد. اما لوازم التحريرها حسابي از خجالت فروشگاه درآمده اند و بالاي مجلس، جاي خوبي دارند.
سمت راست فروشگاه بعد از ميز متصدي صندوق قفسه كتاب ها با عناوين محدودي خودنمايي مي كند؛ روانشناسي عام، فلسفه، رمان ايراني، رمان خارجي، آموزشي، كودكان.
– مي تونم كمك تون كنم؟
– چه كتاب هايي بيشترين مخاطبين را دارن؟
– بيشتر رمان هاي ايراني و خارجي هستن.
– براي همين پائولوكوئيلو و گارسيا ماركز اينجا فراوانه؟
– رمان هاي ايراني كم مشتري نداره البته رمان هايي كه سطحي هستند اينجا بيشترين فروش را دارند. البته دو قفسه جديد كتاب هاي حقوقي هم قرار است كه اضافه كنيم.
محمدي يكي از فروشندگان شهر كتاب پايانه غرب تهران است كه مانند ديگر همكارانش سعي مي كند كمكي كرده باشد و پس از مكالمه كوتاه اجازه مي دهد به سراغ كتاب ها بروم و ليست كوتاهي تهيه كنم. تغذيه درماني و ماسك صورت و كمك هاي اوليه و يوگا و آيين و روش دوست يابي و سخنراني و… اين قبيل كتاب هاي به قول معروف قطع جيبي هم كه امروز در دكان هر عطاري پيدا مي شود، داخل قفسه ها نيست بلكه روي ميزهاي بزرگي سد راهتان است تا اگر چشم هايتان را هم ببنديد پاي تان به ميز گير كند و مجبور باشيد براي بلند شدن از روي زمين چنگي به ميز بزنيد و ناگهان كتاب موردنظر را در دست تان احساس كنيد.
اشعار برخي شعراي ديگر هم روي ميزها چيده شده اند.
ميدان آزادي- شهر كتاب المهدي
هرچند مدتي است اين فروشگاه تعطيل شده اما حضور آثاري از اشعار… عطايي و كتاب هاي سروش و جلايي پور و بشيريه در ويترين اين فروشگاه حكايت ديگري از عرضه كتاب هاي خاص بود.
گويا شهر كتاب به دنيا آمد تا مخاطبان مجبور به انتخاب كتاب هايي باشند كه براي شان لقمه هاي فرهنگي گرفته اند! آنها مجبورند اشعاري را بخوانند كه به نظر عده اي مجاز است اما در پس پرده مجوز نشر، اشعار ناخوانده ديگري هم دارند.
شايد اشاره به يكي از صحبت هاي سيمين بهبهاني در تأكيد اين گفته مؤثرتر باشد:
«من بسيار خرسند شدم و اعتماد به خود پيدا كردم و اعتماد به نفسم بيشتر شد! به جهت اينكه آقاي اوباما نماينده ملت بزرگ، با تمدن و تحصيل كرده آمريكاست، وقتي نماينده اين كشور از شعر من خوشش بيايد و آن را بخواند و به آن اهميت بدهد من خيلي خوشحال مي شوم و فكر مي كنم كه بايد از او سپاسگزار باشيم!»
بهبهاني وقتي اين سخنان را به زبان راند كه باراك اوباما، رئيس جمهوري آمريكا در پيام نوروزي خود خطاب به مردم ايران در سخناني خطاب به اندك حاميان و ايادي داخلي شان گفت: حكومت ايران نخواهد توانست با ايجاد رعب و سركوب مخالفان، آينده را شكل دهد. هرچند ممكن است زمانه تيره و تار به نظر برسد اما من با شما خواهم بود!
اوباما در بخش پاياني پيامش ترجمه انگليسي شعر سيمين بهبهاني را خواند.
جاي اين است بپرسيم چرا كتب چنين نويسندگاني كه مورد الطاف دشمنان قرار مي گيرد به راحتي و در تيراژ وسيع جزء كتاب هايي قرار مي گيرد كه مردم در فروشگاه هاي شهر كتاب مي توانند تهيه كنند؟
تقاطع شريعتي و مطهري- شهر كتاب مركزي
«از پشت ديوارهاي خاطره» بيژن ترقي در ويترين شهر كتاب مركزي خودنمايي مي كند. در كنار «بيگانه» و «سوء تفاهم» آلبركامو، «در باب شهريار» ماكياولي و كتاب خاطرات ترقي ديگر خيلي حرف دارد.
عبدالكريم سروش، حسين بشيريه و هوشنگ گلشيري قفسه هاي زيادي را در شهر كتاب مركزي اشغال كرده اند به اضافه انواع كتاب هاي گارسيا ماركز، احمد شاملو تا افراد ديگري از اين دست.
– خانم ببخشيد اين كتاب ها مجوز دارند؟
– بله كتاب هاي بدون مجوز نمي آوريم.
خانم سعيدزاده كه يكي از فروشندگان كتاب اينجاست، مي گويد: كتاب ها را بر حسب نياز مخاطبان مي آوريم. سفارش مي دهند و اگر نداشتيم براي شان تهيه مي كنيم. بيعانه بدهيد هر كتابي خواستيد مي آوريم.
– اما نويسنده بعضي از اين كتاب ها كه خط فكري شان خيلي ايراد داره.
– مگه مي شه كتاب مشكل داشته باشه؟ اگر سؤال دارين مي تونيد از مديريت بپرسيد. من اينجا فقط فروشنده ام.
مديريت در دفتر مركزي هستند
– الو، دفتر مركزي شهر كتاب؟
– بله، با چه كسي كار داريد؟
– از دفتر روزنامه تماس مي گيرم براي مصاحبه با مدير مربوطه.
– گوشي. امتداد ديالوگ را آقاي مدير به دست گرفت و فوراً براي همان روز قرار مصاحبه گذاشت.
قابل پيش بيني بود. وقتي براي هر مصاحبه اي بايد حداقل يك هفته اي منتظر بماني چطور شهر كتابي ها اين قدر زود، دير شدن را درك مي كنند.
«درمورد ما نوشته اند كه فروشگاه هاي ما كتاب نورالدين پسر ايران را ندارند. اگر هدف شان تبليغ اين كتاب بوده راه حل هاي ديگري هم هست!»
سيدمحمدرضا امام پور مدير مالي و اداري شهر كتاب اين را مي گويد و فاكتورها را يك به يك روي ميز مي چيند و ادامه مي دهد: ببينيد همه اين ها فاكتورهايي است كه ما پنجم فروردين ماه از سوره مهر كتاب نورالدين پسر ايران را خريداري كرديم تا در فروشگاه هايمان عرضه كنيم. بعد از عيد هم فروشگاه ها هنوز كتابي نياورده اند كه ما را در رسانه ها نقد كنند كه چرا كتاب هاي نورالدين پسر ايران كه خاطرات يك جانباز است را نداريم اما كتاب هاي بشيريه و سروش را داريم؟
وقتي از او راجع به حضور كتاب افرادي خاص مثل معاندان نظام مي پرسيم مي گويد: ازنظر ما در درجه اول كتاب هايي كه داراي مجوز هستند عرضه مي شوند و ما به عنوان پدر و مرجع هستيم.
وي در پاسخ به اين سؤال كه چرا كتاب هايي از معاندان نظام در شهر كتاب عرضه مي شود، مي گويد: ما اعتقاد داريم همه كتاب ها بايد ارائه شوند تا اگر پاسخ يا نقدي وارد است، طرح شده و پاسخ آن داده شود! هيچ كتابي گزينش نمي شود به اين معني كه كتاب خاصي به خاطر گرايش خاصي نبايد اينجا باشد، بلكه عكس آن صادق است. اگر بعضي از كتاب ها نبايد مجوز بگيرند ما مرجع و مقصر نيستيم.

لینک کوتاه : https://mostajar.com/?p=1414

برچسب ها

ثبت دیدگاه

مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : 0
قوانین ارسال دیدگاه
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.