4

شنيده بودم سنگواره ها حرف مي زنند

  • کد خبر : 937
  • ۱۹ فروردین ۱۳۹۰ - ۱۰:۱۲

شاعر / نويسنده : فاطمه سليماني موضوع :اشعار در زمينه ايثار و شهادت شنيده بودم سنگواره ها حرف مي زنند حالا با پلاك هاي داغ شده بيشتر… دور مي زنند لابه لاي سنگ ها تير مي كشند درست مثل شبي كه رفتي كارون دل پيچه مي گيرد توي خواب هايم عروسك هاي له شده/ كناز جنازه ها زار […]

شاعر / نويسنده : فاطمه سليماني
موضوع :اشعار در زمينه ايثار و شهادت
شنيده بودم سنگواره ها حرف مي زنند
حالا با پلاك هاي داغ شده بيشتر…
دور مي زنند
لابه لاي سنگ ها تير مي كشند

درست مثل شبي كه رفتي
كارون دل پيچه مي گيرد
توي خواب هايم
عروسك هاي له شده/ كناز جنازه ها زار مي زنند
توي خواب هايم
بوي باروت/منگري لورازپام را
ته نشين مي كند.
توي خواب هايم…
چفيه ات را بر مي دارم
با چشم هاي بسته
روي مين هاي …
يك
دو
سه
اين قصه نبايد به عقب برگردد
بچه ها بزرگ شده اند.

لینک کوتاه : https://mostajar.com/?p=937

برچسب ها

نوشته های مشابه

ثبت دیدگاه

مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : 0
قوانین ارسال دیدگاه
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.