جوامع مدرن در نیمه ی دوم قرن بیستم در میان خود ،شاهد ظهور گروه ها و فرقه های دینی جدید بوده اند. این قبیل فرقه های دینی جدید ،گاه برآمده و وابسته به ادیان بزرگ و کلاسیک یا سنتی اند وگاه نیز یکسره مستقل بوده و جدید می نمایانند ؛ گاه چون ادیان کلاسیک ، سازمان یافته اند و گاه چنین نیستند. علل ظهور و پیدایی آنها ، حتی کثرت آنها ، آن هم به ویژه در جوامع مدرن، بسیاری از جامعه شناسان و دین پژوهان را به خود مشغول کرده است .
مخالفت با جنبش های دینی جدید در دهه ی ۱۹۶۰ ، به ویژه در میان والدین ، گسترش یافت .علت این مخالفت تلاش های گروه ها برای منحرف کردن جوانان و تقاضاهایی بود که گروه ها از[ به اصطلاح ]منحرفین داشتند .تلاش برای جذب و سرباز گیری ، برخی مواقع به اخراج جوانان از دانشگاه و رها کردن مسیر اهداف ، و پذیرفتن زندگی دینی تمام وقت در یک وضع گروهی ناآشنا منجرگردید. متحد الشکل شدن اعضا از روی صداقت و وفاداری و نظم و ادبی که گروه از آنها می خواست ، زنگ خطر را به صدا درآورد .گروه ،ممکن بود از آنها بخواهد که لباس هایی عجیب و غریب بپوشند ، رژیم غذایی غیر معمول یا سختی را پیش بگیرند ، ودر مواقعی خاص ،موسیقی [عبادی ]اجراء کرده یا مراقبه داشته باشند ، یا نام جدیدی برای خود انتخاب کنند .برخی از گروه ها از اعضا می خواستند که در اجتماعاتی منزوی به سرببرند واعضای ممنوع شده یا آنها که عضویت شان خاتمه یافته با اعضای خانواده زندگی کنند و دیگرانی هم بیرون ازفرقه.
فرقهها «عقلستیز» هستند و «شستوشوی مغزی» یکی از مهمترین راهکارهاست. چون رهبر یک فرقه میخواهد مدیریت کند و همه از او اطاعت کنند، عقلگریزند
والدین و وابستگان دیگر ، فرقه هارا متهم کردند که برای جذب و نگهداری اعضای جدید ، فریب و نیرنگ بکار بسته و از مهارت های روانشناختی، عملیاتی که کنترل ذهن یا شستشوی مغزی نام گرفت ، استفاده می کنند .آنها بعداً فرقه ها را متهم کردند که از تکنیک های شستشوی مغزاستفاده میکنند تا توان استقلال فکری و عملی اعضا از آنها سلب شود.اتهامات شستشوی مغزی بعد از خودکشی دستجمعی اعضای “معبد مردم “، مزرعه ای اشتراکی در “جونزتاون” درکشور گویان، در۱۹۷۵ قوت گرفت .طبق فرمان رهبرشان “جیم جونز” ، بیش از ۹۰۰ نفر از پیروان فرقه که اکثراً آمریکایی بودند ،سم خورده و مردند.
تقسیمبندی کلی فرقهها
وقتی فرقهها را بررسی میکنیم به چند دسته تقسیم میشوند:
۱-عرفانهای هندی
۲-عرفانهای آمریکایی
۳-عرفانهای چینی و خاور دور
۴-عرفان مسیحی
۵-عرفان یهود
۶-عرفانهای اروپایی
این چند دسته مهمترین دستههای این عرفانهای نوپدید در دنیا هستند. البته عرفانهای «آفریقایی» هم هستند اما خیلی مطرح نشدند، چون آفریقاییها رسانه قوی و قدرت تبلیغاتی نداشتند.
وجوه مشترک تمام فرقهها
۱- این جریانات تقریباً وجوه مشترک دارند. اکثر اینها «انسانمحور» هستند، چون «اُمانیستی» هستند. وقتی در این فرقهها تحقیق کنید، میبینید همه چیزهایی که میگویند مال انسان است، نه انسان برای رسیدن به خدا، «انسان بماهو انسان».آرامش، خلسه، تنهایی، مدیتیشن، تمرکز، خودآگاهی، و حتی خودخدایی و… مسائلی است که هرکدام از این عرفانها ترویج میکنند. یعنی همهاش برای خود(نفس).
درست است در عرفان اسلامی هم خود لحاظ شده اما خود برای عبور از خود است. حضرت امیر میفرماید: «عارف کسی است که نفس را شناخت و آن را پاک کرد و آن را از هرچه که از خدا دورش میکند رها کرد.» به قول خواجه شیراز «غلام همت آنم که زیر چرخ کبود / زهر چه رنگ تعلق پذیرد آزاد است» یعنی خودت را بشناس تا از پتانسیلها برای رسیدن به خدا استفاده کنی اما در شبهعرفانها اینطور نیست. چون آنها خدامحور نیستند، انسان محورند.
۲- مسأله دوم اینکه این فرقهها عمدتاً «ضد معاد» و «تناسخگرا» هستند. یعنی معتقدند که وقتی انسان در این دنیا میمیرد جسم از بین میرود ولی روح باقی است و وارد یک جسم دیگر میشود؛ و مدام گردش میکند تا به ابدیت نهایی و به تکامل نهایی عالم میرسد. برخی هم معتقدند که در یک دوره زمانی روح و جسم با هم از بین میروند و تمام میشوند؛ یعنی به معاد قائل نیستند.
۳- سومین ویژگی «شریعتستیز» بودن است. عمده فرقهها با شریعت مبارزه میکنند، خصوصاً اسلام. فرقهها عمدتاً«شخصمحور» و «رهبرمحور» هستند. اسلام شخصمحور نیست؛ «کتاب محور» است. «قانون محور» است، «سند محور» است. «وحی محور» است. ولی در این عرفانها شخص، محور است. مثلاً «اوشو» یک محور میشود، فکر اوشو هرچه است با دین و شریعت مبارزه میکند. «پائولو کوئلیو» یک شخص است. اینها خیلی مهم است.
ستاره پنج پر، دو مثلث معکوس روی هم (ستاره داود)، صلیب معکوس ( ضد مسیحیت) و نشانه آمون خدای مصریان را ازجمله نمادهای پیروان شیطان پرستی است.
۴- اینها عموما سعی دارند انسان را از فضای اجتماعی و فضای فعالیتهای اجتماعی دور کنند. این چهارمین ویژگی است. یعنی «انزواطلبی»، یوگا، مدیتیشن، تمرکز، جلسات خاص خودی و آرام کردن خود. البته برای خام کردن مردم حقه و شگرد هم دارند. یعنی از حربههای مختلف استفاده میکنند. آنها میگویند مگر نماز آدم را آرام نمیکند؟ یوگا هم به آدم آرامش میدهد! ظاهراً هم ممکن است موقتاً چند وقتی آرام شوی و تسکین موقت به وجود بیاید، اما این دائمی نیست. اینها شریعتستیز و شریعتگریز هستند؛ نه فقط شریعت اسلام، بلکه از شریعت یهود و مسیحیت هم فرار میکنند.
۵- فرقهها «عقلستیز» هستند و «شستوشوی مغزی» یکی از مهمترین راهکارهاست. چون رهبر یک فرقه میخواهد مدیریت کند و همه از او اطاعت کنند، عقلگریزند. با عقل مبارزه میکنند و سعی میکنند فردی را در جامعهبار بیاورند که با عقل مبارزه کند.
۶- «کرامت محور» هستند. یعنی تلاش میکنند یک سری کارهای خارقالعاده را تبلیغ کنند. طیالارض و… همین چیزهایی که آقایان به اسم عرفان اسلامی تبلیغ میکنند و اشتباه هم هستند و ما مخالفیم؛ چون عرفان اسلامی هدفش این چیزها نیست. مثل طیالارض، طیالماء، زندگیهای آسمانی، بشقاب پرندهها و…
در همان فرقه معبد که قبلا ذکر شد این ۹۱۳ نفر برای این خودکشی کردند که بشقاب پرندههای آسمانی بیایند روحشان را ببرند. یعنی آن قدر شست و شوی مغزی شده بودند همه باور کردند و با زن و بچه همگی خودکشی کردند. یک جمعیتی خودشان را به طرز وحشتناکی کشتند برای این که به بشقاب پرندههای فضایی ملحق شوند.
جرانات شیطان پرستی و فرقه های نوظهور
نکته بعدی ظهور جریانهای شیطان پرستی در این فرقه هاست.چندی پیش یک گروه تحقیقاتی نسبت به گسترش
شیطانپرستی در جامعه هشدار و خبر داده بود که اکنون بیش از ۷۰ فرقه شیطانپرستی در کشور فعال هستند.
شیطان پرستی اکنون در حال انتقال نمادها به جامعه است و بزودی به انتقال ایدئولوژی نیز خواهد پرداخت. شیطان پرستی دارای یک جهان بینی بوده و شیطان پرستان برای اثبات حقانیت خود شواهد زیادی دارند و در مواردی می توانند افراد ۶ تا ۶۰سال را با خود همراه کنند.
بر پایه این گزارش، شیطان پرستان اکنون در دانشگاه ها و بین دانشجویان رخنه کرده و به اجرای برنامه ها از جمله کنسرت در دانشگاه می پردازند.
شیطان پرستان، شیطان را به عنوان قدرت غالب در جهان می دانند و اگر کسی می خواهد در جهان خوب زندگی کند باید با شیطان باشد به طوریکه معتقدند راه خدا از طریق ارتباط با شیطان می گذرد!
اما نکته جالب توجه در این میان اینست که آنها از طریق تهیه فیلم و موسیقی، شیطان پرستی را ترویج می دهند و اکنون این موسیقی در میان تعدادی از جوانان دست به دست می شود.
مظاهری سیف، نویسنده و جامعه شناس در این باره می گوید: ستاره پنج پر، دو مثلث معکوس روی هم (ستاره داود)، صلیب معکوس ( ضد مسیحیت) و نشانه آمون خدای مصریان را ازجمله نمادهای پیروان شیطان پرستی است.
وی همچنین تاکید می کند: باید برای مقابله با این فرقه ها، موج فرهنگی در کشور ایجاد شود تا ماهیت این فرقه های انحرافی هر چه بیشتر به جامعه شناسایی شود.
در همین حال یک مقام ارشد نیروی انتظامی می گوید: یکی از شرایط عضویت و پذیرش از سوی گروه های نوظهور شیطان پرستی، مصرف مواد تخدیری بسیار قوی از جمله کوکائین، حشیش و قرص های اکس است.
وی تصریح می کند: دلیل استفاده این گروه ها از این مواد ورود به حالت خلسه برای انجام مراسم های ویژه آنان است.
این مقام انتظامی کشور خاطر نشان می کند: شیطان پرستی پدیده جدیدی در ایران نیست، چنانکه پیش از این نیز در برخی شهرستان های کشور از جمله در یکی از شهرستان های استان کرمانشاه، فرقه های شیطان پرستی رسما اعلام موجودیت و فعالیت کرده بودند.
این مقام نیروی انتظامی اظهار می دارد: بیش از ۹۰ درصد دستگیر شدگان در پارتی یک گروه شیطان پرستی در کرج که در قالب اجرای کنسرت برگزار شد، از نقاط مرفه نشین تهران بودند و البته پس از دستگیری شمار بسیاری از این شرکت کنندگان، مشخص شد که اکثریت قریب به اتفاق آنان، هیچ اطلاعی از ماهیت فعالیت شیطان پرستی و عوامل برگزار کننده این پارتی نداشتند و صرفآ به قصد شرکت در پارتی و مهمانی شبانه دور هم آمده بودند.
حرف آخر:
آگاهی رسانی به نسل جوان و آموزش آنها درباره سرانجام شوم این حرکت ضد فرهنگی از طریق رسانه ها می تواند از گسترش حرکت آنها جلوگیری کرده و در صورت تداوم آنها را ریشه کن کند.
این متخصص علوم رفتاری و آسیب شناس اجتماعی با بیان این مطلب گفت: با توجه به گسترش روزافزون فعالیتهای گروههای شیطان پرست در منطقه کشورهای اسلامی به ویژه ایران خطر این گروهها از نظر فرهنگی و اخلاقی به مرحله بحران رسیده است.
مستجارmostajar