۲۵اسفند (۱۶ مارس) سالگرد شهادت دختر ۲۳ ساله آمریکایی است که برای حمایت از ملت فلسطین توسط سرباز اسرائیلی به کشته شد. راشل کوری پس از حوادث ۱۱ سپتامبر متوجه مساله اسلام شد و شروع به تحقیق در اینباره کرد و سرانجام با گروهی از دوستان خود راهی فلسطین شد. راشل کوری در حالی که تلاش می کرد مانع از تخریب خانه یک خانواده فلسطینی به دست سربازان اسرائیلی شود توسط راننده بلدوزر ارتش اسرائیل زیر گرفته شد و به شهادت رسید.به مناسبت سالگرد شهادت راشل کوری گفت و گویی را با حمید داوودآبادی محقق و پژهش گر دفاع مقدس و جهان اسلام انجام دادیم. وی از اولین افراد در کشور است که درباره راشل کوری کار کرده است.
راشل (ریچل )کوری جوان ۲۳ ساله آمریکایی ۲۷ ژانویه سال ۲۰۰۳ به نوار غزه سفر کرد. در اولین شب اقامتش در شهر رفح در جنوب نوار غزه با دو نفر از فعالین خارجی که میخواستند با نصب تابلوهایی که روی آنها نوشته بودند“افراد بینالمللی“باعث توقف تیراندازی سربازان اسرائیلی به سمت شهروندان فلسطینی شوند. میخواستند با سیاست “تخریب منازل، ریشهکن کردن درختان و ارعاب شهروندان بیدفاع فلسطینی” مقابله کنند.
کمتر از دو ماه بعد یعنی ۱۶ مارس ۲۰۰۳ راشل که کاور نارنجی فلورسنت به تن داشت تا به راحتی دیده شود، سر راه بولدوزر ارتش رژیم صهیونیستی ایستاد تا از تخریب خانه یک داروساز فلسطینی به نام“سمیر نصرالله“که در این مدت با هم آشنا شده بودند، جلوگیری کند. اما بولدوزر اسرائیلی با عبور از روی راشل جمجمه او را شکست، دندههای او را خرد کرد و ریههای او را سوراخ کرد. اما گویی این کافی نبود، راننده بدون آن که تیغه بولدوزر را بالا ببرد، دنده عقب گرفت و برای بار دوم از روی بدن راشل رد شد.
شاید این راننده، ارتش اسرائیل و کل دستگاه رژیم صهیونیستی تصور میکرد مرگ یعنی از بین رفتن راشل کوری، یعنی موفقیت اسرائیل، و یعنی تمام شدن ماجرا. اما دقیقاً به عکس، شهادت راشل کوری تازه آغاز یک حماسه بود. حماسهای که در چند جبهه مختلف ادامه پیدا کرد و علیرغم تلاشهای بیوقفه اسرائیل و آمریکا برای خفه کردن آن در نطفه، تا همین امروز و همین ساعت ادامه دارد. یازدهمین سالروز شهادت دختری به نام راشل کوری و تولد حماسهای به همین نام را جشن میگیریم.
اولین جبههای که حامیان راشل کوری در آن مقابل غرب ایستادند، بلافاصله پس از شهادت وی تشکیل شد: جبهه رسانهای. مجامع سیاسی و رسانهای آمریکا یعنی همان کشوری که راشل در آن به دنیا آمده و بزرگ شده، بیشترین تلاش را میکنند تا راشل کوری تا آنجا که میشود ناشناخته بماند و فراموش شود. کافی است بشمارید که چند بار تا کنون تصویر راشل کوری در مقابل بولدوزر اسرائیلی در رسانههای غربی پخش شده، علیرغم اینکه بولدوزر با حمایت اسرائیل و آمریکا از روی راشل عبور و او را شهید کرد، و در مقابل چند بار تصویر آن کودک چینی صفحه تلویزیونهای غربی را پر کرده که در مقابل یک تانک ایستاده است، در حالی که تانک از روی کودک چینی رد نشد، اما مهم این است که مسئولیت این تانک متوجه کسی غیر از آمریکا و اسرائیل است. بنابراین حادثه دلخراشی که برای راشل کوری اتفاق میافتد کمتر از آن تصویری مورد توجه رسانهای قرار میگیرد که بیشتر از یک حادثه دردآور یک تصویر“جالب“است.
از طرف دیگر، درباره طرف اسرائیلی ماجرا هم تقریباً هیچ خبری منتشر نشده است: راننده بولدوزر، فرمانده او، فرمانده ارتش اسرائیل در غزه. رژیم صهیونیستی درباره تحقیقات پیرامون این پرونده سکوت مطلق اختیار کرده چون میخواهد از هر کسی که در این ماجرا دستی داشته محافظت کند. هویت این افراد به “دلایل امنیتی” افشا نمیشود و به ندرت میتوان نوشتهای درباره دفاعیات اسرائیل از اقدام خود پیدا کرد.
جبهه دوم، نبرد قضایی بود که “کریگ” و “سیندی“ پدر و مادر راشل نه سال تمام در این جبهه جنگیدند و به دنبال احقاق حق دخترشان و اجرای عدالت درباره او هم در دادگاههای آمریکا و هم در دادگاههای اسرائیل بودند. قضات اسرائیلی در ابتدا با بررسی دادخواست والدین راشل کوری مخالفت میکردند و مدعی میشدند که وی تصادفی و غیرعمدی کشته شده است. سایت “واقعیت گفته” در اینباره مینویسد: “بیتوجهی اسرائیل به شکایت مدنی والدین راشل کوری، فعال آمریکایی کشته شده، علیه ارتش اسرائیل پیام سردی به همه فعالان و تلاشهای مسالمتآمیز آنها در تمام دنیا فرستاده است
آقای داوودآبادی از نحوه آشنایی با راشل کوری برای ما بگویید
شاید یک ماه بعد از شهادت راشل کوری بود که بر حسب اتفاق در یکی از سایت های اینترنتی خارج از کشور مطالبی از نامه های معروف راشل کوری به مادرش دیدم و این برای من خیلی جذاب بود. اما مساله مهمتر برای من این بود که چطور همه رسانه ای آمریکایی در این باره سکوت کرده بودند و ما هم همین رویه را پیش گرفته بودیم و در کشور هیچ مطلبی از راشل کوری و اتفاقی که باعث شهادت وی شده بود به چشم نمی خورد. همین موضوع باعث شد تا در یکی از خبرگزاری های رسمی کشور که در آن زمان مشغول به کار بودم هر چی مطلب از راشل کوری بود منشتر کردم و وبلاگی را هم با نام او راه اندازی کردم و هر چه مطلب در رابطه با او بود را در آن قرار دادم. این بود که دلبستگی من به راشل کوری به عنوان یک جوانی که برای مقابله با خوی جنایت و تجاوزگری صهیونیست ها تا پای شهادت رفته بود شکل گرفت. اقدامی که ما در جهان اسلام خیلی کم شاهد آن هستیم.
شما وقتی از راشل حرف میزنید از لفظ شهادت استفاده می کنی، راشل کوری که مسلمان نبود که شهید بشود؟
یک حدیث از حضرت علی است که می گوید کافر سخاوت مند را به بهشت نزدیک تر می بینم تا مومن بخیل. حالا راشل کوری کافر نبود و اهل کتاب بود. راشل کوری عشق، جوانی و شادی را فدا کرد برای اینکه جلوی دشمنی جنایتکار را بگیرد.
ارزش کار راشل فقط جلوی یک بلدوزر ایستادن نیست. کاری که او کرد، با ادعا میگویم کاری بود که شهید فهمیده در خرمشهر انجام داد. درست است که عراقی ها از روی جنازه شهید فهمیده رد شدند و به خرمشهر را گرفتند ولی او تبدیل به الگویی شده که یاد می داد که باید از جان خود گذشت تا جلوی متجاوز را گرفت.
راشل کوری هم می دانست که با کشته شدن و فدا کردن جانش شاید نتواند جلوی بسیاری از جنایات اسراییلی ها را بگیرد ولی از جانش مایه گذاشت. شاید بگوییم راشل کوری که مسیحی است ارتباطی با شهادت و اسلام ندارد ولی او از آمریکا به فلسطین آمد و جانش را که با ارزش ترین جیز برای هر فرد است فدای یک سرزمین و آرمان اسلامی کرد که از اهداف امام خمینیی بود. عملی که راشل کوری انجام داد عملی کاملا اسلامی بود. یعنی مقابله با دشمن حتی اگر به قیمت جانتان باشد.
بالأخره با فشارهای بسیار شدیدی که به رژیم صهیونیستی وارد شد، دادگاهی در شهر حيفا در سرزمینهای اشغالی برپا شد. در عین حال، با دستور مقامات صهیونیست، شاهدان عيني كه در دادگاه حاضر ميشوند از پشت پرده و به دور از چشم حاضران و حتي قاضي دادگاه شهادت میدهند. چنين اقدامی بسیار غيرعادي است و حقوقدانان مختلف، قانوني بودن آن را رد کردهاند: شاهد بايد شهادت خود را در حضور دادگاه، قاضي و شاكيان اعلام كند. با این حال، وكلاي متهم یعنی راننده بولدوزر اعلام كردند كه چنين اقدامي براي حفظ امنيت متهمان و سربازان ضروري است و نبايد تصاوير آنان منتشر شود. به هر تقدیر این دادگاه صوری هم بر خلاف شواهد و مدارک پرونده، و البته همانطور که انتظار میرفت، رأی به برائت رژیمصهیونیستی داد.
والدین راشل که از دادگاه اسرائیلی ناامید شده بودند، به نهادهای قضایی کشور خودشان روی آوردند، اما باز هم با “یک دستگاه سیاست خارجی قدرتمند و شدیداً خشک” مواجه شدند که “عملاً به اسرائیل مصونیت بخشیده است، حتی برای کشتن یک فعال صلحطلب آمریکایی.” این جمله تنها یک اشکال دارد: دستگاه سیاست خارجی آمریکا به اسرائیل فقط مصونیت نداده، بلکه با رژیم صهیونیستی همدست شده است.
راشل کوری را تنها بولدوزر ساخت آمریکا نکشت، بلکه یک رژیم ساخت آمریکا کشت که بدون حمایتهای همهجانبه و بیقید و شرط سیاسی، نظامی، اقتصادی و دیپلماتیک واشینگتن هرگز نمیتوانست دست به چنین جنایاتی بزند. دولت اوباما نه تنها باید به عدالتطلبی والدین راشل کمک میکرد، بلکه باید از طرف آنها موضوع را پیگیری میکرد. اما برای رؤسایجمهور و دولتهای آمریکا هیچ چیز و هیچکس نمیتواند سر راه ماشین جنگی اسرائیل قرار بگیرد، واگرنه زیر بولدوزر آمریکا خواهد رفت.
بعد از نزدیک به ده سال تلاش، پدر راشل كوري اعلام كرد:“اين آن وعدههايي نبود كه دولت آمريكا به ما داده بود.” مادر وی پس از صدور این حکم، گفت:“قطعاً از آنچه که امروز شنیدیم و آنچه قاضی عنوان کرد، عمیقاً غمگین شدیم. فکر میکنم امروز روز بدی بود، نه تنها برای خانواده راشل، بلکه روزی بد بود برای حقوق بشر، برای بشریت، برای حاکمیت قانون، و همچنین برای اسرائیل.” سازمان عفو بینالملل، ناظر حقوق بشر سازمان ملل،“جیمی کارتر“رئیسجمهور سابق آمریکا و دهها نهاد و فرد دیگر حکم دادگاه آمریکا را محکوم کردند. اما سازمانهای بینالمللی چه حقی دارند که به آمریکا اعتراض کنند؟
سازمانهای بینالمللی و شوراهای امنیت و دیگر چماقهایی که آمریکا با هر دستش ده تا از آنها را گرفته، فقط بر سر مسلمانانی فرود میآیند که معلوم نیست به چه دلیلی هر روز به نقض حقوق بشر محکوم میشوند. اما آمریکایی که قاتل یک دختر جوان از شهروندان خودش را به راحتی تبرئه میکند تا روابطش با رژیم اشغالگری به نام اسرائیل تیره نشود، ایرادی ندارد که همچنان مدعی شود از حقوق تمام شهروندان خود را در هر کجای دنیا دفاع میکند.
اما آنچه در نهایت باقی میماند، مهماننوازی مردم مظلوم فلسطین است. مردمی که پاسخ اظهار علاقه راشل را با مراسم باشکوهی دادند که پس از شهادت وی برگزار کردند. ۳۰۰ شهروند فلسطینی روز بعد از شهادت راشل در مراسم یادبود او و در محلی که وی به شهادت رسیده بود با فعالان و صلحطلبانی از آمریکا و انگلیس همراه شدند. روی یکی از پلاکاردهای فلسطینی نوشته بود:“راشل یک شهروند آمریکایی با خون فلسطینی بود.”
مستجار mostajar