در سالهاي اخير به عللي كه اشاره مي شود، بدحجابيها در ميان برخي از مردم رو به فزوني نهاده است كه به مهمترين آنها اشاره ميشود:
۱٫ ناآگاهي
گروهي با اينكه مسلمان و مسلمان زاده هستند، از احكام و دستورات حجاب آگاهي درستي ندارند.
۲٫ ضعف اعتقادي
عده اي هستند كه اسلام آنها شعاري است؛ يعني فقط به نام مسلمان اند و هيچ گونه پايبندي به دستورات و احكام اسلامي ندارند.
۳٫ برداشت غلط از آزادي
تفسير غلطي كه از آزادي در جوامع غربي و به وسيله وابستگان داخلي آنان ارائه شد، پديده بي حجابي و يا بدحجابي را براي برخي زنان به ارمغان آورد.
اينان انسان را در بعد مادّي خلاصه كردند و سعادت و خوشبختي او را در اين دانستند كه از تمامي ميدانهايي كه براي او باز شده، كاملاً استفاده برد و هرچه لذّت بيشتر باشد، بهتر است. در واقع، مرد به آزادي مطلق حيواني دست يافت و زن با بي بندوباري در خدمت آزادي مرد قرار گرفت.
۴٫ غرب زدگي
مسئله غرب زدگي و خودباختگي در برابر مظاهر فريبنده غربيان، از خطرناك ترين انحرافاتي است كه در جوامع اسلامي و ايران راه يافت. تأثيرپذيران از غرب فكر مي كنند كه چون آنها از جهت علمي و مادّي پيشرفت كرده اند، تمام كارهاي آنان از جمله بي حجابي نشانه ترقي و پيشرفت است. اين فكر هنوز هم در ميان عده اي وجود دارد كه بدحجابي را نشانه متمدن بودن و پيشرفت و حتي پيشرفت علمي مي دانند.
۵٫ بهره وري سودجويانه از زنان
رشد نظام سرمايه داري حاكم توأم با رقابتهاي اقتصادي در كلّيه زمينه هاي بهره گيري و استثمار جمعي، موجب شد كه زن به عنوان يك وسيله تبليغاتي در تجارت و فيلمها مطرح شود. اين بهره وري در برخي فيلمهاي سينمايي داخل نيز مشهود است.
۶٫ دست ناپاكِ استعمارگران
بعد از پيروزي انقلاب اسلامي و الگوپذيري جوامع اسلامي از آن، استعمارگران غربي به خوبي متوجه شدند كه زنان محجّبه در پيشرفت انقلاب اسلامي نقش به سزايي داشته اند. به همين جهت، با سرمايه گذاري فراوان وارد ميدان شده اند كه از طرق مختلف بدحجابي را در جامعه رواج دهند تا جوانان به انحراف كشيده شوند. در اين مورد، بارها و بارها گروهها و باندهايي شناسايي و دستگير شده اند و همگي اعتراف كرده اند كه از طرف غرب خصوصاً آمريكا مأمور بوده اند كه بي حجابي و بدحجابي را ترويج نمايند.
۷٫ موضع گيري در مقابل انقلاب
عده اي كه از انقلاب اسلامي ناراضي هستند و منافع خويش را از دست داده اند، براي مخالفت و كج دهني نسبت به انقلاب از حربه بدحجابي استفاده مي كنند.
۸٫ به دنبال شخصيّت كاذب بودن
عده اي از اقشار فقير كه بر اثر عوامل مختلف از روستاها هجرت كرده اند و ساكن شهرها شده اند، با تمام فقر مادّي، براي اثبات پيشرفت خويش نسبت به كساني كه در روستاها باقي مانده اند، با بدحجاب شدن، شخصيت كاذب خود را به رخ آنها مي كشند.
۹٫ همسريابي
بعد از انتشار آمارهاي غيرواقعي و اين كه دختران بيش از دو برابر پسران مي باشند. اين فكر در ميان برخي از كساني كه از ايمان قوي برخوردار نبودند، به وجود آمد كه در اين بازار آشفته و قحط الرجال، هر چه زودتر بايد دست به كار شد و پيش از آنكه بازار سياه پسران نيز ظاهر شود، يكي از آنها را صيد و شكار نمود و شايد بهترين دام براي اين كار را زلفهاي پريشان و لباسهاي تنگ و آرايش كذايي دانستند و با همين قصد راهي كوچه ها و خيابانها شدند تا زودتر سهم خويش را از بازار قحط الرجال تصاحب نمايند؛ لذا اغلب دختران كه از اين طريق با پسران دوست مي شوند، انگيزه خود را انتظار براي ازدواج ذكر مي كنند، بر عكسِ پسران كه بيشتر به دنبال تنوع طلبي و لذت جويي هستند.
۱۰٫ وجود اقليّتهاي مذهبي
وجود اقليّتهاي مذهبي با موقعيّت مالي بهتر و ظاهر شدن آنان با لباسهاي زننده و بي حجاب عامل ديگري است براي ترويج بدحجابي؛ خصوصاً كه گاهي دستهاي ناپاك خارجي نيز در بين آنان نفوذ مي نمايد و مسئله، جنبه سياسي هم پيدا مي كند.
شاهد اين ادعا، آن است كه در شهرها و محلاّتي كه اين اقليّتها سكونت دارند، برخي از مسلمانان نيز رنگ و بوي آنها را پيدا كرده اند و با وضع زننده و بدحجابي ظاهر مي شوند.
۱۱٫ وجود گردشگران خارجي
هر چند به قول آقايان، جذب توريست و گردشگران خارجي سودآور و ارز جذب كن است؛ ولي از نظر ديني و فرهنگي آثار مخرّب و زيانباري بر جاي مي گذارند كه از جمله آن بدلباسي و بدحجابي است. اين مسئله را آن گاه به خوبي مي توان باور كرد كه در اكثر شهرها و محلاّتي كه گردشگران خارجي رفت و آمد دارند، مردم آنجا از رفتار آنان متأثر شده اند و رنگ و بوي آنان را پيدا كرده اند.
۱۲-تهاجم فرهنگی دشمنیکی از عوامل رواج بدحجابی و بی حجابی تهاجم فرهنگی غرب در جامعة ما است.
از آنجا که در غرب و اروپا، معنویت و مذهب به حاشیة زندگی خزیده است همة وجود زن برای استفاده های جنسی مطرح شده است. غرب با گریزان کردن دختران از چادر و حجاب کامل، در واقع بین آنان و ارزشهای جامعه شان فاصله ایجاد کرده است. کشورهای غربی به شیوه های مختلف این ایده و تفکر را در جوامع اسلامی ترویج نموده تا حدودی موفق بوده اند.
۱۳- گسترش روحیة غربگرایی و غرب زدگی
علاوه بر تهاجم فرهنگی که از برون مرزها اعمال می شود، نوعی روحیة غربگرایی و غرب زدگی در خود جوانان و نوجوانان نیز به چشم می خورد. تلقی برخی افراد این است که اگر بخواهیم متمدن و پیشرفته شویم باید در رفتار عملکرد، نوع و مدل لباس از غرب تقلید کنیم. در این رویکرد، متمدن شدن به معنای غربی شدن و تقلید از الگوها و هنجارهای غربی است؛ لذا برخی جوانان و نوجوانان که از نظر اعتقادی و دینی باورهای لازم را ندارند، تلاش می کنند در نوع پوشش و لباس از غرب تقلید کنند.
۱۴- تقلید از الگوهای غربی و خارجی
از دیگر عوامل و زمینه های رشد بدحجابی و بی حجابی در میان جوانان و نوجوانان نادیده گرفتن الگوهای خودی و روی آوری به الگوهای بیگانه است. روشن ترین و صریحترین اظهار نظر در این زمینه همان مصاحبه ای بود که “اوشین” به عنوان الگوی زن امروز معرفی گردید و شخصیت و مقام معنوی حضرت زهرا(س) به فراموشی سپرده شد. این سخن باالصراحه به زبان یکی از دختران نسل امروز جاری شد، اما بازخوانی ذهن و رفتار همه یا اکثریت کسانی که حجاب و مسایل اسلامی را مراعات نمی کنند، نشان دهندة همین نوع تفکر است.
۱۵- خلأ فرهنگی در جامعه
یکی از مهمترین ریشه های ترویج بی حجابی و بدحجابی، پیدایش خلأ فرهنگی در جامعه است هیچ جامعه ای تا آمادگی نداشته باشد، از فرهنگ بیگانه تأثیر نمی پذیرد. بنابراین تهاجم فرهنگی و وجود الگوهای نامناسب به خودی خود کارساز نیست بلکه نیاز به زمینة مساعد یعنی خلأ فرهنگی و فکری دارد.[۵]
۱۶- ضعف و ناهماهنگی نهادهای اجتماعی
هر یک از نهادهای اجتماعی هم چون خانواده، مدرسه، نهاد دولت و… عهده دار مسئولیت و وظایف شخصی از کارکردهای یک جامعه هستند. فرایند عملکرد این نهادها و نیز تعامل و همسویی آن ها چگونگی حرکت فرهنگی یک جامعه را مشخص می کند. اگر هر یک از نهاد های اجتماعی وظایف خویش را به خوبی و در راستای اهداف اسلامی انجام داده و گرایش دختران نوجوان را به حجاب و دیگر مسایل اسلامی تقویت کنند، بی حجابی و بدحجابی در جامعه پدیدار نخواهد شد. آسیب پذیری زمانی آغاز می شود که هر یک از نهادها یا وظایف خویش را انجام ندهند و یا همسو و هم راستا با اهداف کلی جامعه حرکت نکنند در چنین شرایطی تهاجم فرهنگی و بی حجابی و بدحجابی در جامعه رواج خواهد یافت.
جامعة یکپارچه و آسیب ناپذیر در برابر تهاجمات دشمنان، جامعه ای است که بین نهادهای اجتماعی آن پیوند عمیق و گسست ناپذیر وجود داشته باشد. جامعه ای که به صورت ید واحده، با وحدت واقعی و همگانی در تمام صحنه های اجتماعی و فرهنگی شکل گرفته است نه تنها مرعوب و مقهور تهاجم بیگانگان نمی شود بلکه هم چون دژی مستحکم در مقابل تهاجم آنان پایداری می کند. نمونة این پاسداری را می توان در دفاع مقدس در برابر تهاجم نظامی و اقتصادی بیگانگان به خوبی نظاره کرد. در آن زمان که ارزش ها بر جامعه حاکم بود، انحرافات اخلاقی، بی حجابی و بدحجابی و استفاده از مدها و الگوهای غربی در جامعه دیده نمی شد.
یگانه راه اصلاح انحرافات و به تعبیر شما “توبة فرهنگی”، تقویت اعتقادات و باورهای دینی و مذهبی افراد جامعه است. و این وظیفه ای است سنگین که به دوش اولیاء، مربیان و اقشار مختلف جامعه نهاده شده است هر چند سالم سازی و پاکسازی محیط جامعه از افراد منحرف و ابزار و وسایل آلوده کننده و لباس های مد غربی، یک ضرورت است. لیکن باید توجه داشت مصون سازی افراد در برابر هجوم بیگانگان از اهمیت بیشتری برخوردار است. مصون سازی وابسته به خودآگاهی است. دختران باید بگونه ای تربیت شوند که آگاهانه و با اختیار کامل از آلودگی، گناه و بدحجابی پرهیز نمایند. به عنوان مثال، جمع آوری لباس هایی با طرح و آرم غربی که هر کدام پیام های خاصی برای جوانان و نوجوانان دارد، در شرایط فعلی لازم و ضروری است. اما کافی نیست، باید بذر ایمان و تقوا را در درون جان افراد بارور نمود تا با اراده و خودآگاهی کامل از انحرافات دوری کنند. و از طرفی باید امر به معروف و نهی از منکر این دو اصل در جامعه اجرا شود و در آخر باید گفت اصلاح انحراف همیشه سخت تر است از خود فرایند انحراف است چرا که انحراف و هوس رانی خود سراشیبی است و نیاز به زحمت ندارد انسان مهار (شناختی و …) خود را رها کند رفته است اما اصلاح سخت است و باید موانع آن را برطرف کرد و سعی و زحمت مبارزه با طاغوت، تهاجم فرهنگی شیطان و هوس را چند برابر کرد.
رئیس سازمان نظام روانشناسی و مشاوره کشور میگویدعلت اصلی بدحجابی در جامعه ایران این است که خانوادههای مذهبی نتوانستهاند احساس و باور مذهبی را به فرزندان خود منتقل کنند.
آنها فقط آگاهی دینی به فرزندان خود دادهاند، در حالی که در خانوادههای متدین باید رابطه آرامشبخش متقابل بین پدر و مادر وجود داشته باشد تا فرزندان در کنار آموزههای دینی و شناختی که مستقیم از حجاب و نماز و ارزشهای دینی پیدا میکنند احساس خوشایندی هم به این رفتارها داشته باشند.
تربیت دینی، تربیت تحمیلی و بیرونی نیست، خدا انسان را کنجکاو آفریده است و این کنجکاوی است که انسان را به خداجویی هدایت میکند.
افروز گفت: اگر از دختران ایران بخواهیم که یک انشا در رابطه با حجاب و عفاف بنویسید، این احتمال بسیار زیاد است که دخترانی که حجاب ظاهری مناسبی ندارند، انشا بهتری بنویسند و این نشان دهنده ان است که در ایران بسیاری از افراد باورهای دینی لازم را ندارند.
او با بیان اینکه رفتارهای دینی بر بستر باورهای دینی شکل میگیرد، گفت: باورهای دینی اگر غنی، متعادل و متعالی باشد، باورهای دینی بستر پدیدار شدن رفتارهای دینی میشود. بنابراین آنچه دارای اهمیت است این است که باورهای دینی باید درست شود که اگر باورها درست شود شاهد ایجاد رفتارهای دینی در کشور میشویم.
” باورهای دینی باید درست شود که اگر باورها درست شود شاهد ایجاد رفتارهای دینی در کشور میشویم. “
رئیس سازمان نظام روانشناسی و مشاوره کشور تاکید کرد: عفاف و حجاب زمانی موثر است که باور عمیقی پشت سر حجاب باشد. همانگونه که مشاهده میکنیم هر کجا که دختران در گستره جهان باورهای دینی درستی دارند، رفتارهای دینی مناسبی از خود بروز میدهند و مشکل ما در ایران این است که دختران ما مسائل دینی را میدانند اما بر آن باور ندارند.
دانش لزوما انسان را به طرف باور هدایت نمیکند بنابراین تا دختران جامعه ایران باوری به حجاب و نماز نداشته باشیم شاهد بروز حجاب و نماز در جامعه نیستیم.
خانوادههای متدین باید رابطه آرامشبخش متقابل بین پدر و مادر وجود داشته باشد تا فرزندان در کنار آموزههای دینی و شناختی که مستقیم از حجاب و نماز و ارزشهای دینی پیدا میکنند احساس خوشایندی هم به این رفتارها داشته باشند.
بچهها به طور قطع عروسک باربی را با آن سر و ظاهر به مادر با حجاب خود که چادر را موقع قهر کردن از خانه به سر میکند، ترجیع می دهند
در خانهای که پدر و مادر محبوب هستند در کنار انتقال ارزشهای دینی، احساس قوی و غنی دینی در بچهها ایجاد میشود زیرا فقط در صورتی که بچهها شیفته پدر و مادر مذهبی خود باشند ، احساس دینی در آنها به وجود میآید.
افروز گفت: اگر مادر رضامندی زوجیتی نداشته باشد و دچار رگههایی از اضطراب و افسردگی شده باشد و از ازدواج خود ناراحت باشد، این مادر احساس خوشایندی را در فرزند خود ایجاد نمیکند بنابراین حجاب او تاثیر مثبتی در فرزندانش ایجاد نمیکند.
بچهها به طور قطع عروسک باربی را با آن سر و ظاهر به مادر با حجاب خود که چادر را موقع قهر کردن از خانه به سر میکند، ترجیع میهد. چطور میتوان انتظار داشت فرزندی به چادر علاقمند شود در صورتی که میبیند مادر وقتی از بیرون به منزل میآید چادر را به کناری پرت میکند و میگوید از گرما پختم! وقتی چادر این قدر بد است چطور میتوان انتظار داشت که فرزندان بخواهند آن را به سر کنند.
مادری که حجاب برتر دارد ولی اخلاق برتر ندارد، معنویت برتر ندارد، هرگز نمیتواند به فرزندان خود احساس خوشایندی در زمینه حجاب منتقل کند.
منابع جهت مطالعه بیشتر:
۱٫ محمود اکبری، دختران پندها و هشدارها، انتشارات گلستان ادب، ۱۳۸۱٫
۲٫ سید محمد حسین فضل الله، دریچه ای به دنیای جوانان، ترجمه عبدالهادی فقیهی زاده، نشر دادگستر، ۱۳۷۸٫
۳٫ سید حسین تقوی، آسیب شناسی دینی فمینیسم، انتشارات فرهنگ منهاج، ۱۳۸۱٫
قال علی ـ علیه السلام ـ
الهَوی هویّ الی اسفل؛ هوای نفس انسان را به پستی می کشاند.
از این حدیث دانسته می شود که بسیاری و باری ها برخواسته از هوای نفس است. چنانچه در روایتی دیگر از آن حضرت آمده است که: الهوی مطیئة الفتن؛هوای نفس زمینه ساز فتنه ها است. بنابراین باید بکوشیم هوای نفس را با تقوای الهی مهار کنیم. تنها در این صورت است که زمینة سعادت و خوشبختی ما فراهم می شود.
mostajar