گروههای سیاسی دربحرین
در بحرين۱۱جريان معارض سياسي فعاليت دارند كه جمعيت شيعيان وفاق اسلامي بحرين از جمله بزرگترين گروههاي معارض بحريني است كه داراي ۱۸كرسي در پارلمان اين كشور بود كه در اعتراض به اقدامات سركوبگرانه رژيم حاكم عليه معترضين بحريني رسما از پارلمان استعفا كردند.
به گزارش فارس، تاكنون كمتر مقاله يا گزارشي بطور جامع به سير تحولات جنبشهاي سياسي يا جريان معارض در بحرين كه عموما اسلامگرا هستند و فضاي سياسي و اجتماعاي حاكم بر اي
كشور پرداخته تا از آن طريق به ريشهيابي اعتراضات اخير در بحرين بپردازد، مطلب ذيل تلاش دارد با دادن اشراف به خواننده از فضاي سياسي و اجتماعي حاكم بر كشور بحرين و عوامل موثر در شكل گيري جريانهاي سياسي و اجتماعي اين كشور به مهمترين جنبشها و جريانهاي سياسي معارض در بحرين بپردازد.
*انگيزهها و اهداف جنبش اسلامي بحرين
مهمترين انگيزهها و هدفهاي نهضت اسلامي در بحرين را به حاكميت خاندان آل خليفه ارجاع داد كه مردم بحرين هيچ گاه موافق حاكميت خاندان آلخليفه نبودهاند و دلايل اين نارضايتي را بايد در دو امر ملاحظه كرد:
۱) خاندان آل خليفه بحريني نيستند بلكه از اقليت سني مذهب مهاجري هستند كه در پي اختلافات مذهبي با قبيله “بني كعب ” در زمان رياست “شيخ نصرالله خان ” والي منصوب “كريم خان زند ” بربحرين، از كويت وارد بحرين شدهاند.
۲) به قدرت رسيدن خاندان آل خليفه براساس خواست و رضايت مردم صورت نگرفته ، بلكه آل خليفه قدرت را در بحرين در دست گرفته و با پذيرفتن تحت الحمايگي انگليس در سال ۱۸۲۰ قدرت را حفظ كرده است.
*وابستگي رژيم بحرين به غرب
آل خليفه در سال ۱۸۲۰با انعقاد پيماني با انگليس، اداره گمركات ، تجارت و امنيت داخلي و خارجي خود را به مأموران اين كشور سپرد. تحتالحمايگي بحرين در سال ۱۸۸۰ با امضاي پيمان زير مورد تائيد مجدد قرار گرفت: “من عيسي بن آل خليفه شيخ بحرين بدين وسيله خودم و جانشينانم را در برابر دولت انگليس متعهد ميسازم كه از مذاكره يا انعقاد هر نوع پيمان با هر كشور يا دولتي غير از بريتانيا و بدون موافقت دولت نامبرده خودداري كنم و به هيچ دولتي جز بريتانيا اجازه تأسيس نمايندگي سياسي يا كنسولي را ندهم. “
به اين ترتيب انگليس در سال ۱۹۱۹ تحت الحمايه بودن بحرين را به صورت رسمي اعلام كرد و از آن پس بحرين تحت سرپرستي يك مستشار انگليسياداره ميشد، اين مسأله منجر به قيام ناكام مردم بحرين در سال۱۹۵۱ شد كه طي آن مردم خواهان اخراج “بل گراو ” حاكم انگليسي بحرين شدند.
پس از استقلال بحرين نيز وابستگي رژيم آل خليفه به استعمارگر جديد يعني آمريكا ادامه يافت و اين وابستگي بعد از پيروزي انقلاب اسلامي ايران وجنگ اوّل و دوم خليج فارس شديدتر شد. اعتراف سخنگوي كاخ سفيد مبني بر اين كه “اگر كمكهاي دولت بحرين نبود، به هيچ وجه قادر به مقاومت و ماندن در خليجفارس نبوديم “، مؤيد اين وابستگي مضاعف است.
*نبود آزاديهاي سياسي
بازگشت تبعيديان، آزادي زندانيان سياسي، لغو ممنوعيت تشكيل احزاب و فعاليتهاي سياسي مذهبي، آزادي بيان و مطبوعات، توقف دستگيري آزاديخواهان و لغو سانسور، مهمترين خواسته هاي سياسي مردم بحرين را تشكيل ميدهند و براي تحقق اين خواسته بارها دست به قيام زدهاند. بهعنوان مثال در ۱۹۳۸ كارگران بحرين خواهان تشكيل مجلس و اتحاديههاي كارگري شدند و در تظاهرات مشابهي در سال ۱۹۶۵حق برگزاري گردهمايي سياسي و آزادي زندانيان سياسي به خواستههاي قبلي اضافه شد. حتي طي سالهاي۱۹۹۲ و ۱۹۹۵ مردم بحرين با برپايي تظاهرات و راهپيمايي، خواستار تشكيل مجدد مجلس شدند كه در سال ۱۹۹۲ منحل شده بود.
*اشاعه فرهنگ غرب
خاندان حاكم بر بحرين براي تضمين تداوم حاكميت خود با كمك غربيها به تغيير ارزشهاي اسلامي بحرين مبادرت كرد. علاوه بر آن ساخت “پُل فهد ” يعني تنها پل ارتباطي دريايي بحرين و عربستان به گسترش فساد در بحرين افزوده است. زيرا حدود هشت هزار تن از كاركنان خارجي مؤسسات عربستان كه امكان فساد برايشان در آن كشور ميسر نيست در ايام تعطيل براي خوشگذراني به بحرين سرازير ميشوند كه همين موضوع بر ميزان نارضايتيها در اين كشور افزوده است.
*ويژگيهاي جنبشهاي سياسي و اجتماعي بحرين
در گروههاي اجتماعي و رهبران سياسي كه هدايت جنبش بحرين را برعهده داشته و يا به نحوي در تداوم مبارزه سياسي بحرين نقش آفرين بودهاند، ويژگيهاي زير ديده ميشود.
تجار مرواريد با تشكيل و هدايت قيامهاي ضدانگليسي در سالهاي ۱۹۱۱ و ۱۹۵۴ از مؤثرترين اقشار اجتماعي در مبارزات اسلامي بحرين بشمار ميرفتند. اما پس از جنگ جهاني دوم، با رواج مرواريدهاي بدلي ژاپني در بازار جهاني از نفوذ تجار مرواريد در صحنههاي داخلي و خارجي بحرين كاسته شد. امّا با كشف نفت قشر جديدي از كارگران پديد آمدند كه با توجه به اهمّيت جهاني نفت، بر نقش اجتماعي-سياسي آنان در صحنه داخلي بحرين نيز افزوده شد. بر اين اساس نقش برجسته در قيامهاي ضد دولتي ۱۹۵۶، ۱۹۷۰، ۱۹۷۲، ۱۹۷۴ با كارگراني بود كه اكثريت آنان شيعه بودند.
۲) گروههاي سياسي ملّيگرا و چپگرا هرگز قادر به ايفاي نقش برجسته در رهبري قيام مردم بحرين نشدهاند. اين امر به مسلمان بودن اكثريت قريب به اتفاق مردم بحرين و نيز سازشكاري گروههاي مذكور برميگردد، بعنوان مثال اگر چه “كميته اتحاد ملي ” با گرايشات ناسيوناليستي در تظاهرات ضد انگليسي ۱۹۵۶ نقشويژه داشت، ولي پس از آن با سازش برخي از رهبرانش با رژيم، كارآيي سياسي خود را از دست داد. امّا حضور كمرنگ گروههاي ملّي و كمونيستي در جنبش مردم بحرين نشان از آن دارد كه جنبش آن سرزمين ناشي از نابسامانيهاي داخلي و نه متأثّر از دخالت كشورهاي اسلامي ديگر است.
۳)در پي ناكامي گروههاي ملّي و چپ در رهبري مستمر قيام مرم بحرين، گروههاي اسلامي واجدِ نقش برتر شدهاند. در اين راستا ميتوان به “جنبش اسلاميآزاديبخش بحرين ” (احرار) اشاره كرد.
پيامدهاي مبارزه اسلامي مردم بحرين
اگر چه جنبش اسلامي بحرين به هدف سرنگوني رژيم آل خليفه دست نيافته است، امّا اين جنبش پيامدهاي زير را به همراه داشته است.
الف: بيشك مبارزات ضد انگليسي بحرين كه دو نمونه بارز آن در سالهاي ۱۹۱۱ و ۱۹۵۴ بوقوع پيوست، در كنار ساير قيامهاي ضد انگليسي در خاورميانه در تسريع تصميم به خارج نمودن نيروهاي انگليسي در سال ۱۹۷۱ از شرق كانال سوئز مؤثر بود. همچنين اين مبارزات در كاهش نفوذ انگليس در ساختار سياسي و اداري بحرين مؤثر افتاد.
ب: مهمّترين پيامد مبارزات اسلامي مردم بحرين كه بلافاصله پس از خروج انگليس از بحرين به ثمر نشست، برگزاري انتخابات پارلماني در ۱۹۷۲ و پس از آن تشكيل مجلس و تدوين و تصويب قانون اساسي بود. امّا امير بحرين درپي مخالفت مجلس با تصويبِ لايحه امنيتي وزارت كشور بحرين كه بر اساس آن وزير كشور ميتوانست دستور دستگيري هر مظنوني را به بهانه دست داشتن در اقدام عليه امنيت كشور صادر نمايد، مجلس را منحل و اجراي قانون اساسي را به حالت تعليق درآورد.
ج: درپي ادامه اعتراضات مردم، رژيم بحرين در سال ۱۹۷۲ مجلسي مشورتي-انتصابي متشكل از سي نفر را به جاي مجلس منحل تشكيل داد. اين شورا كه زير نظر امير و دولت بحرين فعاليت ميكند، صرفاً جنبهء مشورتي و نه قانونگذاري دارد.
اما اعتراضات بعدي مردم نشان داد كه اين اصلاحات هدايت شده دولتي در تأمينخواستههاي عميق آنان ناكافي است. واكنش امير بحرين در قبالِ دور جديدي از اعتراضهاي مردمي كه از سال ۱۹۹۵ در بحرين آغاز شد، توسل به زور و افزودن ده نفر ديگر به اعضاي مجلس مشورتي بود، اين دو مسأله منجر به تشديد مخالفتهاي مردمي گرديد. بويژه اينكه افزايش اعضاي مجلس مشورتي برخلاف قانون اساسيارزيابي شده است.
مهمترين جريانها و احزاب معارض بحرين
۱) جنبش “احرار “
اين جنبش در سال ۱۹۵۶ تشكيل شد و در دهه ۶۰ قيام كارگري عليه رژيم بحرين و “جنبش معروف ” را پديد آورد و از سال ۱۹۸۱ به اقدامات نظامي ضد دولتي متوسل شد. اعضاي اين جنبش را مسلمانان شيعي و سني تشكيل ميدهند و بر اساس ايدئولوژي اسلامي و شعار “نه غربي نه شرقي ” و با تكيه بر استراتژي بسيج افكار عمومي و پرهيز از هرگونه سازش، خواهان برقراري حكومت اسلامي در بحرين هستند. “حسين الشهابي ” در حال حاضر يكي از رهبران برجسته اين جنبش بشمار ميآيد و جنبش احرار در اعتراضات اخير بحرين حضور فعالي داشته و در كنار جريانهاي معارض ديگري چون الوفاق و حق خواستار انحلال دولت و پارلمان و سرنگوني رژيم آل خليفه است.
۲) جمعيت “وفاق اسلامي “
جمعيت وفاق اسلامي بحرين جمعيتي سياسي اسلامي شيعي بحريني است كه در سال ۲۰۰۱ تاسيس شد و از جمله بزرگترين گروههاي معارض بحريني است و از بعد تاريخي بايد آن را ميراثبر جنبش احرار بحرين دانست كه محرك اصلي اعتراضات سالهاي ۱۹۹۴ و ۱۹۹۸ بود.
رياست جمعيت را هم اكنون شيخ “علي سلمان ” برعهده دارد و ديدگاه حاكم بر جمعيت اين است كه براي ساخت كشوري پيشرفته با به حاكميت مردم در تمام موسسات حكومتي روي آورد و از اين حيث شعار “آزادي و عدالت و برابري را بر اساس اصول و مبادي اسلامي ” سرميدهد.
همانگونه كه گفته شد، اين جمعيت بزرگترين جريان معارض بحرين بشمار ميآيد و در پارلمان اين كشور داراي ۱۸ نماينده است كه در اعتراض به اقدامات سركوبگرانه رژيم حاكم عليه معترضين بحريني رسما از پارلمان استعفا كردند.
۳) جنبش حق
آنگونه كه خود را معرفي ميكند، “جنبش آزاديها و دموكراسي بحريني با گرايشهاي اصلاح طلبانه ” است و در كنار الوفاق الاسلامي يكي از مهمترين و بزرگترين جنبشهاي معارض بحريني را تشكيل ميدهد. در ابتدا “حسن المشيمع ” از رهبران برجسته معارض بحريني دبير كل جنبش و “عيسي الجودر ” معاون وي تلقي ميشد كه بعدها مشيمع به رهبري جنبش برگزيده شد. جنبش حق در ۱۱ نوامبر ۲۰۰۵ ميلادي تاسيس شد و بايد آن را انشقاق حاصله از جمعيت الوفاق الاسلامي برشمرد. اما درباره حسن مشيمع، رهبر جنبش حق بايد گفت كه همزمان با اعتراضات اخير مردم بحرين عليه رژيم آل خليفه وي و جنبشش نيز پيوستن خود به اعتراضات مردمي و قيام عليه رژيم بحرين را اعلام كرده و بسان جمعيت الوفاق الاسلامي خواستههايش در انحلال دولت و پارلمان و رژيم آل خليفه نمود پيدا ميكند. مشيمع ۶۳ ساله در سال ۲۰۱۰ به اتفاق ۲۵ شخصيت ديگر معارض بحريني به متهم به اقدام و تلاش جهت براندازي رژيم حاكم شد و تا پيش از آن ۴ بار بازداشت شده بود. وي را بايد از جمله شخصيتهاي منطقهاي حامي جمهوري اسلامي ايران دانست.
۴) جمعيت الوعد (العمل الوطني و الديمقراطي)
اولين جمعيت سياسي بحرين كه در سال ۲۰۰۱ اعلام موجوديت كرد و ادامه تاريخي جبهه مردمي بحرين (چپگرايان) بشمار ميايد و هم چنان نيز ائتلافي از چپگرايان و مليگرايان و نيروهاي مستقل بحريني تلقي ميشود. اين جمعيت انتخابات سال ۲۰۰۲ را تحريم نمود، اما در انتخابات سال ۲۰۰۶ شركت كرد و در انتخابات اخير بحرين يعني ۲۰۱۰ با سه نامرد مشاركت داشت.
۵) جمعيت عمل اسلامي (جمعية العمل الإسلامي)
اين جريان در اواخر دهه هفتاد تاسيس شد و در آن زمان به جريان “شيرازيها ” معروف شد كه منتسب به آيت الله “محمد شيرازي ” مرجع تشيع بود و ادامه جبهه اسلامي آزادي بحرين بشمار ميايد كه در سال ۱۹۸۱ متهم به تلاش براي انقلاب عليه دولت وقت بحرين شد.
اين جريان انتخابات سال ۲۰۰۲ را تحريم كرد، اما در انتخابات سال ۲۰۰۶ شركت كرد، اما بار ديگر انتخابات سال ۲۰۱۰ را تحريم نمود.
۶) جمعيت تجمع ملي و دموكراتيك (جمعية التجمع القومي الديموقراطي)
نماينده جريان بعثيها در بحرين بشمار ميآيد. اين جريان انتخابات سال ۲۰۰۲ را تحريم اما در انتخابات ۲۰۰۶ شركت كرد و در انتخابات سال ۲۰۱۰ با نامزد شركت نمود.
۷) جمعيت تريبون دموكراسي پيشرو (جمعية المنبر الديموقراطي التقدمي)
نماينده جريان چپگرا در بحرين و ادامه جبهه آزادي بخش ملي بحرين است كه اولين حزب كمونيست تشكيل شده در منطقه خليج فارس در سال ۱۹۵۵ بشمار ميآيد. اين جميعت در انتخابات ۲۰۰۲ شركت كرد و سه كرسي را در پارلمان بدست آورد اما در انتخابات ۲۰۰۶ نتوانست موفق شود.
۸)جمعيت عربي اسلامي الوسط (جمعية الوسط العربي الإسلامي)
جريان ناصري (منتسب به جمال عبد الناصر) و هم چنين اسلامگرايان بحريني را دربرميگيرد. در انتخابات سال ۲۰۰۲ شركت كرد، اما هيچ يك از نامزدهايش به پارلمان راه نيافتند.
۹) جمعيت تريبون ملي اسلامي (جمعية المنبر الوطني الإسلامي)
نماينده و بازوي سياسي جمعيت “الاصلاح ” است كه در دهه چهل در بحرين تشكيل شد. در انتخابات ۲۰۰۲ شركت كرد و موفق شد هشت كرسي پارلمان را بدست آورد. در انتخابات ۲۰۰۶ با جمعيت الاصاله (جريان سلفيها) ائتلاف نمود و هفت كرسي را بدست آورد و در انتخابات ۲۰۱۰ با هشت نامزد شركت كرد.
۱۰) جمعيت اصالت (جمعية الأصالة)
نماينده و بازوي سياسي جمعيتا تربيت اسلامي است كه در انتخابات ۲۰۰۲ شركت كرد و موفق شد ۶ كرسي را در پارلمان بدست آورد. در انتخابات ۲۰۰۶ نيز با ائتلاف با منبر الوطن الاسلامي ۶ كرسي در پارلمان بدست آورد.
۱۱) جنبش عدالت ملي (حركة العدالة الوطنية)
در پي بروز شكاف در جمعيت تجمع ملي دمكراتيك اين جمعيت تشكيل شد و جمعيت كوچكي است كه فعالان چپگرا و مستقل را دربرميگيرد و به شكلي ويژه در شهر “المحرق ” فعاليت ميكند و در انتخابات ۲۰۰۶ نيز شركت نمود.