2

اسکيزوفرنيا ی سبز

  • کد خبر : 975
  • ۱۹ اردیبهشت ۱۳۹۰ - ۲۲:۵۱

    اسکيزوفرنيا چيست؟           روانپزشکان اسکيزوفرني را نوعي بيماري ذهني  مي شناسند . بنا بر تعريف  فرد مبتلا  قابليت تميزدادن بين افکار  و تصورات قوي خودش و واقعيت را ندارد . از جمله علائم اين بيماري اين است که فرد ممکن است صداهايي را بشنود که ديگران نمي شنوند يا ممکن است فکر کند […]

    اسکيزوفرنيا چيست؟

         

روانپزشکان اسکيزوفرني را نوعي بيماري ذهني  مي شناسند . بنا بر تعريف  فرد مبتلا  قابليت تميزدادن بين افکار  و تصورات قوي خودش و واقعيت را ندارد . از جمله علائم اين بيماري اين است که فرد ممکن است صداهايي را بشنود که ديگران نمي شنوند يا ممکن است فکر کند که افراد ديگر مي توانند فکر او را خوانده و يا افکار او را کنترل کنند.

چگونه مي توان اين وضعيت را تشخيص داد ؟

مشکلاتي از اين قبيل معمولاً با سردرگمي يا حتي تغييرات قابل ملاحظه در رفتار صورت مي گيرد.روانپزشکان اين وضعيت روحي رواني را با توجه به علائم مثبت و منفي متفاوتي تشخيص مي دهند.

علائم مثبت عبارتند از:

اغتشاش فکري،هذيان ،توهم ،

علائم منفي عبارتند از:

احساس بي تفاوتي يا بي احساسي ،ناتواني در تمرکز کردن ،اجتناب از تماس باافرادديگر،نياز داشتن به حفاظت،

فردي دچار اغتشاش فکر است که نتواند رشته منطقي افکارش را دنبال کند و ايده هاي او در هم ريخته و يا به سختي قابل فهم توسط ديگران باشد.

برخي افراد صداهايي را مي شنوند که ديگران نمي شنوند . اين صداها ممکن است صداهاي آشنا ، دوستانه يا انتقادي باشند . اين صداها ممکن است رفتار يا افکار فرد شنونده را بررسي مي کنند و يا ممکن است به او بگويند چه بايد بکند صرف شنيدن اين قبيل صداها به معناي داشتن اسکيزوفرنيا نيست.

توهم ،‌ به باورها و تجاربي مي گويند که ديگران در داشتن آنها شريک نيستند به عنوان مثال ممکن است کسي فکر کند که او توسط افراد پليس مخفي تعقيب مي شود و يا توسط نيروهاي غيبي کنترل مي شود که افکار معيني را در سر او گذاشتند.

به کناره گيري اجتماعي ،‌ بي تفاوتي و ناتواني در تمرکز  علائم منفي مي گويند زيرا خصوصيت آنها چندان روشن نيست به راحتي نمي توان گفت که آيا اين علائم بخشي ازعوارض اسکيزوفرنيا هستند و يا آنها عوارض عکس العمل فرد در مقابل چيزهاي ديگري است که باعث سرخوردگي و ترس او شده اند.

همچنين چنين علائمي مي توانند واکنشي نسبت به رفتار سايرين باشد . در اغلب موارد کسي که داراي مشکلات ذهني است با بي توجهي يا تبعيض مواجه مي شود و اين باعث انزوا و افسردگي او مي گردد.

چه افرادي احتمال بيشتري دارد که به اين بيماري مبتلا شوند ؟

از هر صد نفر يک نفر در مقطعي از زندگي اش ممکن است به اين بيماري مبتلا شود . اين رقم براي زن و مرد کماکان يکي است . ولي مردها معمولاً در سن جوانتري به اين بيماري مبتلا مي شوند.

تخمين زده شده است که حدود يک سوم کساني که از چنين اختلالي رنج مي برند فقط يک بار در زندگي شان آن را تجربه مي کنند . يک سوم ديگر آنها ممکن است اين وضعيت را گهگاه تجربه کنند در حالي که يک سوم ديگر ممکن است آن را براي هميشه تجربه کنند.

آيا افراد مبتلا به اسکيزوفرنيا خطرناک هستند ؟

يکي از اسطوره هاي غلط عمومي در اين باره اين است که گويا اسکيزوفرني به معناي شخصيت دوگانه است و کسي که از اين وضعيت رنج مي برد ممکن است از حالت آرام به حالت غيرقابل کنترل تغيير مزاج بدهد.

اغلب در رسانه اي نوشتاري و ديداري داستانهاي اغراق آميزي درباره اسکيزوفرنيک ها وجود دارد و از آنها به عنوان افرادي خطرناک که بايد تحت کنترل داروهاي آرام بخش باشند و در بيمارستان نگه داشته شوند ياد مي کنند . بسياري از کساني که از اسکيزوفرنيا رنج مي برند مرتکب جرائم خشونت آميز نمي شوند و بسياري از اين گونه جرائم توسط اين افراد صورت نمي گيرد.

چه چيز باعث اسکيزوفرني است ؟

به علت وجود اختلاف نظر درباره اسکيزوفرني به سادگي نمي توان گفت که علت آن چيست ولي مي توان گفت که ايده هاي متفاوتي در اين باره وجود دارد.

وراثت

محققيني که درصدد يافتن يک « ژن اسکيزوفرني » بودند تا کنون يک ژن را مؤثر مي دانند  ، البته اين باور هم وجود دارد که برخي ژنها ممکن است برخي افراد را در ابتلا به عوارض اين بيماري آماده تر کنند هر چند اين لزوماً به اين معنا نيست که اين عوارض تا حد بيماري کامل رشد خواهند کرد . وضعيت جسمي افراد ، نحوه بزرگ شدن آنها و محيطي که در آن رشد مي کنند احتمالاً در ابتلا به اين بيماري نقش ايفاء مي کنند به همان سان که وضعيت فيزيولوژيک آنها ممکن است چنين داشته باشد.

وضعيت شيمياني بدن

تحقيقات بيوشيمي بر بررسي ميزان دوپامين ارتباطهاي عصبي متمرکز بوده که مسئول حمل پيغام هاي بين سلولهاي مغز هستند . تئوري که در اين زمينه وجود دارد حاکي از اين است که مقدار بيش از حد و دوپامين در افراد اسکيزوفرنيک وجود دارد ولي هنوز معلوم نيست که آيا اين ماده شيميايي در بروز اسکيزوفرنيا نقش دارد يا نه ؟

تجارب خانوادگي

تئوري هاي مطرح شده دال بر اينکه نوعي خاص از خانواده ها ممکن است در ابتلا به اين بيماري نقش داشته باشند ولي هنوز اين تئوري اثبات نشده است . عموماً اين باور پذيرفته شده که تجارب اوليه زندگي در تشکيل شخصيت فرد نقش دارند.

وقايع سخت زندگي

بررسي هاي علمي حاکي از اين است که شرايط بسيار سخت زندگي در شروع اسکيزوفرنيا ممکن است نقش داشته باشند . اين وقايع شامل وقايعي مي شود که زندگي يک نفر را تغيير داده است مانند از دست دادن کسي که به او نزديک بوده است.

بر اساس يکي از مطالعاتي که صورت گرفته بيش از نيمي از کساني که مي گويند صداهاي منفي مي شنوند تجربه  سوء استفاده هاي جنسي و فيزيکي داشته اند.

استفاده نادرست از مواد شيميايي

هيچکس هنوز رابطه بين استفاده نادرست از مواد شيميايي و بروز اين بيماري را اثبات نکرده است . بسياري از متخصصين فکر ميکنند که ترکيبي از يک رشته عوامل مختلف در بروز اسکيزوفرني نقش دارد . ترکيب ژنتيک کسي ممکن است او را بيشتر آماده ابتلا به بيماري کند ولي شرايط سخت زندگي و يا به ويژه تجارب خانوادگي و در زندگي ممکن است در شروع عوارض اين بيماري دخيل باشند.

تجويز دارو

از داروهاي آرام بخش براي کنترل عوارض مثبت اين بيماري استفاده مي شود . اين داروها ممکن است عوارض جانبي نامطلوب داشته باشند . به ويژه اگر به مقدار زياد استفاده شوند . اين داروها نمي توانند به طور کامل از بروز بيماري جلوگيري کنند ولي شواهدي در دست است که نشان مي دهد که آنها درکم کردن شدت و فواصل بروز بيماري مؤثر هستند.

چه کارهايي ديگر مي توان براي بهبود زندگي يک فرد اسکيزوفرني انجام داد ؟

روشهايي مانند روانکاوي ، مشاوره و  شناخت درماني مي توان به يک فرد اسکيزوفرنيک کمک کرد تا با بيماري خود کنار بيايد و به زندگي عادي برگردد .

بعد از این مقدمه طولانی در مورخه ۱۹اردیبهشت ۹۰تلویزیون بی بی سی میزگردی در برنامه پرگاربرگزار نموده بود که یکی از شرکت کنندگان اظهار می داشت جنبش سبز دچار اسکیزوفرنی شده است . پس از یک ملاحظۀ کوتاه دیدم واقعا تحلیل درستی است چون تمامی نشانه های این بیماری در اعضای این جنبش وجود دارد .یکی اینکه توهم مبارزه دارند درحالی که بقول خودشان در کشورهای مختلف پراکنده اند و هیچ اجتماع معنا داری تا کنون نداشته اند . دیگر اینکه مبتلا به بی هدفی اند و بقول خودشان هیچ ایئولوژی مشترکی بین آنان شکل نگرفته است .سوم اینکه فاقد رهبری اند و نمی دانند از چه کسی و چگونه فرمان بگیرند . چهارم این که هیچ بدنه موزونی برای کشیدن تصمیمات احتمالی بین آنان وجود ندارد . پنجمین نکته اینکه ظاهرا یک ژن موروثی عامل این بیماری است که از تاریخ شکل گیری جریان به ظاهر اپوزیسیون همچنان بی سر حرکت می کند و یا سر خود را می خورد . به نظر می رسد مالیخولایی به جانشان افتاده باشد .اما مشکل این بیماری در جنبش سبز برخلاف اسکیزوفرنی خطرناک بودن آن است که با مصرف شیشه و کراک توهم افزوده شده ودیگر آزاری درآنان رو به تزاید گذاشته است . ظاهرا داروهای آرام بخش نیز دیگر کارایی خود را از دست داده باشد .

ممکن است شرایط سخت زندگی در غربت این دسته را به نوعی افسردگی مزمن هم مبتلا کرده باشد که می گویند دیگر حضور در خیابان هم معنا ندارد استفاده از فیس بوک و شبکه مجازی نیز دیگر راه به جایی نمی برد.البته ترس قابل توجهی در عناصر این جنبش بی جان به چشم می خورد که حتی در خارج از گود هم جرأت ندارند که بگویند ای داخل نشینان لنگش کنید !

چیزی که تعجبم رابیشتر کرده است اینکه ولی فقیه کدیور و معاون اول مهاجرانی و رییس جمهور بنی صدر و پادشاه در تبعید ربع پهلوی و وزرا و کلای بر سفره پنتاگون میهمان نیز دیگر از اداره این جنبش با عظمت عاجز مانده اند، گویی جسد سبز شده این بیمار نیز ریشه ای  در کویردوانده که حتی حمالان قدرتمندی چون اینان نیز بر کشیدنشان قدرت نیست . پس فاتحه.            میرمرشدی

 

لینک کوتاه : https://mostajar.com/?p=975

برچسب ها

ثبت دیدگاه

مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : 0
قوانین ارسال دیدگاه
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.