12

ادواردو آنیلی که بود و چگونه اسلام آورد؟ + عکس و فیلم

  • کد خبر : 808
  • ۲۶ فروردین ۱۳۹۵ - ۱۰:۰۴
ادواردو آنیلی که بود و چگونه اسلام آورد؟ + عکس و فیلم
فقط فقیرها دیندار نمی شوند. هرکس زیبایی دین را شناخت جذب آن می گردد.

 

ادواردو آنیلی چرا از ارث محروم شد؟ انگیزه قتل وی چه بود و پس از او چه کسی وارث خانواده آنیلی شد؟ چه کسانی از قتل وی سود می بردند؟ برای یافتن پاسخ این سوال ها و یافتن اطلاعات بیشتر درباره ادواردو آنیلی, با گزارش ویژه مشرق همراه باشید…

گروه گزارش‌‌های ویژه مستجار، ادواردو آنیلی در ۹ ژوئن ۱۹۵۴ در نیویورک متولد شد. وی تنها پسر و وارث مولتی میلیاردر مشهور ایتالیایی سناتور جووآنی آنیلی بود و مادرش، مارلا کاراچیلو، یک پرنسس یهودی بود. ادواردو پس از اتمام تحصیلاتش در کالج آتلانتیک، برای ادامه تحصیلاتش در زمینه ادبیات مدرن و فلسفه شرق به دانشگاه پرینستون رفت.وی پس از اتمام تحصیلات دانشگاهی، برای مطالعه عرفان و مذاهب شرقی به کشورهای هند و ایران سفر کرد و در جریان سفرش به کشورمان با آیت­ الله خمینی دیدار کرد و به اسلام و تشیع گروید.

 


پیشینه خانوادگی ادواردو

جیوانی آنیلی، پدر کاتولیک ادواردو یکی از پولدارترین و بانفوذترین افراد ایتالیا است. مادر ادواردو یک پرنسس یهودی بود. درآمد سالیانه خانواده آنیلی بیش از ۶۰ میلیارد دلار تخمین زده می شود. بسیاری از اطرافیان ادواردو بر این باورند که ازدواج یک زن یهودی با خانواده آنیلی اتفاقی نبوده است. پس از این ازدواج، یکی از عموهای ادواردو فوت می­ کند. نکته جالب دیگر این است که خواهر ادواردو نیز با یک خبرنگار یهودی به نام “الکان” ازدواج می‎کند و از او چهار بچه دارد. بدین ترتیب به نظر می­ رسد پیوند این خانواده با صهیونیست­ ها محکم و محکم ­تر می­ شد.

مسلمان شدن ادواردو

ادواردو دانشجوی فلسفه ادیان در دانشگاه معروف “پرینستون ” نیویورک بود. خودش هم متولد نیویورک بود. او انجیل و تورات را خوانده، اما این‎‎ها او را قانع نکرده بود. در ۲۰ سالگی برحسب اتفاق در کتابخانه چشمش به قرآن افتاده و چند آیه از آن را می‎خواند و احساس می‎کند این نمی‎تواند کلام بشر باشد. قرآن را کامل می‎خواند و تصمیم می‎گیرد مسلمان شود؛ بدون این‎که نیاز به مشورت با کسی را احساس کند. به یک مرکز

اسلامی در نیویورک می‎رود و آن‎جا می‎گوید من می‎خواهم مسلمان شوم، شهادتین را می‎گوید و آن‎جا نامش را “هشام عزیز ” می‎گذارند. ادواردو پس از سفر به ایران شیعه شد و توانست با امام خمینی (ره) دیدار کند.

دکتر قدیری ابیانه درباره شیعه شدن و اولین سفر ادواردو به ایران می­ گوید: “بعد از شیعه شدن و ذکر شهادتین در نزد آقای فخرالدین حجازی، نام او را “مهدی” گذاشتیم. بار اول که به ایران آمد، خدمت حضرت امام (ره)رفت. در آن ملاقات، حضرت آیت‎ا… خامنه‎ای، آقای هاشمی، سیداحمد خمینی و فخرالدین حجازی حضور داشتند و یک دوست ایرانی ما که الان در مشهد است و نمی‎خواهد اسمش را ببریم و دوست ادواردو نیز بود، کار ترجمه را بر عهده داشت. این دوست مشترک‎مان بعد‎ها گفت که بعد از دیدار با امام به نماز جمعه رفتیم که ادواردو در صف اول بود… . در این سفر او به مشهد، برای زیارت امام‎ رضا (ع) رفت. در آن‎جا به‎شدت تحت تأثیر زیارت قرار گرفته بود و می‎گفت که من وجود امام رضا (ع) را حس می‎کردم. وقتی از او پرسیدم از امام رضا (ع) چه‎چیزی خواستی؟ گفت: خواستم که از خدا بخواهد که قلب پدرم را نسبت به من مهربان کند.”

 

برداشت شهید ادواردو آنیلی از سوره کهف

 

از این (آیات) واضح است که آخرین پیامبر (سلام بر او) محمد [ص] است، زیرا

که آخرین قوانین الله است که به زمین قبل از روز جزا (قضاوت جهانی) نازل شده و خواهد شد.

بنابراین بعد از اسلام دین جدیدی نخواهد آمد.

هشام عزیز

فعالیت‎‎های ادواردو در ایتالیا

ادواردو با اعمال نفوذی که داشت، کانال یک تلویزیون ایتالیا را قانع کرد که یک فیلم مستند راجع به کشور‎های اسلامی بسازد و تهیه‎کنندگی فیلم را نیز خودش بر عهده گرفت‎. در این راستا به ایران هم آمد و بعد هم این فیلم‎را در تلویزیون به نمایش گذاشت. بعد از نمایش آخرین قسمت با “ایگور من” خبرنگار روزنامه “لاستامپا” درباره اسلام به مناظره نشست. همچنین وقتی کتاب سلمان رشدی منتشر شد، یک ناشر ایتالیایی تصمیم گرفت آن را منتشر کند.ادواردو با شنیدن این خبر به دیدن او رفت و به او به خاطر انتشار این کتاب اعتراض کرد.

دکتر قدیری ابیانه درباره فعالیت­ های وی می­ گوید: “او می‎گفت که نمی‎توانم ببینم به مقدسات من توهین شود و من هیچ حرفی نزنم. ویهمچنین در برابر جنایات اسراییل در فلسطین طاقت نمی‎آورد و به نخست‎وزیر و رییس‎جمهوری و حتی سران کشور‎های دیگر زنگ می‎زد و خواستار جلوگیری از این اقدامات می‎شد که من به او گفتم داری با این کار‎ها شهادتت رو جلو می‎اندازی. صهیونیست‎ها دست از سر تو بر نخواهند داشت، از این کار‎ها پرهیز کن”.

اعمال فشار به ادواردو برای بازگشت به مسیحیت

حسین عبداللهی و محمد اسحاق عبداللهی صمیمی ترین دوستان ایرانی ادواردو، فشارهای وارد شده به ادواردو از سوی خانواده اش را غیرقابل باور توصیف می کنند. حسین عبداللهی می گوید: “ادواردو تحت فشار اقتصادی بسیار زیادی قرار داشت. خانواده آنیلی وی را به صورت کامل از لحاظ اقتصادی تحریم اقتصادی کرده بودند. به گونه ای که وی حتی برای تاکسی سوار شدن پول نداشت.” حسین می گوید: “یک روز با ادواردو به نمایندگی هواپیمایی ایران ایر در ایتالیا رفتیم تا برای ادواردو بلیط سفر به ایران تهیه کنیم. کارگزار ایتالیایی شرکت ایران ایر گفت که من نمی توانم برای ادواردو بلیط بخرم. پس از مشاجره بسیار با وی مشخص شد که منشی پدر ادواردو با آن کارمند تماس گرفته بود و به وی دستور داده بود، حق ندارد برای ادواردو بلیط صادر کند.”

خانواده آنیلی برای آنکه ادواردو را از ارث محروم کنند، سعی زیادی در دیوانه جلوه دادن وی داشتند. به همین منظور وی را در یک بیمارستان روانی بستری کردند که به گفته خود ادواردو همه اعضای آن یهودی بودند. ادواردو می ترسید که در آن تیمارستان وی را تحت درمان های  شستشوی مغزی قرار دهند و حتی یک بار از آنجا فرار کرده بود.

شهادت یا خودکشی؟

در نوامبر سال ۲۰۰۰ جسد ادورادو آنیلی در بزرگراه تورینو-ساوانا در شمال ایتالیا و در نزدیکی شهر تورین پیدا شد. اتومبیل وی نیز که یک فیات کرومای خاکستری بود، بر روی پل رومانو و در حالی که چراغ های راهنمایش روشن بود و درهای آن باز بود، رها شده بود.

پلیس ایتالیا مرگ ادواردو را خودکشی تشخیص داد و علت آن را استفاده بیش از حد از مواد مخدر اعلام کرد. اما دلایل روشنی وجود دارد که حاکی از قتل ادورادو است. در ادامه به ذکر این دلایل می ­پردازیم:

۱) نخست اینکه ادواردو به هیچ وجه معتاد نبود و حتی در مواردی مشاهده شده است که با دوستان و نزدیکانش که از مواد مخدر استفاده می­ کردند، ساعت ­ها گفت و گو می­ کرد تا آن­ها را از این کار بازدارد. دکتر قدیری ابیانه در وبلاگ شخصی خودش درباره یک مورد از تلاش ­های اینچنینی ادواردو می­ گوید: “در سفری که ادواردو به ایران داشت، با برادر یکی از دوستان ما که معتاد بود کلی صحبت کرد و خیلی تلاش کرد تا او را با منطق و استدلال از مصرف مواد مخدر منصرف کند.” به هیچ وجه منطقی به نظر نمی­رسد که چنین فردی به دلیل استفاده بیش از حد از مواد مخدر خودکشی کند.”

۲) در اسلام خود کشی به شدت منع شده است. ادواردو شخصی به شدت آرمان­گرا بود که حتی مایل نبود برای کاستن از فشارها و تهدیدات، به صورت مصلحت­آمیز اعلام کند که از اسلام روی برگردانده است. هدف وی شناساندن اسلام به مردم ایتالیا و غربی­ها بود. چنین فردی چگونه می­تواند خودکشی کند؟ خودکشی اقدامی است که افراد بی­دین و کسانی که به آخر خط رسیده­اند، انجام می­دهند. این در حالی است که ادواردو به فردی کاملا معتقد تبدیل شده بود و هنوز در ابتدای راه بود و کارهای زیادی برای انجام دادن داشت.

۳) آشپز ادواردو می‎گوید صبح روزی که وی به قتل رسید، نوع غذای ناهارش را مشخص کرده بود

.حال این سوال مطرح می­شود کسی که قصد خودکشی داشته باشد، چرا باید برای دو یا سه ساعت بعدش سفارش غذا بدهد. همچنین ادواردو در صبح روز حادثه با دایی خود به صورت تلفنی مکالمه کرده بود و به گفته دایی ادواردو هیچگونه مورد مشکوکی در میان صحبت های وی به چشم نمی خورد و وی کاملا عادی صحبت می کرد. همچنین ادواردو هیچگونه یادداشتی مبنی بر تصمیمش برای خودکشی از خود به جای نگذاشته بود.

۴) حسین عبداللهی با اشاره به برنامه های بلندمدت ادواردو می گوید: “ادواردو می گفت می خواهم به ایران بروم و پناهنده سیاسی شوم و در قم به تحصیلاتم ادامه دهم.” محمد عبداللهی نیز می گوید: “یک هفته قبل از آنکه ادواردو فوت کند، با هم نشسته بودیم و سوره بنی اسرائیل را به زبان ایتالیایی می خواندیم. ادواردو به من گفت می خواهد زبان عربی را فرابگیرد تا بتواند بهتر قرآن را درک کند. بدیهی است که فردی ک

ه برنامه های بلندمدت برای زندگی خود دارد و اهداف والایی را دنبال می کند به هیچ وجه دست به خودکشی نخواهد زد.

) مورد مشکوک دیگری که درباره شهادت ادواردو وجود دارد این است که هیچ­ گونه بررسی تکمیلی در مورد نحوه قتل او انجام نشد. جسد وی کالبد شکافی نشد و مرگ وی فوراً خودکشی جلوه داده شد. حتی قبل از آنکه پلیس مرگ وی را به صورت رسمی خودکشی اعلام کند، برخی روزنامه­ ها خبر خودکشی پسر رئیس کارخانه فیات را چاپ کردند و ذهن مردم را کاملا به سمت گزینه خودکشی سوق دادند. جسد وی نیز تا ظهر فردای روز حادثه به خاک سپرده شد تا فرصت برای هیچ گونه تحقیقی مهیا نباشد.

۶) پس از مرگ ادواردو سانسور مطلقی درباره مسلمان بودن، عقاید و حتی سفر وی به ایران انجام شد. اظهارنظرهای روزنامه­ های ایران به ویژه انجمن اسلامی فارغ التحصیلان ایتالیا درباره احتمال قتل وی به هیچ­وجه بازتاب داده نمی­شد. در حالی که خانواده آنیلی یکی از بزرگترین خانواده­ های ایتالیا است و کوچکترین اظهارنظری درباره این خانواده به سرعت منعکس می­ شود، به نحوی که نخست وزیر ایتالیا درگذشت ادواردو را به خانواده آنیلی تسلیت گفت و قبل از بازی ایتالیا و انگلستان، ورزشگاه یک دقیقه به احترام ادواردو سکوت کرد. همچنین پس از مرگ ادواردو تمامی اسناد و شواهد مربوط به فعالیت­ ها و زندگی وی جمع ­آوری شد و حتی فیلم مستندی که توسط وی ساخته شده بود و در آرشیو کانال ۱ ایتالیا بود، از آرشیو این کانال خارج شد.

اعتراض ایرانیان مسلمان به قتل ادواردو

۷) چند سال پس از قتل ادواردو، یکی از دوستان بسیار نزدیک وی به نام لوکا کائتانی لواتلی نیز با همین سناریو به قتل رسید. او دوست ادواردو بود و با وی به ایران آمده و در ایران شیعه شده بود. لوکا نیز یکی از نجیب زادگان ایتالیایی بود. پدر لوکا به سلطان شراب ایتالیا معروف بود و خانوده­اش از سرشناس­ترین خانواده­های این کشور به حساب می­آمدند. با توجه به سرنوشت مشابه او با ادواردو، به نظر می­رسد تاکتیک “خودکشی سازی” یکی از تاکتیک­ های اصلی برای از بین بردن چنین جوانانی است که حاضر نیستند در جهالت باقی بمانند.

۸) دکتر مارکو باوا یکی از دوستان صمیمی ادواردو بود که به نحوه زسیدگی به پرونده ادواردو اعتراض کرد. وی در سال ۲۰۰۱ نامه ای به شورای عالی قضایی ایتالیا نوشت و در آن ضمن انتقاد از فرآیند رسیدگی به پرونده ادواردو، علت عدم استفاده از آدمک انسانی برای بازسازی صحنه خودکشی را جویا شد. به عقیده وی شواهد موجود درباره لباس ها و کفش ادواردو، خودکشی را تایید نمی کنند. وی همچنین عدم انجام کالبدشکافی را غیرقابل قبول خوانده بود.

دکتر مارکو دلایل دیگری نیز دارد که اثبات می کند ادواردو خودکشی نکرده است. وی اینگونه استدلال می کند: “زمان مرگ ادواردو بین ساعت های ۹ تا ۱۰:۳۰ صبح روز پنجشنبه اعلام شده است. در این ساعت از روز به صورت میانگین هر ۱۰ الی ۱۵ ثانیه، یک ماشین از آن منطقه عبور می کند. امکان ندارد هیچ کس ادواردو را در حین خودکشی ندیده باشد. زیرا پارک کردن ماشین، بیرون آمدن از آن، بالا رفتن از حصار یک و نیم متری کنار بزرگراه و پریدن به پایین حداقل ۲ دقیقه طول می کشد و قطعا در این مدت می بایست افرادی وی را دیده باشند. در حالیکه هیچکس شاهد این اتفاقات نبوده است.

دکتر مارکو معتقد است که ادواردو کشته شده و سپس توسط ماشینش به محل کشف جسد منتقل شده است و برای آنکه قتل همچون خودکشی به نظر برسد، با وسیله ای به سر ادواردو ضربه وارد شده است تا جراحاتی همچون جراحات ناشی از پرش از ارتفاع بر روی سر وی ایجاد شود.

انگیزه قتل ادواردو

خانواده ادواردو بسیار پولدار و بانفوذ بودند. فقط سود دارایی های خانواده او ۶۰ میلیارد دلار در سال برآورد شده است. کارخانه ماشین سازی فیات، فراری،اوبکو، لامبورگینی، لانچیا، آلفارمو، چندین کارخانه صنعتی ، بانک های خصوصی، شرکت های طراحی مد و لباس، روزنامه های لاستامپا، کوریره، دلاسرا و باشگاه فوتبال یوونتوس تنها بخشی از اموال خانواده آنیلی است. چون بعد‎ها ادواردو مسلمان شد، پدرش حاضر نشد که ارث و میراثش را به‎دست او بسپارد؛ لذا پسرعموی مسیحی‎اش را به‎عنوان جانشین تعیین کردند. اما ناگهان این خبر پیچید که او بر اثر سرطان ناشناخته‎ای فوت کرد. اگر زنده می‎ماند، مدیریت این اموال به یک مسیحی می‎رسید. بدین ترتیب آخرین مسیحی خانواده آنیلی نیز فوت شد و تنها ادواردو باقی­ مانده بود. این بدین معنی بود که تا رسیدن اموال این خانواده به دست یهودیان یک گام باقی مانده بود و آن مرگ ادواردو بود.

دکتر قدیری ابیانه در وبلاگ شخصی خود گفته است که ادواردو از خطری که جانش را تهدید کرده بود، آگاه بود. ابیانه که رابطه خوبی با ادواردو داشت، می­ گوید: ” ادواردو به دوستان مسلمانش آقای الکان همسر اول خواهرش را منشاء‌ خطر برای جان خود عنوان کرده بود،‌ منتهی تصور می‌کرد چتر حمایت پدر مانع آن می‌شود که در زمان حیات پدر او را به قتل برسانند. من خود با او صحبت کرده بودم و به او هم در مورد امکان قتلش هشدار داده بودم، ‌لیکن او ضمن تایید خطر جانی برای خود بویژه از سوی صهیونیست ها و بالاخص با هماهنگی الکان یهودی (همسر خواهرش) معتقد بود این خطر پس از مرگ پدر جدی خواهد شد.”

بعد از شهادت ادواردو و مرگ پدر این ارث قانونا به خواهرش می‎رسید، اما با کمک مادر ادواردو حدود ۵۰۰ میلیون دلار را که در مقابل ثروت خانواده ادواردو بسیار ناچیز است، به خواهرش دادند و با فریب از او امضا گرفتند و به نوعی او را از ارث محروم کردند که بعد‎ها وی از دست مادر خود در دادگاه به‎خاطر این موضوع شکایت کرد، اما به هر حال مدیریت این سرمایه عظیم دست خواهرزاده‎‎های یهودی ادواردو افتاد.

رسوایی اخلاقی جان لاپو الکان، وارث یهودی خاندان آنیلی

چند سال پیش رسانه‌هاي ايتاليايي از رسوايي اخلاقي خواهرزاده يهودي ادواردو آنيلي وارث خانواده آنيلي در ميان مردم ايتاليا پرده برداشتند. به گزارش نشريه اشپيگل موناكو، مشكل پيش آمده براي الكان در نتيجه افراط در مصرف مخلوطي از قرص‌هاي اكستازي، كوكائين و مشروبات الكلي بوده و وي به خاطر اين مسئله بخشي از توان ذهني خود را از دست داده است. روزنامه osservative romano   متعلق به واتيكان نيز در تاريخ ۲۲ اكتبر اشاره‌اي تلويحي به مسئله اعتياد وارث آنيلي‌ها و ديگر مفاسد وي داشته است.

سايت اطلاع‌رساني virgilio نيز در خبري به شهره شدن اين يهودي صهيونيست به فساد در ميان مردم ايتاليا اشاره كرده و اظهار داشته است: “دانشجويان ايتاليايي در اعتراض به يك مصوبه پارلمان اين كشور در تاريخ ۲۵ اكتبر مقابل پارلمان ايتاليا تجمع كردند. اين دانشجويان در اعتراض به اكثريت حاكم ايتاليا به صورت طعنه آميز شعار مي‌دادند: “همه شما مثل جان الكان هستيد.””

سفرهای ادواردو به ایران

اولین آشنایی ادواردو با انقلاب اسلامی ایران در تاریخ ۳۱ فروردین ۱۳۵۹ رخ داد؛ یک هفته پس از مناظره تلویزیونی دکتر قدیری ابیانه با خبرنگاران آمریکایی، عراقی و ایتالیایی که از شبکه تلویزیونی ایتالیا به طور زنده (درتاریخ ۲۴ فروردین ۱۳۵۹) پخش می‌شد؛ مناظره‌ای که بخش‌هایی از آن در فیلم مستند ادواردو نیز گنجانده شد. او که تنها ۶ ماه از قدیری جوان‌تر بود،‌ تصمیم به آشنایی و دوستی با قدیری می‌گیرد و به عنوان ناشناس به منزل او مراجعه می‌کند. دکتر قدیری ابیانه در مورد این دیدار می‌گوید: “یک هفته بعد از شرکت در میزگرد تلویزیونی که ادواردو آن را دیده بود،‌ در روز یکشنبه‌ در حالی‌که‌ من‌ در اقامت‌گاه سفارت‌ بودم، دربان‌ سفارت‌ گفت‌ که‌ یک‌ جوان‌ ایتالیایی‌ آمده‌ و می‌خواهد شما را ببیند. من‌ هم‌ گفتم‌ اگر می‌شود به‌ او بگویید فردا برای‌ ملاقات‌ بیاید. ولی‌ بعد از لحظاتی‌ دربان‌ سفارت‌ دوباره‌ زنگ‌ زد که‌ این‌ جوان‌ می‌گوید “خدا هر در بسته‌ای‌ را می‌گشاید.” من‌ هم‌ گفتم‌ فوراً در را باز کنند و خود هم‌ به‌ استقبالش رفتم‌. جوان‌ قد بلند لاغری‌ بود که‌ با یک‌ موتور گازی‌ کهنه‌ آمده‌ بود و خودش‌ را ادواردو آنیلی‌ معرفی‌ کرد. من‌ بدون‌ این‌که‌ انتظار جواب‌ مثبتی‌ از او داشته‌ باشم،‌ از او پرسیدم‌ که‌ شما با خانوادهِ‌ آنیلی‌ معروف‌ نسبتی‌ دارید و او گفت‌ که‌ من‌ پسرش‌ هستم!”

                     ادواردو در ایران

ادواردو چند بار به ایران آمد. در سفر اولش به ایران به دیدارامام خمینی (ره) آمده بود و امام هم پیشانی او را بوسیده بود. که ادواردو در سفر خود به ایران در تاریخ جمعه ۱۴ فروردین ۱۳۶۰ در صف اول نماز جمعه تهران به امامت حضرت آیت الله خامنه­ای شرکت کرده بود. آیت الله هاشمی رفسنجانی در خاطرات خود بدون ذکر نام می نویسد که پسر رئیس فیات که مسلمان شده است با امام دیدار کرد. در این ملاقات آیت­الله خامنه­ای هم حضور داشت.جالب است که این خاطرات قبل از قتل ادواردو در ایران منتشر شده است.

خبری که ادواردو از دیدارش با حضرت امام (ره) تنظیم کرده بود

متن زیر دستخط ادواردو به زبان ایتالیایی است. متن زیر پبشنهاد ادواردو به عنوان متن خبر ملاقات او با حضرت امام (ره) می باشد. . ملاقاتی که در ۸ شهریور ۱۳۶۰ در حضور حضرت آیت الله خامنه ای – هاشمی رفسنجانی – مرحوم حاج احمد خمینی و آقای فخرالدین حجازی انجام شد. چون قرار نبود نام ادواردو ذکر شود این ملاقات جنبه خبری نداشت و لذا متن زیر تقدیم دفتر امام (ره) نگردید.

 

به نام الله بخشنده و مهربان

یک شهروند از جمهوری ایتالیا امروز با امام خمینی دیدار کرد.

او برای ادای احترام به جمهور اسلامی و به شیعیان آمده است.

او بابت آنچه که انقلاب تا کنون برای پیشرفت آرمان و به نام خدا در روی زمین در این دوران انجام داده است از رهبر انقلاب تشکر کرد.

هشام عزیز

شواهد موجود درباره مرگ شهید ادواردو آنیلی سوالات زیادی در ذهن ایجاد می­کند. چرا آنچنان سانسور قوی ای در ایتالیا حاکم بوده که حاضر نبودند حقایق را حداقل در مورد مسلمان بودن او بنویسند؟ چرا رسانه های گروهی از چاپ عکس ادواردو در صف اول نماز جمعه و پخش فیلم نماز او در تهران خودداری کردند؟ چرا پرونده او را مختومه اعلام کردند و نگذاشتند در مورد این ماجرا بررسی شود؟ در ایتالیا یک کودتای بزرگ اقتصادی با مرگ پسر عموی مسیحی ادواردو و شهادت ادواردو مسلمان واقع شد و مدیریت و مالکیت این مجموعة عظیم اقتصادی از دست مسیحیان خارج و به دست یهودیان افتاد و دولت ایتالیا (در ظاهر) و صهیونیست­ها در پشت پرده، همه تلاش خود را کردند که مرگ شهید ادواردو را خودکشی نشان دهند و کاری کنند که کسی متوجه این کودتای عظیم اقتصادی که طبیعتاً آثار سیاسی هم دارد نشود.

کتاب هایی که در مورد ادوارد نوشته شده است:

 کتاب من ادواردو نیستم     

۷۲ داستانک از زندگی ثروتمندترین شهید شیعه؛ مهدی (ادواردو) آنیلی

نویسنده: گروه نویسندگان
انتشارات شهید ابراهیم هادی

«یک دقیقه سکوت»  

رمانی درباره شهید ادواردو آنیلی است. داستان، از  یک دقیقه سکوت به احترام درگذشت ادواردو، پیش از بازی فوتبال انگلیس و ایتالیا آغاز می‌شود. در این داستان جذاب، این یک‌دقیقه سکوت، جرقه‌ای در ذهن خبرنگار ورزشی‌ای می‌زند که با ادواردو آنیلی، آشنایی نداشته است. در ادامه، وقتی او برای تهیه گزارشی به ایتالیا می‌رود، در ماجرای پرکش و قوس  زندگی ادواردو آنیلی می‌افتد. او در آن‌جا با دوستان ادواردو آشنا می‌شود و پی به رازهایی می‌برد که…

در بخشی از این کتاب می‌خوانیم: همه چیز از آن یک دقیقه سکوتی آغاز شد که در شروع بازی فوتبال بین آن دو تیم، او را به خودش مشغول کرد. همه چیز از ضد و نقیض‌گویی‌هایی شروع شد که باعث شد به شک و تردید بیفتد، همه چیز از کسی شروع شد که چون خیلی‌ها شایستگی وجود او را نداشتند و توان دیدن خوبی، پاک، ایمان و عما نیک او را نداشتند، او را کشتند.

 

نقد و بررسی کتاب ادواردو

کتاب ادواردو        

         

  • نویسنده : بهزاد دانشگر

ایتالیا کشوری پر از آثار تاریخی و ردپای تمدن‌های گذشته است. از جای‌جای این کشور داستان‌های تاریخی زیادی برای جهان روایت شده است. از طرفی، ایتالیا کشور فراری، مازراتی و لامبورگینی است. ایتالیا، خانه‌ی مافیاست. داستان‌های پر رمز و راز هم زیاد دارد. ادورادو، یکی از این قصه‌های معمایی است که ماجرای زندگی پسر یک خانواده‌ی مشهور ایتالیایی را تعریف می‌کند که آشنایی با یک کتاب سرنوشتش را برای همیشه تغییر می‌دهد.

درباره داستان ادورادو

ادواردو همه چیز دارد. در خانواده‌ای متولد شده که بزرگ‌ترین کارخانه‌های ماشین‌سازی ایتالیا، اروپا و شاید هم دنیا مال آن‌هاست. پدرش سناتور و مادرش پرنسس است. ثروت بسیار این خانواده، نام آن‌ها را در ایتالیا به یک ضرب‌المثل تبدیل کرده است. اما ادواردو آسوده نیست. گمشده‌ای دارد که یک روز اتفاقی آن را پیدا می‌کند. یک کتاب در کتابخانه او را به خودش می‌خواند. ادورادو کتاب را می‌خواند و از همه‌ی تعلقات مادی که روحش را آزار می‌داد، رها می‌شود. آن کتاب، قرآن و رهایی ادواردو، اسلام آوردن اوست. ادواردو اول کدام آیه‌ها را از قرآن خوانده و موقع خواندن آن آیات چه حسی داشته است که به آن همه زرق و برق دنیایی پشت می‌کند؟ او با دیدن صفحه‌هایی که مملو از سپاس و ستایش خداوند و توصیف آفرینشش است، چشم دوخته و با خواندن آن‌ها دلش خواسته بیشتر درباره‌ی این کتاب بداند. کتابی که دستاورد بشر نیست و رنگ و بوی الهی دارد.

هر‌چه ادواردو درباره‌ی اسلام بیشتر می‌خواند و به مسلمان‌ها بیشتر نزدیک می‌شود، کسانی هستند که عصبانی و خشمگین می‌شوند. خشم آن‌ها تاب تحمل وجودی پاک مثل ادواردو را ندارد. ادواردو جوانی مشهور است، از خانواده‌ای قدرتمند و پرنفوذ آمده است، کوچکترین کارهای او در رسانه‌ها بازتاب دارد. جوانان ایتالیایی او را می‌بینند که با این جایگاه و منزلت رو به اسلام آورده و شیعه شده است. جوانان از خود می‌پرسند اسلام چیست و شیعه چه دارد که ادورادو را از بهشت زمینی به خود کشیده و توجه او را به آسمان جلب کرده است؟ کتاب ادورادو شرحی بر بیداری اسلامی اوست.

کتاب ادواردو لحنی روان و ساده دارد که نویسنده به دو صورت متفاوت زندگی ادواردو را در آن روایت می‌کند. یک بخش مربوط به خبرنگار بخش حوادث یکی از نشریات ایتالیایی است که درباره‌ی مرگ ثروتمندترین جوان ایتالیایی تحقیق می‌کند. بخش دیگر مربوط به گروه مستندسازان ایرانی است که برای ساخت یک فیلم مستند بر اساس زندگی یک جوان تازه مسلمان به ایتالیا سفر کرده‌اند. در ادامه‌ی کتاب، این دو گروه با هم ملاقات کرده و به‌ دنبال رمزگشایی از زندگی ادواردو با هم همکاری می‌کنند.

نگاهی به زندگی ادواردو آنيلي

ادورادو آنیلی (۱۹۵۴-۲۰۰۰) در خانواده‌ای بسیار ثروتمند ملقب به پادشاه ایتالیا به دنیا آمد. پدرش، سناتور «جیووانی آنیلی» میلیاردر کاتولیک ایتالیایی، صاحب کارخانه‎ی ماشین‌سازی «فیات»، «فراری»، «اوبکو»، «لامبورگینی»، «لانچیا»، «آلفارمو»، چندین کارخانه‌ی صنعتی، بانک‌های خصوصی، شرکت‌های طراحی مد و لباس، روزنامه‌های «لاستامپا»، «کوریره»، «دلاسرا» و «باشگاه فوتبال یوونتوس» است. مادرش «مارلا کاراچیلو» یک پرنسس یهودی است که ادورادو تنها پسرش است.

ادواردو درجه‌ی دکترا در رشته‌ی فلسفه ادیان و تمدن شرقی از دانشگاه «پرینستون» آمریکا دریافت می‌کند.

او مسلمان شدنش را چنین شرح می‌دهد: «زمانی که در دانشگاه نیویورک درس می‌خواندم، یک روز در کتابخانه قدم می‌زدم و کتاب‌ها را نگاه می‌کردم که چشمم افتاد به قرآن و کنجکاو شدم که ببینم در قرآن چه چیزی آمده است. آن را برداشتم و شروع کردم به ورق زدن و آیاتش را به انگلیسی خواندم، احساس کردم این کلمات، کلمات نورانی است و نمی تواند گفته‌ی بشر باشد، این بود که بسیار تحت تاثیر قرار گرفتم. این شد که آن را امانت گرفتم و بیشتر مطالعه کردم و احساس کردم که آن را می‌فهمم و قبول دارم».

او پس از انجام مطالعات بیشتر دربار‌ه‌ی اسلام در نهایت در سن بیست سالگی در مرکز اسلامی در نیویورک اسلام آورد و نام «هشام عزیز» را برای خود انتخاب کرد. پس از مشاهده‌ی یک مصاحبه از دکتر «محمد حسن قدیری ابیانه»، رایزن مظبوعاتی سفارت ایران در ایتالیا به مذهب شیعه علاقه‌مند شد و پس از پژوهش درباره‌ی آن با انتخاب نام مهدی تشیع آورد.

ادورادو آنیلی پس از تشرف به اسلام چندین بار به ایران سفر کرد. دیری نگذشت که با مشاهده‌ی وضعیت کشتار مسلمانان در فلسطین، در حمایت از مظلومیت آن‌ها جنایات صهیونیست‌ها را محکوم کرد. او در راستای تلاش برای نجات مردم فلسطین با نخست‌وزیر ایتالیا درباره‌ی شرایط کمک به مسلمانان صحبت می‌کند. ادورادو مشغول چنین فعالیت‌هایی بود که جسدش را زیر پلی در کنار رودخانه پیدا می‌کنند. مرگی نابهنگام و عجیب که ساختگی بودن آن بسیار واضح بود. شواهدی موجود است که مجموعه‌ی رفتارها و مخالفت او با صهیونیست‌ها را عامل مرگش معرفی می‌کند؛ همان‌طور که خودش نیز مرگش را پیش‌بینی کرده بود.

آثار دیگر درباره‌ی ادورادو

«جیوسپه پوپو»، روزنامه‌نگار ایتالیایی با انجام تحقیقاتی درباره‌ی پرونده‌ی ادواردو به این نتیجه رسید که او به قتل رسیده است. در سال ۲۰۰۹ او کتابی در این‌باره منتشر کرد و نوشت:« هیچ‌کس ادواردو را ندیده است که از روی پلی که بر روی بزرگراهی که در هر لحظه خودروهای فراوانی از روی آن می‌گذرد، به پایین بپرد. ادواردو در ان زمان می‌لنگیده و از عصا استفاده می‌کرده است و حداقل دو دقیقه طول می‌کشیده که از دیواره بزرگراه بالا برود و خود را پایین بیندازد و این احتمال دیده شدن را بالا می‌برد.» هم‌چنین او را بدون کالبدشکافی، سریع دفن کردند و رسانه‌ها را طوری کنترل کردند که مرگ ادواردو را خودکشی نشان دهند.

نویسنده‌ در کتاب به ماجرایی در چند هفته پیش از مرگ ادواردو اشاره می‌کند که شک و شبهه درباره‌ی قتل او را بیشتر می‌کند. بر اساس منابع مختلف اطلاعاتی اعلام شده که از ادواردو خواسته‌اند سندی را امضا کند و تمام حقوق خود در کارخانه فیات را در عوض مقادیر فراوانی پول واگذار کند که ادواردو آن را نپذیرفته است.

مستند شهید «ادواردو آنیلی» به کارگردانی «سیاوش سرمدی» و تهیه‌کنندگی «حبیب الله کاسه ساز» بر مبنای زندگی او ساخته شده است و در آن تصاویری از حضور او در ایران نیز نمایش داده شده است.

کتاب «من ادواردو نیستم؛ ۷۲ داستانک از زندگی ثروتمندترین شهید شیعه» نیز مجموعه‌ای از خاطرات ادواردو برای نوجوانان کتابخون است که انتشارات شهید ابراهیم هادی آن را چاپ کرده و در گروه‌های کتابخوانی با استقبال خوانندگان روبه‌رو شده است. فایل پی دی اف کتاب الکترونیکی آن برای خرید و دانلود در اختیار علاقه‌مندان قرار گرفته است.

کتاب ادواردو به قلم بهزاد دانشگر شرحی خواندنی از سرگذشت این شهید است که انتشارات «عهد مانا» آن را منتشر کرده است. دانلود کتاب ادواردو در نسخه‌ی pdf در فیدیبو امکان‌پذیر است.

مروری بر فصل‌های کتاب ادورادو

کتاب ادورادو ۱۹ فصل دارد. فصل‌ها غالبا یک در میان به روایت خبرنگار ایتالیایی و مستندسازان ایتالیایی مربوط می‌شوند. یکی از شرح‌حال‌های خواندنی کتاب درباره‌ی علاقه‌ی ادواردو به مسائل دنیای شیعه و اسلام است. ادواردو همیشه آماده بود تا با استفاده از امکاناتی که داشت در این راه باسلام و برادران دینی‌اش خدمت کند.

ادواردو پس از انتخاب مذهب شیعه چندباری به ایران سفر کرد. در این سفرها هم به زیارت امام رضا (ع) رفت و هم به دیدن امام خمینی (ره). در فصل  کتاب به ملاقات ادواردو با امام در خانه‌ی جماران اشاره می‌کند. کوچکی و سادگی خانه‌ی رهبر ایران را با خانه‌های بزرگ و مجلل دیگر سیاست‌مداران مقایسه می‌کند. خانه‌ی کسانی مثل «قذافی» با کاخ‌های عربی و باشکوه، باغ و ساختمان‌های مدرن «کیسینجر» و کاخ ملکه‌ی انگلستان در مقایسه با جماران، جایی کوچک که برای ورود به آن‌جا کفش‌ها را از پای درمی‌آورند و در اتاقی کوچک روی زمین می‌نشینند. در این ملاقات امام از وضعیت جوانان انقلابی و ارتباطشان با جوانان اروپایی می‌پرسد. ادواردو به شرایط سخت اعضای اتحادیه‌ی دانشجویی انجمن اسلامی اشاره می‌کند. از شوق بسیاری که در جوانان اروپایی برای شناخت انقلاب و آرمان‌هایش پیدا شده است.

ادورادو وقتی از ماجرای ناپدید شدن «امام موصی صدر» در لیبی باخبر می‌شود، تلاش می‌کند تا از طریق شناخت و ارتباطش با پسر «معمر قذافی» اطلاعاتی درباره‌ی وضعیت امام موسی صدر به دست آورد. به سوریه و بعد لبنان سفر می‌کند. طی این سفر از وضعیت نامناسب شیعیان باخبر و ناراحت می‌شود.

در بخش از کتاب می‌خوانیم

«ادواردو یک مرد عادی نبود. او یک قدیس بود. شب‌ها از اتاقش صدای آواز زیبایی می‌آمد. به‌خصوص نیمه‌شب‌ها. بعضی شب‌ها که از دست کارلو دلخور بودم، می‌رفتم می‌نشستم پشت در اتاقش. به آوازش گوش می‌دادم. نمی‌فهمیدم چه می‌خواند. فقط دلم می‌خواست بنشینم و به آوازش گوش بدهم. یک شب که روزش از کارلو کتک خورده بودم، موقع آواز ادواردو گریه‌ام گرفت. یک‌موقع دیدم کنارم نشسته. پرسید که چرا گریه می‌کنم. فکر کردم بفهمد به آوازش گوش می‌کرده‌ام عصبانب می‌شود. زبانم بند آمده بود. دستم را گرفت و من را برد توی اتاقش. فقظ چندتا شمع روشن بود. یک کتاب هم روی تختش بود. برایش از کارلو گفتم. از این‌که خرج من و بچه‌مان را نمی‌دهد. فقط می‌رود این‌قدر می‌خورد که مست می‌افتد یک گوشه. تازه این بهترین حالتش است. چون اگر مست بیاید خانه، من را زیر کتک می‌گیرد. برایش گفتم که تنها دلخوشی‌ام همین است که شب‌ها بیایم و به اوازش گوش بدهم.»

 

 

 

 

 

منابع و مآخذ:

۱) سخنرانی ها و دست نوشته های دکتر قدیری ابیانه

۲) مستند ادواردو آنیلی به کارگزدانی سیاوش سرمدی (تهیه کننده: حبیب الله کاسه ساز)

۳) http://ghadiri.ir/

۴) Johnston, Bruce (19 June 2001). “Fiat chief’s son dies in viaduct plunge”. The Daily Telegraph (London). Retrieved 2008-04-04

۵) www.ariannaeditrice.it/articolo.php?id_articolo

۶) Farnham, Alan (10 September 1990). “THE CHILDREN OF THE RICH & FAMOUS”. CNN. Retrieved 2008-04-04

۷) “The curse of inheritance: Do wealthy dynasties always make for happy heirs?”. Belfast Telegraph. 19 July 2007. Archived from the original on 2007-10-09. Retrieved 2008-04-04.

۸) dAgneli “Misticismo, francescanesimo, droga, buddismo, discorsi contro il capitale, elogio dei poveri, critiche alla conduzione Fiat” La Repubblica, Nov, 2000

۹) “Fiat family’s search for an heir.”. Sunday Business. 26 November 2000. Retrieved 2008-04-04.

۱۰) “Death of a family firm?”. The Sunday Business Post. 3 December 2000. Retrieved 2009-03-01.

۱۱) August, Melissa; Bower, Amanda; Cooper, Matthew; Frank, Steven; Keliher, MacAbe; Minhua, Ling; Martens, Ellin; Orecklin, Michele et al. (27 November 2000). “Milestones”. Time. Retrieved 2008-04-04.

۱۲) “Edoardo Agnelli was a Shiite Martyr”. Corriere della Sera. 11 November 2005. Retrieved 2009-03-01.

 

لینک کوتاه : https://mostajar.com/?p=808

برچسب ها

نوشته های مشابه

ثبت دیدگاه

مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : 0
قوانین ارسال دیدگاه
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.