لبنان
لبنان یک کشور چند فرقه ای بود که در شهرهای ساحلی اکثراً سنیها و مسیحیان، در جنوب و دره بقاع در شرق عمدتاً شیعیان و در نواحی کوهستانی بیشتر دروزیها و مسیحیان ساکن بودند و دولت لبنان تحت تأثیر قابل توجه نخبگانی از مسیحیان مارونی اداره میشد.
پیوند بین سیاست و مذهب در دوران قیمومت فرانسه بر لبنان در سالهای ۱۹۲۰ تا ۱۹۴۳ و ساختار پارلمان به نفع برتری جمعیت مسیحیان پایهگذاری شد.
اگرچه کشور جمعیت بزرگی از مسلمانان داشت و بسیاری از جریانات پان عربیسم و چپ به مخالفت با دولت طرفدار غرب برخاستند.
پایهگذاری کشور اسرائیل و آوارگی صدها هزار مهاجر فلسطینی در فاصله سالهای ۱۹۴۸ تا ۱۹۶۷ باعث برهم خوردن تعادل جمعیتی بنفع مسلمانان شد.
جنگ سرد تأثیر عمیقی بر تجزیه لبنان داشت که عمدتاً به علت قطبی شدن شرایط سیاسی بود که پیش از آن در بحران سیاسی ۱۹۵۸ خود را نشان داده بود. بطوریکه مارونیها به طرفداری از غرب و جنبشهای پان عربی به طرفداری از کشورهای عرب متحد شوروی پرداختند.
مبارزه میان مارونیها و فلسطینیها (عمدتاً سازمان آزادیبخش فلسطین) از سال ۱۹۷۵ شروع شد.
سپس چپها، پان عربها و گروههای مسلمان لبنانی اتحادی با فلسطینیها تشکیل دادند. در طول دوران جنگ اتحادها بهسرعت و بهطور غیرقابل پیشبینی تغییر میکرد.
علاوه بر آن قدرتهای خارجی همچون سوریه و اسراییل درگیر جنگ شده و در کنار طرفهای مختلف جنگ مبارزه میکردند.
همچنین نیروهای حافظ صلحی مانند نیروهای چند ملیتی در لبنان و یونیفل نیز در لبنان مستقر بودند.
وقوع انقلاب ۱۳۵۷ و سرنگونی رژیم مورد حمایت غرب در ایران نیز به پیچیدگی اوضاع در لبنان دامن زد.
ایران که یکی از قدرتمندترین کشورهای غرب آسیا به شمار میرفت به یکباره شروع به حمایت و تسلیح شیعیان در لبنان کرد و با تأسیس حزبالله نوعی موازنه در جنگ داخلی لبنان به نفع مسلمانان بر قرار ساخت.
هسته اولیه حزبالله لبنان در واقع سازمانی متشکل از اسلام گرایان، نیروهای حزب الدعوه به رهبری محمدحسین فضلالله، شاخه دانشجویی حزب الدعوه، مسئولان جنبش امل، اعضای جنبش فتح به رهبری ابوجهاد (خلیل الوزیر) و تمام گروهها و جریانهای تأثیر پذیرفته از انقلاب اسلامی ایران وحضرت امام سید روحالله خمینی بود.
حمله گسترده
حملۀ نظامی گسترده اسرائیل، در ژوئن «۲۰۰۶»، به لبنان در تاریخ تحولات این کشور و معادلات منطقه ای از اهمیت خاصی برخوردار است. این رژیم در سالهای ۱۹۴۸، ۱۹۷۸، ۱۹۸۲، ۱۹۹۳ و ۱۹۹۶ نیز به لبنان حمله نظامی کرده و هربار زیانهای مادی و انسانی زیادی را به ملت لبنان وارد نموده بود، اما از سال ۱۹۸۲ با ظهور حزب الله، عقب نشینی و شکست های پیاپی در سیاست های تهاجمی اسرائیل آغاز شد و پیروزی حزب الله در حمله «۲۰۰۶» را میتوان مرحله جدیدی در روابط اسرائیل با لبنان و جهان اسلام قلمداد کرد.
جنگ ۱۹۷۵
از سال ۱۹۷۵ جنوب لبنان مرتباً مورد حملات توپخانهای ارتش اسرائیل قرار میگرفت. نیروهای عمدتاً فلسطینی در پاسخ به این حملات با عبور از مرزهای اسرائیل اقدام به عملیاتهای نظامی میکردند. اسرائیل در پاسخ به این حملات با یورش به جنوب لبنان اکثر مناطق این کشور را اشغال کرد. شورای امنیت سازمان ملل متحد قطعنامه ۴۲۵ را تصویب کرد و خواستار خروج فوری اسرائیل از مناطق اشغال شده و ایجاد یک نیروی موقت سازمان ملل در لبنان (یونیفیل) به منظور تلاش برای برقراری صلح شد. اسرائیل با ایجاد یک منطقه امن و استقرار شبه نظامیان مسیحی مارونی در جنوب لبنان نیروهای ارتش خود را خارج ساخت.
جنگ ۱۹۸۲ لبنان
جنگ اول لبنان یا عملیات صلح برای جلیل جنگی است که در سال ۱۹۸۲ بین اسرائیل و لبنان رخ داد.
نیروهای دفاعی اسرائیل پس از درگیریهای مکرر با نیروهای سازمان آزادیبخش فلسطین (ساف) مستقر در جنوب لبنان، به این مناطق حمله کرد.
عملیات نظامی، پس از سوءقصد ناموفق علیه شلومو آرگوف، سفیر اسرائیل در انگلستان، توسط یکی از اعضای گروه ابونضال (یکی از گروههای مخالف ساف) آغاز شد.
نخستوزیر اسرائیل، مناخم بگین ضمن محکوم کردن سازمان آزادیبخش فلسطین، از این موضوع بهعنوان بهانه جنگ استفاده کرد و جنگ در ۶ ژوئن ۱۹۸۲، برابر با ۱۶ خرداد ۱۳۶۱، آغاز شد.
سازمان شبه نظامی موسوم به امل که اعضای آن را شیعیان لبنان تشکیل میدادند به دفاع از اعضای سازمان آزادیبخش فلسطین در جنوب لبنان وارد جنگ با شبه نظامیان مارونی شدند.
با ناپدید شدن سید موسی صدر و غیبت وی در صحنه سیاسی لبنان، این سازمان مستأصل شد.
با وقوع انقلاب ۱۹۷۹ در ایران و روی کار آمدن حکومتی با ایدئولوژی شیعی در منطقه، نوعی خمینیسم در لبنان رواج پیدا کرد.
با تهاجم اسرائیل به لبنان در سال ۱۹۸۲ شیعیان در لبنان، علویان لبنان، برخی گروههای چپ همسو با سوریه و حتی برخی گروههای مسیحی ارتدوکس به سازمان حزبالله که تحت حمایت سپاه پاسداران انقلاب اسلامی بود پیوستند، حزبالله برخلاف سایر گروههای شبه نظامی مستفر در لبنان، طایفهگرایی و فرقهگرایی را ترویج نمیکرد.با هجوم گسترده ارتش اسرائیل به لبنان در سال ۱۹۸۲ جنگ اول لبنان درگرفت.
گروهی مجهز به سلاحهای سبک که خود را حزبالله مینامیدند به مقابله با اسرائیل پرداختند. حزبالله لبنان به کمک سپاه آموزش نظامی داده شد و تحت حمایت مالی و سیاسی نظام جمهوری اسلامی ایران قرار گرفت.
این گروه رفته رفته ابتکار عمل در لبنان را بهدست گرفت و توانست سایر بازیگران در لبنان که علیه اسرائیل فعال بودند را با خود همراه سازد. با خروج ارتش اسرائیل از لبنان و انحلال حزب فالانژ لبنان در سال ۱۹۸۵ این گروه مشروعیت ویژهای در لبنان کسب کرد.
ارتش اسرائیل به همراه متحدین مارونی خود، طی مدت کوتاهی با حملات شدید هوایی و پیشروی سریع نظامی، بیروت و قسمتهایی از جنوب لبنان را تصرف نظامی کرد و نیروهای ساف و متحدین آن شامل افرادی از نیروی زمینی سوریه و نیروهای اسلامگرای لبنانی را در غرب بیروت محاصره کرد و تحت بمباران شدید قرار داد.
پس از مذاکرهٔ طرفین درگیری و با کمک ایالات متحده و نیروهای حافظ صلح، آتشبس برقرار شد و به نیروهای ساف فرصت داده شد که از جنوب لبنان خارج شوند.
با پایان درگیریها در همان سال، مرکز فرماندهی نیروهای ساف به شهر طرابلس لبنان منتقل شد و همچنین از تسلط نیروهای سوری در لبنان کاسته شد.
اسرائیل پس از ۳ سال از بیشتر مناطق خارج شد.
با انسجام نیروهای شیعه طرفین درگیری به ویژه حزبالله و ارتش اسرائیل وارد تنشهای نظامی کوچک مقیاس پانزده ساله شدند.
اسرائیل: ۶۵۷ کشته، ۳٬۸۸۷ زخمی شدند.مبارزان فلسطینی و لبنانی:
حدود ۱٬۸۰۰ کشته شدند.غیرنظامیان: حدود ۲۰٬۰۰۰ کشته و ۳۰٬۰۰۰ زحمی شدند.
جنگ۱۹۸۵
در سال ۱۹۸۵، قدرت رزمی حزبالله به حدی افزایش یافت که همراه با گروههای متحد، ارتش اسرائیل را مجبور به عقبنشینی به رودخانه لیتانی در جنوب لبنان کرد.
اسرائیل دیواری را که به آن «منطقه امنیتی» می گفت در امتداد مرزهای لبنان و اسرائیل اعلام و ایجاد کرد.
نظارت بر این منطقه امنیتی ارتش جنوب لبنان (SLA) تحت تسلط مسیحیان بود که معمولاً به عنوان یک نیروی نیابتی اسرائیل گزارش می شد که تا زمان عقب نشینی اسرائیل در سال ۲۰۰۰ به حمایت از اشغال جنوب لبنان ادامه داشت.
جنگ۱۹۹۳
در ژوئیه ۱۹۹۳، اسرائیل در آنچه «عملیات پاسخگویی» نامیده شد، به لبنان حمله کرد که به جنگ هفت روزه در لبنان معروف است. این حمله پس از آن صورت گرفت که حزبالله در پاسخ به حملات اسرائیل به یک اردوگاه و روستای آوارگان در لبنان، به شمال اسرائیل حمله کرد و تلفاتی در پی داشت.
در جنگ لبنان و اسرائیل، ۱۱۸ غیرنظامی لبنانی کشته و ۵۰۰ نفر دیگر زخمی شدند و هزاران ساختمان ویران شدند.
۱۹۹۶ – تجاوز آوریل و قانا
سه سال بعد، در ۱۱ آوریل ۱۹۹۶، اسرائیل یک حمله ۱۷ روزه دیگر را با هدف وادار کردن حزب الله به فراسوی رودخانه لیتانی و خارج از محدوده هدف گیری اهداف اسرائیل آغاز کرد.
آنچه لبنانیها آن را تجاوز آوریل مینامند، توسط اسرائیل «عملیات انگور خشم» نامیده میشود که به رمان جان اشتاینبک نویسنده آمریکایی در سال ۱۹۳۹ اشاره میکند.
در جنگ لبنان و اسرائیل، تلفات نظامی و غیرنظامی قابل توجهی از هر دو طرف وارد شد و زیرساختهای لبنان به شدت آسیب دید.
در ۱۸ آوریل، اسرائیل یک مجتمع سازمان ملل متحد در نزدیکی روستای قنا در جنوب لبنان اشغالی را بمباران کرد – حدود ۸۰۰ غیرنظامی آواره در آنجا پناه گرفته بودند. در این حمله ۱۰۶ غیرنظامی از جمله حداقل ۳۷ کودک کشته و حدود ۱۱۶ نفر مجروح شدند.
۲۰۰۶ – جنگ جولای
در عملیاتی در سال ۲۰۰۶ در خاک اسرائیل، حزبالله سه سرباز اسرائیلی به نامهای وسیم نزال، عیال بنین و شانی تورگمان را کشت و دو تن به نامهای ایهود «اودی» گلدواسر و الداد رگو را اسیر کرد.
حزب الله در ازای سربازان اسرائیلی خواستار آزادی اسرای لبنانی شد. در نهایت، اجساد گلدواسر و رجو دو سال بعد در ازای پنج زندانی لبنانی به آنها تحویل داده شد.
اسرائیل مقر سازمان ملل را گلوله باران کرد و ۱۰۶ غیرنظامی را کشت. صدها غیرنظامی لبنانی از این مجتمع برای فرار از جنگ بین مبارزان شبه نظامی حزب الله و اسرائیل استفاده می کردند.
در اواخر همان ماه، جنگ لبنان و اسرائیل آغاز شد که ۳۳ روز به طول انجامید و به جنگ ۳۳ روزه معروف شد.
تقریباً ۱۲۰۰ لبنانی کشته و ۴۴۰۰ نفر زخمی شدند که اکثر آنها غیرنظامی بودند. در همین حال اسرائیل ۱۵۸ کشته را گزارش کرد که بیشتر آنها سرباز بوده اند.
جنگ ۲۰۲۴
وزیر جنگ رژیم صهیونیستی در اظهاراتی از تصمیم این رژیم برای توسعه دامنه عملیات خود در خاک لبنان با هدف ادعایی «حذف نیروی رضوان» و «تغییر وضعیت امنیتی در شمال» خبر داد.
یوآو گالانت، وزیر جنگ رژیم صهیونیستی در این باره با تکرار تهدیدها گفت: ما عملیات ارتش را گسترش میدهیم، نیروی رضوان را حذف میکنیم و وضعیت امنیتی در شمال را به صورت کلی تغییر خواهیم داد.
وی افزود: گسترش دامنه عملیات ارتش اسرائیل و از بین بردن نیروی رضوان حزبالله به معنای بازگشت ساکنان شمال به خانههایشان است. وزیر جنگ رژیم اشغالگر در ادامه از فراخوان چهار تیپ ذخیره اضافی به عنوان بخشی از ماموریتهای ارتش این رزیم در جبهه شمالی خبر داد.
ارتش رژیم صهیونیستی در پیامی به زبان عربی از ساکنان سه منطقه در ضاحیه جنوبی بیروت خواست تا از این مناطق خارج شوند.
در این پیام از ساکنانی که در نزدیکی مراکز متعلق به حزب الله در منطقه «برج البراجنه» حضور دارند، خواسته شده است تا دستکم ۵۰۰ متر از این مناطق فاصله بگیرند.
آمریکاییها با مشارکت اروپاییها و اعراب به دنبال سیطره سیاسی بر لبنان هستند و آمریکا تصور میکند برخلاف غزه که هیچ جایگزینی برای حماس در آن وجود ندارد و نمیتوان هیچ طرح مشخصی را برای اداره این باریکه ترسیم کرد، در داخل لبنان گروههای بزرگی وجود دارند که واشنگتن میتواند از آنها برای سیطره سیاسی بر این کشور استفاده کند.
در واقع آمریکا پروژه خود را در تمام بخشهای امنیتی، نظامی، قضایی، مالی، اقتصادی و سیاسی لبنان آماده کرده و از مهرههای معروف خود در این کشور برای پیشبرد نقشههایش استفاده میکند.
حامیان ایالات متحده میگویند که میخواهند بیروت و سایر مناطق را از طریق هدف قرار دادن شخصیتهای مقاومت، به مکانی تبدیل کنند که طبق سیاستهای واشنگتن اداره شود و حزب الله نقشی در آن نداشته باشد.
در راستای نقشههای توطئه آمیز آمریکا در داخل لبنان، این کشور به همراه چند کشور غربی اصرار به انتخاب رئیس جمهور در این شرایط آشفته دارند تا بتوانند با سوء استفاده از این وضعیت، رئیس جمهور مورد نظر خود را در لبنان روی کار آورده و به دستاوردهای سیاسی برسند.