محور مقاومت یا جبهه مقاومت عنوانی است برای اشاره به یک ائتلاف منطقهای، شامل نیروهای دولتی و غیردولتی عمدتاً شیعه که در کشورهای ایران، سوریه (دوران حافظ و بشار اسد)، عراق، لبنان، یمن و فلسطین فعالیت میکنند.
اهداف محور مقاومت را مبارزه با اشغالگری اسرائیل و دفاع از آزادی فلسطین، مقابله با نفوذ غرب بهویژه آمریکا در منطقه غرب آسیا، مبارزه با دولتهای استبدادی و جلوگیری از اقدامات گروههای تکفیری مانند داعش دانستهاند.
شکلگیری محور مقاومت را حاصل توسعه ارزشهای برآمده از انقلاب اسلامی ایران و در نتیجه حمایت نظام جمهوری اسلامی ایران از جنبشهای ضداستبدادی و ضداستعماری میدانند.
محور مقاومت یا جبهه مقاومت را یک ائتلاف ژئوپلتیک منطقهای (اتحاد نظامی و سیاسی) میدانند که از چند بازیگر دولتی (ایران و سوریه در زمان حکومت حافظ و بشار اسد) و تعدادی بازیگر غیردولتی (حزبالله لبنان و حماس و جنبش جهاد اسلامی فلسطین) تشکیل شده است
که البته گفته شده رهبری آن با جمهوری اسلامی ایران است. این ائتلاف را حاصل رخدادهای تاریخیای میدانند که در اواخر قرن ۲۰ و اوایل قرن ۲۱ میلادی در مواجهه با اقدامات رژیم صهیونیستی در فلسطین و لبنان، گسترش نفوذ داعش در سوریه و عراق، و سلطه ایالات متحده آمریکا بر منطقه خاورمیانه شکل گرفت.
هویت مشترک منطقهای حول ارزشها و هنجارهای مشترک اجتماعی، دینی و فرهنگی و همچنین تأثیرپذیری از گفتمان اسلام سیاسی را از ویژگیهای اصلی محور مقاومت دانستهاند که باعث اتحاد اعضای این محور شده است.
از راهبردهای اصلی محور مقاومت، افزایش توان نظامی برای مقابله با تهدیدهایی است که موجودیت این محور را تهدید میکند.
تقویت جایگاه شیعیان، محدودکردن توسعهطلبیهای رژیم صهیونیستی و شکلگیری نظمی نوین در منطقه غرب آسیا، از دستاوردهای اعضای این محور از جمله سپاه قدس ایران، حماس و جهاد اسلامی در فلسطین، حشدالشعبی عراق، حزبالله لبنان و انصارالله یمن دانسته شده است.
نیروهای محور مقاومت برای پوشش فعالیتها و اهداف خود اقدام به تأسیس شبکهها و خبرگزاریهایی مانند شبکه المنار، شبکه المیادین، شبکه المسیرة و شبکه الفرات کردهاند. صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران نیز در پوشش خبریِ اقدامات این محور، برنامههای متعددی را تهیه و پخش میکند.
اصطلاح محور مقاومت اولین بار پس از آن به کار برده شد که جرج بوش، رئیس جمهور امریکا در سال ۲۰۰۲م، کشورهای ایران، عراق و کره شمالی را «محور شرارت» خواند و معاون وزیر خارجه وقت آمریکا، جان بولتون، کشورهای سوریه، لیبی و کوبا را نیز جزو این فهرست دانست.
مجله لیبیایی الزحف الأخضر در پاسخ، کشورهای مذکور را نه محور شرارت، بلکه محور مقاومت نامید که در برابر ایالات متحده امریکا قرار گرفتهاند.
تاریخچه: از جنگ ۶ روزه تا مبارزه با داعش
مفهوم محور مقاومت در بستر رخدادهای تاریخی چند دهه گذشته شکل گرفته است؛ هویت اشغالگرایانه رژیم اسرائیل و عدم پایبندی آن به مرزهای تعیین شده در سال ۱۹۴۸م موجب شد فلسطینیان و از جمله جنبش مقاومت اسلامی حماس، همواره نگاهی خصمانه به اسرائیل داشته و موجودیت آن را به مخاطره اندازند.
جنگ ۲۲ روزه غزه که در دیماه ۱۳۸۷ش رخ داد، یکی از نمونههای تهدید امنیت ملی اسرائیل توسط نیروهای مقاومت اسلامی است.
علاوه بر آن، سازمان سیاسی-نظامی حزبالله لبنان که یک گروه شیعه است، در خرداد ۱۳۷۹ موفق شد به تسلط نظامی ۱۸ ساله رژیم اسرائیل بر مناطقی از جنوب لبنان پایان دهد.
تقابل میان حزبالله لبنان و رژیم اسرائیل در جنگ ۳۳ روزه نیز ادامه پیدا کرد که از اواخر تیر ۱۳۸۵ تا اواخر مرداد همان سال در جریان بود.
این رابطه خصمانه، میان سوریه و رژیم اسرائیل نیز برقرار بوده و از جنگ شش روزه در دیماه ۱۳۴۵ش آغاز شده است که طی آن رژیم اسرائیل بخش بزرگی از سوریه موسوم به بلندیهای جولان را اشغال کرد. روابط سوریه و رژیم اسرائیل پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران و بهویژه با ریاست جمهوری بشار اسد در سوریه، خصمانهتر شد و به شکلگیری اتحادی نزدیکتر میان ایران، سوریه، نیروهای جهادی فلسطین و همچنین حزبالله لبنان انجامید.
عامل اصلی شکل گیری مقاومت
آمریکاییها -هم در دوران قبل از بوش پدر و هم در زمان بوش پسر- با صراحت از زبان رئیسجمهور، وزیر خارجه و دیگر مسئولان خود اعلام کردند خاورمیانهای که پس از عهدنامه سایکس-پیکو میان فرانسه و انگلستان تقسیم شده بود، نیاز به بازنگری دارد.
خطوط مرزی که اگر اکنون روی نقشه نگاه کنید، مبتنی بر طول و عرضهای جغرافیایی و بدون نسبتی با خطوط طبیعی، زبانی، قومی یا مذهبی شکل گرفتهاند، محصول آن تقسیمبندی هستند. مرزهای مصر، لیبی، الجزایر، سودان، سوریه، عراق، عربستان، کویت و دیگر کشورها نمونهای از این خطوطند.
این خطوط مستقیم که بر اساس توافق میان فرانسه و انگلستان برای تقسیم سرزمینهای فتحشده پس از فروپاشی امپراتوری عثمانی ترسیم شدهاند، کشورهایی را پدید آوردهاند که در پرتو آنها اسرائیل، تحت قیمومت انگلستان در سرزمین فلسطین شکل گرفت.
اسرائیل ابتدا با مهاجرت یهودیان اروپا و دیگر نقاط، مسلح کردن آنها و فراهمسازی فرصتها و نهایتاً با خروج ناگهانی انگلیس از فلسطین و بیقیم رها کردن آن سرزمین، به قدرت رسید. لابیهای یهودی و جریانهای حامی آنها با تهدید، قتلعام و آوارگیها، اسرائیل را توسعه دادند. به این ترتیب، سرزمینی به نام فلسطین اشغالی و رژیمی نامشروع به عنوان کشور اسرائیل تأسیس شد.
در ابتدا اسرائیل به دلیل نگرانی از بقا، تمرکز خود را بر تثبیت موجودیت درون مرزهای فلسطین گذاشته بود و ادعاهای ارضی علیه کشورهای دیگر نظیر سوریه، مصر، لبنان و اردن نداشت. این رژیم در ابتدا مناطق عربی در فلسطین را در مرزهای ۱۹۴۷ و بعداً در مرزهای ۱۹۶۷ به رسمیت میشناخت.
اما با درگیریهای بیشتر با کشورهای عربی و خیانت انگلیسیها و آمریکاییها به کشورهای عربی، اسرائیل پیروزیهای بزرگی کسب کرد و سرزمینهایی را اشغال کرد: صحرای سینا از مصر، کرانه باختری از اردن و بلندیهای جولان از سوریه. سپس در ابتدای دهه ۱۹۸۰، جنوب لبنان را اشغال و حتی تا بیروت پیشروی کرد.
این مجموعه سرزمینهایی که از کشورهای همسایه فلسطین اشغالی گرفته شد، صهیونیستها را به فکر توسعهطلبی و رسیدن به آرمان نهایی خود یعنی مالکیت قوم یهود بر سرزمین میان نیل و فرات انداخت.
این آرمان شامل سرزمینهای صحرای سینا، شرق رود نیل، فلسطین، اردن، شرق عراق، جنوب غرب سوریه و شمال عربستان است که به عنوان «سرزمین موعود» یهودیان ادعا شده و حاکمیت آن در برنامه آنها طراحی شده بود.
احساس صهیونیستها بر این بود که فرصتی برای حکمرانی بر این سرزمینها برای آنها به وجود آمده است. به همین دلیل شاهد دو جریان موازی بودیم: از یکسو، توسعهطلبی صهیونیستها و عقبنشینی رژیمهای همسایه فلسطین اشغالی و از سوی دیگر، شکلگیری جریان مقاومت که معادلات خاورمیانه را رقم زد.
مقاومت جدید سوریه
گروهی با نام «مقاومت سوریه در منطقه ساحلی» متشکل از نیروهای دمشق، خط ساحلی و دیگر شهرهای این کشور با صدور بیانیهای از تروریستهای حاکم بر سوریه خواست تجاوزات خود را علیه شهروندان این کشور متوقف کنند.
دراین بیانیه تاکید شده است: از تمام طرفهای ذی ربط در سوریه و خارج این کشور میخواهیم حاکمان جدید از جمله الجولانی را مجبور به متوقف کردن جنایات عناصر تحت امر خود علیه اقشار مختلف جامعه سوریه کنند تا حمام خون جاری نشود.
ما نمیخواهیم به فتنه انگیزی متهم شویم و به دنبال سوریه مستقل برای تمام افشار این کشور هستیم.
پیشتر نیز مسیحیان سوریه خشم خود را نسبت به تجاوزات عناصر تحت امر الجولانی ابراز کرده بودند.
مقاومت تنها باطل السحرغرب
در فضای کنونی، بازآرایی نظمهای جدید منطقهای بر مبنای قومیت و مذهب در اولویت است. بهعنوان مثال، در سوریه شاهد آنیم که سرزمینهای تحت سلطه کردهای تحت حمایت آمریکا، به معارضه با ترکیه کشیده شدهاند.
مناطق حاصلخیز و نفتی شمال و شرق فرات اکنون در اختیار نیروهای کردی است و دولت سوریه حتی پس از سقوط داعش، اجازه ورود به این مناطق را ندارد. در جنوب سوریه نیز، علاوه بر جولان اشغالی، در بخش تحت کنترل سوریه، جریان دروزیها تقویت شده و حتی ایده تشکیل یک کشور مستقل در میان آنها مطرح شده است.
به همین ترتیب، تقسیمبندی مناطق علوینشین و عربنشین در سوریه، نمایانگر برنامههایی است که عملاً یک سوریه متحد را پایانیافته تلقی میکند.
در عراق نیز طرح مشابهی اجرا شده است؛ بهویژه پس از برگزاری همهپرسی تجزیه عراق توسط کردها و اعلام استقلال کردستان عراق، رژیم صهیونیستی نخستین دولتی بود که این استقلال را به رسمیت شناخت.
این برنامهها تنها به سوریه و عراق محدود نمیشوند؛ بلکه ترکیه، عربستان سعودی و حتی جمهوری اسلامی ایران نیز در این طرحها هدف تجزیه و تضعیف قرار دارند. در ترکیه، جدا شدن مناطق کردنشین و علوینشین، این کشور را به سمت درگیریهای داخلی سوق خواهد داد.
کشورهای منطقه نیز با بحرانهای مشابهی مواجه خواهند شد و این تجزیهها، آنها را به نظامهای چندپاره و وابسته به قدرتهای مسلط جهانی نظیر آمریکا، فرانسه، انگلیس و رژیمصهیونیستی تبدیل خواهد کرد.
منافع آمریکا تامین نخواهد شد
هدف نهایی این طرحها، تأمین حداکثری منافع آمریکا و متحدان آن در منطقه است. منطقه آسیای جنوب غربی که به طور معمول از آن با عنوان خاورمیانه یاد میشود، به عنوان یکی از مناطق استراتژیک و حیاتی از نظر اقتصادی شناخته میشود؛ چراکه منابع انرژی آن نقشی کلیدی در تأمین نیازهای اقتصادی جهانی ایفا میکنند.
تسلط بر این منابع یکی از اولویتهای اصلی ایالات متحده آمریکا و رژیمصهیونیستی است. به طور طبیعی، جلوگیری از گسترش نفوذ رقبای نظام سلطه جهانی، مانند قدرتهای نوظهوری همچون چین، هند، برزیل و جمهوری اسلامی ایران و همچنین قدرتهای سنتی مانند روسیه که به عنوان رقبای اصلی غرب محسوب میشوند، یکی از اهداف مهم در طرحهای استراتژیک برای این منطقه به شمار میآید.
این موضوع به ویژه در طرحهایی که در پی تسلط بر منطقه در آینده هستند، مورد توجه قرار میگیرد.
طبیعتاً در تمام سرزمینهایی که اینها به دنبال تغییر نقشه آنها بودند، مقاومت متولد و تقویت شد. این موضوع گسترشیافتن مقاومت نکتهای است که باید حواسمان باشد.
در یمن تا قبل از ورود سعودیها و تجاوز آنها که قصد داشتند حداکثر دو هفتهای طومار یمن را در هم بپیچند، انصارالله را به این قدرت نداشت.
هرجا آمریکاییها پا گذاشتند و هرجا اقدام به سلطه کردند، اتفاقاً مقاومت قویتر شد. البته رنجها، زحمات و تلاشهای رزمندگان و مجاهدانی که این مسئله را رقم زدند، تلاشی که برای خدا انجام دادند و نصرت الهی را رقم زد، بیتردید در این زمینه تأثیرگذار بود.
ولی این سنت است. این اشارهای که مقاممعظمرهبری کردند که سقوط نظام سیاسی حلقه مقاومت در سوریه و به قدرت رسیدن گروههایی که فعلاً معلوم نیست به کجا خواهد رسید و سرانجامشان چیست، آینده سوریه به کجا خواهد رسید، این به معنای پایان مقاومت نیست.
اتفاقاً فرصت شکلگیری عمیقتر و مؤثرتر جریان مقاومت در درون سوریه فراهم شد و چهبسا جریان موجود در سوریه، علیرغم خدمات فراوانی که به جبهه مقاومت داشت، چه حمایت و دفاع از جمهوری اسلامی در زمان دفاع مقدس و چه حمایت از گروههای مقاومت فلسطینی و لبنانی بعد از دفاع مقدس، اینها خدمات نظام سیاسی سوریه بوده است.
به همین دلیل، حمایت از این نظام را جمهوری اسلامی بر خودش لازم میدانست، زیرا حلقه مقاومت در مقابل طرح کلان استکباری و استعماری آمریکا و صهیونیستها باید حفظ میشد و سوریه جزو این حلقه بود. این ارتباطی با نوع ارتباط حاکمان نظام سیاسی با مردمشان، دموکراتیک بودن یا حزبی بودن، بعثی بودن یا اسلامگرا بودن، مردمسالار بودن یا نبودن ندارد.
این کشور در حلقه مقاومتی است که باید منجر به اخراج آمریکاییها از منطقه و محو رژیمصهیونیستی شود و سوریه در این مسیر گام برمیدارد. این اتفاق راهبرد کلان جمهوری اسلامی است و این ارتباطی با همگرایی عقیدتی ندارد. امروزه حمایت از فلسطین را ما آرمان خود میدانیم.
پس مقاومت را حمایت می کنیم و مقاومت هم پایدار و قوی می ماند.فشار حداکثری قطعاً منجر به مقاومت حداکثری خواهد شد. در فیزیک، شما به این موضوع نگاه کنید. شدت مقاومت به میزان شدت ضربهای که وارد میشود بستگی دارد. این نظریه با ایمانی که به نصرت و قوت و قدرت الهی داریم، حتماً در فضای منطقه نیز اتفاق خواهد افتاد.