عهدعتیق
در عهد عتیق بارها به قوم یهود هشدار داده شده که مانند کنعانی ها کودکان خود را قربانی نکنند.
از ایشان خواسته شده که از رفتار کنعانی ها دوری جویند و برای خدای “یهوه” کودکان خود را قربانی نکنند.
چنین هشدارهایی نشان می دهد که قربانی کودکان واقعیت داشته و انجام می شده وگرنه لزومی نداشت که در عهد عتیق قوم یهود از این کار پرهیز داده شوند.
داستان حضرت ابراهیم (ع) و قربانی کردن اسماعیل (یهودیان و مسیحیان بر این باورند که فرزندی که قرار بود قربانی شود اسحاق بود) شاید بهترین نمونه از چنین اشاراتی در عهد عتیق باشد.
ولی مثال ها و اشارات به قربانی کردن کودکان فقط محدود به داستان ابراهیم (ع) و اسماعیل (ع) نیست بلکه مثال های دیگری نیز در عهد عتیق هست که کمتر شناخته شده اند.
در بسیاری موارد فرزند نخست قربانی می شد ولی امکان بازخرید یا رهایی یافتن با پیشکش کردن یک گوسفند وجود داشت.
اما مواردی هم هست که نشان می دهد فرزندان نخست خانواده قربانی می شدند بی آنکه قربانی آنها بازخرید شود.
قربانی یهوه
برخی از پژوهشگران بر این باورند که قربانی کودکان اگر هم در میان قوم یهود انجام می شده ولی به پیشگاه “یهوه” انجام نمی شده بلکه به تقلید از کنعانی ها به پیشگاه یکی از خدایان بیگانه همچون خدای “مُلِک” (Molek) انجام می شده است.
امروزه توافق عمومی میان پژوهشگران وجود دارد که قربانی کودکان میان قوم یهود انجام می شده ولی آنچه مورد توافق نیست میزان و رواج آن است.
هیث دورل (Heath D. Dewrell) به تازگی کتابی منتشر کرده با عنوان Child Sacrifice in Ancient Israel که در آن بحث های رایج درباره ی قربانی کودک در میان قوم یهود را بررسی و مرور می کند.
علاوه براین، بحث اصلی نویسنده این است که قربانی کودکان نه تنها واقعیت داشته بلکه این قربانی به پیشگاه “یهوه” انجام می شده است.
کودکان قربانی
این پژوهشگر برپایه ی شواهد و مدارک باستان شناختی، عهد عتیق، و کتیبه های موجود، شیوه های مختلفی که کودکان قربانی می شدند را بررسی کرده و می گوید که قربانی کودک همچون قربانی گوسفند یکسان و یک شکل نبوده است.
گاهی کودکان به پیشگاه خدای مُلِک انجام می شده و در برخی مواقع که جامعه با بحران هایی چون خشکسالی یا بیماری های فراگیر روبرو بوده فرزند نخست قربانی می شده است.
گاهی هم فرزند نخست به عنوان تکه ی اول از کل (نخستین فرزند از فرزندان – همچون تکه ی اول از کل محصول) باید به پیشگاه یهوه قربانی می شده است.
بطور کلی باید گفت که کودکان به منظورها و مقاصد مختلفی قربانی می شده اند.
اما این بدین معنا نیست که همه ی قوم یهود قربانی کودکان را انجام می داده اند. برخی از قبایل شکل های مختلفی از قربانی کودک را انجام می داده اند ولی برخی هم اساسن قربانی کودک را انجام نمی داده اند.
همان طور که بسیاری از انسانها، در پرستش از فطرت دور شده، به عبادت خورشید و حیوانات یا بتها روی آوردند؛ عدهای نیز آیین قربانی را دستخوش امیال یا توهمات پوچ خود گرداندند.
اموال مردمی که در پای بتها به عنوان قربانی آورده میشد، به دست پلید موبدان معابد به یغما رفت و بدتر از آن آیینهایی که قربانی خدایان دروغین خود را جان کودکان معصوم و بی گناه قرار داد. به عنوان نمونه در بین سامیهای آسیای غربی، پادشاه در مواقعی که مملکت در معرض خطری بود، پسر خود را فدای قوم خویش میکرد.
وقتی پادشاه «موآب» (یک سلطنت باستانی درشرق بحرالمیت و درمحل سوریه کنونی.) (Moab)، مورد هجوم اسرائیلیان قرار گرفت و حلقه محاصره تنگ شد، پسر ارشدش را، که قرار بود جانشین وی شود، گرفت و دستور داد در قربان گاه شهر ـ به عنوان فدیهای به حضور خدایان ـ پیکر او را بسوزانند.»
این موضوع حتی در اقوام پیشرفتهای همچون آزتکها (قومی با تمدن پیشرفته که در مکزیکو میزیست.) (Aztec) و اینکاهای (سرخپوستانی که تا زمان هجوم اسپانیا بر پرو مسلط بودند و تمدن شاخصی داشتند) (Inca) کشور پرو مشهود بود.
کیش و آیین قربانی کردن بچهها در پرو ـ مکزیکوی قدیم ـ رواج عظیمی داشته است. در پرو ادعا شده است که با تشکیل حکومت و روی کارآمدن هر اینکای جدید، تا هزار طفل قربانی میشدند.
حقیقت این است که فرقههای رازآلود و مناسک پر رمز و رازشان هنوز وجود دارند، به قدرتمندی گذشته باستانیشان.
در دنیایی که عوام و آنها که آقایان آنها را بنا به تفکر کمّی خود “توده” مینامند، همگی با شیفتگی و با سرعت به سوی سراشیبیای به نام “تمدن مدرن” پیش میروند،
در دنیایی که تودهها تشویق میشوند به مادیبینی همه چیز، بریدن از یکدیگر، ذوب شدن در فردگرایی، خودبینی و سود شخصی، بریدن از دین و خداوند خیرالحافظین، مسخره کردن باستانیان و “خرافات”شان و بیمعنی دیدن هر چه آقایان برچسب خرافات و افسانه و اسطوره به آن بزنند، در همین عصر، رهبران دنیا، قدرتمندترین و ثروتمندترین اشخاص دنیای به اصطلاح مدرن ما، تا خرخره در مناسک عجیب و غریب رازآلود و آنچه می توان “خرافات” نامید، غوطهورند.
چه توضیحی دارید برای مراسمهای سحر و جادویی که آقای جک پارسونز مخترع سوخت جامد موشک و یکی از مهمترین پایهگذاران ناسا، هر شب در خانه اش به همراهی دانشمندان پروژه منهتن برپا میکرد؟
چه توضیحی دارید برای احضار خدای باستانی “اسطورهای” نیمبز نیمانسان “پن” که آقای پارسونز میگفت قبل از هر آزمایش موشک با جادو احضار میکند؟
چه توضیحی دارید برای حضور حضرت آقایی که پلوتونیوم را به دنیا هدیه داد در بوهمین گروو و مناسک غریب مهمترین سردمداران دنیا که هر تابستان در آنجا به دور مجسمه عظیم سنگی یک جغد میرقصند و کارها میکنند.
جغدی که از بین این همه نام، او را همان “مولوخ”ای مینامند که در دوران “باستان” مردم کودکانشان را به او قربانی میکردند.
گرچه بسیاری، به لطف هالیوود، تصور میکنند که اینگونه کارها فقط در جنگلهای انبوه آفریقا یا آمریکای جنوبی صورت میگیرد، اما وقتی هر از گاهی کشف میشود که یکی از اعضای به اصطلاح “متمدن” جامعه، چنین کار وحشیانهای را انجام داده مردم مرتب حیرتزده میشوند.
در ضمیرشان جای دادهاند که آدمخواری و خونخواری، تنها درمیان قبایل بیتمدن بومی صورت میگرفت که بحمدالله با فتح، متمدن کردن و قلع و قمعشان توسط غربیان عزیز، دیگر این مسائل نیز تقریبا نایاب شدند.
غذای آغشته به خون
يهوديان در دو عيد مقدس خود جز با قرباني کردن انسانها و خوردن غذايي که با خون بشر آميخته شده است، خوشحال و شادمان نميشوند. اولين عيد “پوريم” نام دارد كه هر ساله در ماه مارس برگزار ميشود و عيد دوم، عيد فصح ناميده ميشود كه هر ساله در ماه آوريل انجام ميگیرد.
قربانيان عيد پوريم معمولا از ميان جوانان بالغ انتخاب ميشوند. پس از کشتن فرد خون او را گرفته سپس آنرا خشک نموده و به شکل ذراتي در مي آورند تا آنرا با خمير فطيره (غذاي روز عيد) مخلوط کنند و اگر چيزي باقي بماند ، براي عيد سال آينده نگه ميدارند.
تلمود به يهود چنين دستور ميدهد:« افراد صالح غيراسرائيلي را بكشيد.» همچنين ميگويد:« همانطور كه شكافتن شكم ماهي جايز است؛ پاره كردن شكم انسان نيز مانعي ندارد هرچند كه اين كار با ” روزه بزرگ ” روزهاي شنبه مصادف گردد.
سپس براي اين جنايت ثواب در نظر گرفته و چنين ميگويد:« هر كسي فرد غير يهودي را بكشد ، پاداش او اينست كه در بهشت جاويدان بماند و در طبقه چهارم سكني گزيند…»
این ویدیو مربوط به سال ۱۹۸۹ میلادی است که مهمان یکی از برنامه های پرطرفدار آمریکا، یک دختر یهودی به نام راشل است که به صراحت اشاره می کند که در خانواده یهودی ما عملیات قربانی کودکان و آدم خواری صورت می گرفته و نکته بسیار جالب تر اینکه او می گوید مادرم در شهر شیکاگو عضو کمیسیون ارتباط انسانی شهر است و بسیار محترم است که بینندگان از این پاسخ مات و مبهوت می مانند. در ادامه وقتی مجری از راشل سئوال می پرسد که چرا عملیات قربانی انسان را انجام می دهید او جواب می دهد که این کار به ما قدرت می دهد. بله عزیزان! عملیات قربانی انسان به ویژه کودکان به این یهودیان کافر که شیطان را به جای خداوند یکتا می پرستند قدرت می بخشد چراکه این قوم باور دارد که قوم برتر است و برای برتر بودن و برتر ماندن می بایست برای خدای شیطانی خود قربانی تقدیم کنند تا او هم به آنها خدمت رسانی کند و آنها را در راس قدرت نگه دارد و واقعا از نظر شیطان چه کسانی بهتر از حلال زادگان و مسلمانان مظلوم غزه، لبنان، یمن و سایر نقاط جهان می توانند به عنوان بهترین قربانی قلمداد گردند! حال فهمیدید که چرا صهیونیست ها به کشتن کودکان علاقه مند هستند؟!!
آنچه در ذيل ميآيد نمونههايي از حوادث وحشتناكي است كه تا كنون به آنها پي برده شده است.
بر اساس برخي از گزارشها تعداد حوادثي از قبيل قتل كودكان و استفاده از خون آنها در اعياد يهود به ۴۰۰۰ جنايت كشف شده ميرسد.
وقايعي كه در اين گزارش به آنها اشاره خواهيم كرد كمتر از آنچه است كه تاكنون كشف شده است.
وقایع ذکر شده همگی برگرفته از دایره المعارف یهودیت و منابعی است که در انتهای گزارش ذکر شدهاند.
فرد قرباني بايد داراي شرايط زير باشد:
۱- قرباني مسيحي باشد.
۲- كودك باشد و از سن بلوغ عبور نكرده باشد.
۳- از پدر و مادري مسيحي و صالح متولد شده باشد كه مرتكب زنا نشده و به شراب اعتياد نداشته باشند.
۴- كودكي باشد كه تا به حال شراب نخورده باشد و خونش خالص و پاكيزه باشد.
۵- اگر خون آغشته به فطير روز عيد، خون كشيشي باشد در نزد يهوه ( خداي يهود) با ارزشتر است و او را بيشتر خوشنود ميسازد. و اين خون براي تمامي اعياد با ارزش و پسنديده است.
بنابراین کشتن هزاران کودک در غزه توسط صهیونیستها کاملا قابل فهم است.این جنایت کاران از جنایت لذت می برند.