1

اختبار mmpi2

  • کد خبر : 9075
  • 11 سبتمبر 2024 - 2:36
اختبار mmpi2

<p><span style=”font-family: arial,helvetica,sans-serif;”>&nbsp;&nbsp;&nbsp; </span><img src=”http://ghadim.mostajar.ir//mos-ghadim/images/stories/aks2/13921150.jpg” alt=”” data-cke-saved-src=”images/stories/aks2/13921150.jpg” /><span style=”font-family: arial,helvetica,sans-serif;”> &nbsp; &nbsp;&nbsp; &nbsp; پرسشنامه ای که در اختیار شماست، دارای تعدادی جمله است . با توجه به محتوای جمله ها پاسخ خود را در پاسخنامه وارد کنید</span></p> <table dir=”rtl” style=”border-collapse: collapse;” border=”0″ cellspacing=”0″ cellpadding=”0″> <tbody> <tr> <td style=”padding: 0in 5.4pt; width: 49px;” valign=”top”><br /> <p […]

<p><span style=”font-family: arial,helvetica,sans-serif;”>&nbsp;&nbsp;&nbsp; </span><img src=”http://ghadim.mostajar.ir//mos-ghadim/images/stories/aks2/13921150.jpg” alt=”” data-cke-saved-src=”images/stories/aks2/13921150.jpg” /><span style=”font-family: arial,helvetica,sans-serif;”> &nbsp; &nbsp;&nbsp; &nbsp; پرسشنامه ای که در اختیار شماست، دارای تعدادی جمله است . با توجه به محتوای جمله ها پاسخ خود را در پاسخنامه وارد کنید</span></p>
<table dir=”rtl” style=”border-collapse: collapse;” border=”0″ cellspacing=”0″ cellpadding=”0″>
<tbody>
<tr>
<td style=”padding: 0in 5.4pt; width: 49px;” valign=”top”><br />
<p dir=”rtl”><span style=”font-family: arial,helvetica,sans-serif;”><span style=”font-size: 12pt;”>الف :</span></span></p>
</td>
<td style=”padding: 0in 5.4pt; width: 34px;”><br />
<p dir=”rtl”><span style=”font-family: arial,helvetica,sans-serif;”><span dir=”ltr” style=”font-family: Symbol; background: aqua; font-size: 12pt;”>Å</span></span></p>
</td>
<td style=”padding: 0in 5.4pt; width: 38px;”><br />
<p dir=”rtl”><span style=”font-family: arial,helvetica,sans-serif;”><span dir=”ltr” style=”font-family: Webdings;”>y</span></span></p>
</td>
</tr>
<tr>
<td style=”padding: 0in 5.4pt; width: 49px;” valign=”top”><br />
<p dir=”rtl”><span style=”font-family: arial,helvetica,sans-serif;”><span style=”font-size: 12pt;”>ب :</span></span></p>
</td>
<td style=”padding: 0in 5.4pt; width: 34px;”><br />
<p dir=”rtl”><span style=”font-family: arial,helvetica,sans-serif;”><span dir=”ltr” style=”font-family: Symbol; font-size: 12pt;”>Å</span></span></p>
</td>
<td style=”padding: 0in 5.4pt; width: 38px;”><br />
<p dir=”rtl”><span style=”font-family: arial,helvetica,sans-serif;”><span dir=”ltr” style=”font-family: Webdings; background: aqua; font-size: 11pt;”>y</span></span></p>
</td>
</tr>
<tr>
<td style=”padding: 0in 5.4pt; width: 49px;” valign=”top”><br />
<p dir=”rtl”><span style=”font-family: arial,helvetica,sans-serif;”><span style=”font-size: 12pt;”>ج :</span></span></p>
</td>
<td style=”padding: 0in 5.4pt; width: 34px;”><br />
<p dir=”rtl”><span style=”font-family: arial,helvetica,sans-serif;”><span dir=”ltr” style=”font-family: Symbol; font-size: 12pt;”>Å</span></span></p>
</td>
<td style=”padding: 0in 5.4pt; width: 38px;”><br />
<p dir=”rtl”><span style=”font-family: arial,helvetica,sans-serif;”><span dir=”ltr” style=”font-family: Webdings; font-size: 11pt;”>y</span></span></p>
</td>
</tr>
</tbody>
</table>
<p><br /> تذکرات:<br /> الف – در این پرسشنامه جواب صحیح یا غلط وجود ندارد ، بنابراین طبق نظر و احساس خود پاسخ دهید .<br /> ب – اگر به جملاتی برخوردید که به نظرتان عجیب می آید نگران نشوید و توجه داشته باشید که بعضی از جملات مربوط به گروههای خاصی از افراد است .<br /> ج – هنگام علامت گذاری دقت کنید که شماره جمله در پرسشنامه و پاسخنامه یکسان باشد .<br /> د – از گذاشتن هرگونه علامتی بر روی پرسشنامه خودداری نمایید .<br /> هـ – سعی کنید در پاسخنامه در برابر همه جمله ها علامت بگذارید<br /> 1- مجله های فنی را دوست دارم .<br /> 2- اشتهای خوبی دارم .<br /> 3- بیشتر صبحها سرحال و با نشاط از خواب بر می خیزم .<br /> 4- کار کتابداری را دوست دارم .<br /> 5- با کوچکترین صدایی از خواب بیدار می شوم .<br /> 6- پدرم مرد خوبی است ، یا ( اکر پدرتان مرده است ) پدرم مرد خوبی بود .<br /> 7- خواندن بخش حوادث روزنامه ها را دوست دارم .<br /> 8- معمولا” حرارت دست و پایم در حد طبیعی است .<br /> 9- زندگی روزانه من پر ازچیزهایی است که برایم جالبند .<br /> 10- تقریبا” به اندازه سابق قادر به کار کردن هستم .<br /> 11- اغلب اوقات احساس می کنم چیزی گلویم را گرفته است .<br /> 12- از زندگی جنسی ام راضی هستم .<br /> 13- مردم باید سعی کنند خوابهای خود را تعبیرکرده وبه آنها عمل کنند .<br /> 14- از داستانهای پلیسی و اسرار آمیز خوشم می آید .<br /> 15- در محیط کارم فشار و ناراحتی زیادی احساس می کنم .<br /> 16- گاهی اوقات فکرهایم آنقدر بد هستند که نمی توانم درباره آنها با کسی حرف بزنم .<br /> 17- معتقدم که زندگی با من خوب رفتار نکرده است .<br /> 18- تهوع و استفراغ آزارم می دهد .<br /> 19- دوست دارم بفهمم دیگران درباره من چه فکر می کنند .<br /> 20- خیلی کم دچار یبوست می شوم .<br /> 21- گاهی اوقات خیلی دلم می خواهد از خانه فرار کنم .<br /> 22- فکر می کنم هیچکس مرا درک نمی کند .<br /> 23- گاهی اوقات طوری به گریه یا خنده می افتم که نمی توانم جلوی آن را بگیرم .<br /> 24- گاهی اوقات ارواح شیطانی مرا تسخیر می کنند .<br /> 25- دوست دارم یک خواننده باشم .<br /> 26- وقتی به دردسر می افتم ، بهترین کار برایم این است که ساکت بمانم .<br /> 27- معتقدم که باید جواب بدی را با بدی داد .<br /> 28- هفته ای چند بار ناراحتی معده اذیتم می کند .<br /> 29- گاهی اوقات دلم میخواهد فحش بدهم .<br /> 30- هرچند شب یک بار خوابهای وحشتناک می بینم .<br /> 31- برایم مشکل است که حواسم را روی یک کار متمرکز کنم .<br /> 32- تجربه ها و احساسهای عجیب و غریب خاصی داشته ام .<br /> 33- خیلی کم نگران سلامتیم می شوم .<br /> 34- به خاطر رفتار جنسی ام هیچگاه به دردسر نیفتاده ام .<br /> 35- درگذشته گاهی چیزهایی دزدیده ام .<br /> 36- اغلب اوقات سرفه می کنم .<br /> 37- گاهی دلم میخواهد چیزهایی را بشکنم .<br /> 38- گاهی روزها ، هفته ها ، یا ماهها بوده که دست و دلم به کاری نمی رفته است .<br /> 39- خوابم نامنظم و آشفته است .<br /> 40- بیشتر اوقات سردرد کلافه ام می کند .<br /> 41- گاهی دروغ می گویم .<br /> 42- اگر دیگران سرم کلاه نگذاشته بودند ، موفق تر بودم .<br /> 43- قدرت قضاوت من بهتر از گذشته است .<br /> 44- هفته ای یک یا چند بار ، بدون هیچ علتی ، ناگهان بدنم داغ می شود .<br /> 45- درحال حاضر وضع سلامتیم مثل بیشتر دوستانم خوب است .<br /> 46- معمولا” هنگام دیدن دوستان سابقم اظهار آشنایی نمی کنم ، مگر این که آنها پیشقدم شوند .<br /> 47- تقریبا” هیچ وقت در قلب یا قفسه سینه ام دردی نداشته ام .<br /> 48- بیشتر به جای پرداختن به کارهایم خیالبافی می کنم .<br /> 49- من فردی بسیار اجتماعی هستم .<br /> 50- اغلب مجبور بوده ام از کسانی اطاعت کنم که به اندازه من نمی فهمیدند .<br /> 51- بعضی از مطالبی را که در مدرسه خوانده ام به خاطر ندارم .<br /> 52- من زندگی درستی نداشته ام .<br /> 53- اغلب در قسمتهایی از بدنم احساس سوزش ، مورمور شدن ، یا خواب رفتگی می کنم .<br /> 54- خانواده ام با شغلی که دارم ، یا می خواهم انتخاب کنم موافق نیستند .<br /> 55- گاهی آن قدر روی چیزی پافشاری می کنم که دیگران تحمل خود را از دست می دهند .<br /> 56- کمتر از دیگران احساس خوشحالی می کنم .<br /> 57- معمولا” در پشت گردنم احساس درد می کنم .<br /> 58- فکر می کنم اغلب مردم برای جلب کمک و همدردی دیگران بدبختیهای خود را بزرگتر جلوه می دهند .<br /> 59- هرچند روز یک بار در قسمت بالای معده ام احساس ناراحتی می کنم .<br /> 60- وقتی با دیگران هستم شنیدن چیزهای خیلی عجیب آزارم می دهد .<br /> 61- من آدم مهمی هستم .<br /> 62- اغلب آرزو کرده ام کاش یک دختر بودم ، یا ( اگر دختر هستید ) هرگز از این که یک دختر هستم متاسف نبوده ام .<br /> 63- آدم زود رنجی نیستم .<br /> 64- از خواندن داستانهای عاشقانه خوشم می آید .<br /> 65- اکثر اوقات احساس غمگینی می کنم .<br /> 66- اگر اکثر قوانین دور ریخته می شد ، بهتر بود .<br /> 67- شعر را دوست دارم .<br /> 68- گاهی حیوانات را اذیت می کنم .<br /> 69- فکر می کنم از کاری مثل جنگلبانی خوشم بیاید .<br /> 70- در بحث با دیگران به آسانی شکست می خورم .<br /> 71- این روزها دارم از رسیدن به هدفهایم نا امید می شوم .<br /> 72- گاهی احساس می کنم روحم از بدنم جدا شده و به پرواز در می آید .<br /> 73- واقعا” اعتماد به نفس ندارم .<br /> 74- دوست دارم یک گل فروش باشم .<br /> 75- معمولا” احساس می کنم زندگی با ارزش است .<br /> 76- بیشتر مردم فقط با جر و بحث فراوان حقیقت را می پذیرند .<br /> 77- هر چند وقت یکبار ، کار امروز را به فردا موکول می کنم .<br /> 78- بیشتر افرادی که مرا می شناسند ، دوستم دارند .<br /> 79- اهمیتی نمی دهم که مورد تمسخر دیگران واقع شوم .<br /> 80- دوست دارم پرستار باشم .<br /> 81- بیشتر مردم برای این که پیشرفت کنند دروغ می گویند .<br /> 82- کارهای زیادی انجام می دهم که بعدا” از انجام آنها پشیمان می شوم . ( من بیش از دیگران پشیمان می شوم .<br /> 83- خیلی کم با افراد خانواده ام دعوا می کنم .<br /> 84- یک یا چند بار به علت رفتار بد از مدرسه اخراج شده ام .<br /> 85- گاهی دلم می خواهد کارهای خطرناک و دلهره آور انجام دهم .<br /> 86- میهمانی ها و کارهایی را که پر از شادی و سروصدا است دوست دارم .<br /> 87- در زندگی مشکلاتی داشته ام که به دلیل پیچیدگی زیادشان قادر به تصمیم گیری درباره آنها نبوده ام .<br /> 88- معتقدم که زنها باید به اندازه مردها آزادی جنسی داشته باشند .<br /> 89- بیشترین گرفتاری و درگیری من با خودم است .<br /> 90- من پدرم را دوست دارم ، (یا اگر پدرتان مرده است) من پدرم را دوست داشتم .<br /> 91- خیلی کم دچار کشیدگی یا پرش عضلات می شوم .<br /> 92- برایم مهم نیست که چه بر سرم بیاید .<br /> 93- گاهی اوقات ، وقتی حالم خوب نیست ، بد اخلاق می شوم .<br /> 94- اغلب اوقات احساس می کنم یک کار غلط یا بد انجام داده ام .<br /> 95- اغلب اوقات خوشحال هستم .<br /> 96- حیوانات ، افراد ، یا چیزهایی را در اطراف خود می بینم که دیگران نمی بینند .<br /> 97- اغلب اوقات احساس می کنم که بینی ام گرفته و سرم سنگین است .<br /> 98- بعضی ها آن قدر امر و نهی می کنند که حتی وقتی حق با آنها است ، دلم می خواهد بر خلاف خواست آنها رفتار کنم .<br /> 99- کسی به من حقه زده است .<br /> 100- هیچ وقت کار خطرناکی را به خاطر مهیج بودن آن انجام نداده ام .<br /> 101- اغلب احساس می کنم نوار محکمی به دور سرم بسته شده است .<br /> 102- گاهی عصبانی می شوم .<br /> 103- اگر روی یک مسابقه یا بازی شرط بندی کنم ، از آن بیشتر لذت می برم .<br /> 104- بیشتر مردم به این دلیل صداقت و درستی نشان می دهند که می ترسند گرفتار شوند .<br /> 105- گاهی در مدرسه به علت رفتار بدم پیش مدیر فرستاده شده ام .<br /> 106- حرف زدن من مثل همیشه است ( یعنی ، تندتر ، آهسته تر ، درهم و برهم یا گرفته تر از قبل نیست ).<br /> 107- در خانه آداب غذا خوردن را بهتر رعایت می کنم ، تا در بیرون ازخانه .<br /> 108- کسانی که قادر به سخت کارکردن باشند، شانس بیشتری برای موفقیت دارند.<br /> 109- فکر می کنم به اندازه اطرافیانم ، با استعداد و زرنگ هستم .<br /> 110- اغلب مردم حاضرند حتی از راههای غیر عادلانه به منافع و مزایایی برسند .<br /> 111- معده ام خیلی ناراحتم می کند .<br /> 112- تئاتر و نمایش را دوست دارم .<br /> 113- می دانم چه کسی مسئول تمام مشکلاتم است .<br /> 114- گاهی وسایل شخصی دیگران ، مثل کفش و دستکش به قدری توجهم را جلب می کند که دوست دارم به آنها دست بزنم یا آنها را بدزدم، حتی اگر بدردم نخورد.<br /> 115- دیدن خون باعث وحشت یا بهم خوردن حالم نمی شود .<br /> 116- اغلب اوقات زود رنج و بد اخلاق هستم ، ولی علتش را نمی دانم .<br /> 117- هرگز استفراغ و سرفه همراه با خون نداشته ام .<br /> 118- نگران مریض شدن نیستم .<br /> 119- جمع آوری گلها یا پرورش گیاهان خانگی را دوست دارم .<br /> 120- معمولا” از آنچه به نظرم درست می رسد ، به شدت دفاع می کنم .<br /> 121- هرگز به اعمال جنسی ناپسند دست نزده ام .<br /> 122- گاهی افکارم به قدری سریع بوده که نتوانسته ام آنها را بر زبان آورم .<br /> 123- اگر اطمینان داشتم که کسی متوجه نخواهد شد ،بدون خریدن بلیط ، وارد سینما می شدم .<br /> 124- اغلب وقتی کسی کار خوبی در حق من انجام می دهد ، از خود می پرسم که از این کار چه هدفی داشته است .<br /> 125- معتقدم که زندگی خانوادگی من به خوبی زندگی اغلب کسانی است که می شناسم .<br /> 126- معتقدم که قانون باید با قاطعیت اجرا شود .<br /> 127- از انتقاد یا سرزنش به شدت می رنجم .<br /> 128- آشپزی را دوست دارم .<br /> 129- رفتار اطرافیانم تاثیر زیادی بر رفتار من دارد .<br /> 130- گاهی واقعا” احساس می کنم آدم بی مصرفی هستم .<br /> 131- در کودکی عضو گروهی از دوستانم بودم که سعی می کردند در تمام مشکلات به همدیگر وفادار باشند .<br /> 132- به زندگی پس از مرگ معتقدم .<br /> 133- دوست داشتم یک سرباز باشم .<br /> 134- گاهی دوست دارم با کسی دعوا و کتک کاری کنم .<br /> 135- اغلب به این دلیل که دیر تصمیم می گیرم ، خیلی چیزها را از دست می دهم.<br /> 136- وقتی در حال انجام کار مهمی هستم ، اگر کسی ازمن راهنمایی بخواهد یا مزاحمم شود، عصبانی می شوم.<br /> 137- زمانی خاطرات روزانه ام را می نوشتم .<br /> 138- معتقدم علیه من توطئه چینی می شود .<br /> 139- ترجیح می دهم در بازی برنده باشم تا بازنده .<br /> 140- اغلب شبها بدون این که افکار یا خیالاتی ناراحتم کند ، به خواب می روم .<br /> 141- در طی چند سال گذشته ، اکثر اوقات حالم خوب بوده است .<br /> 142- هرگز دچار غش یا تشنج نشده ام .<br /> 143- وزنم کم و زیاد نمی شود .<br /> 144- فکر می کنم کسانی مرا تعقیب می کنند .<br /> 145- احساس می کنم اغلب بی دلیل مجازات شده ام .<br /> 146- به آسانی به گریه می افتم .<br /> 147- چیزهایی را که می خوانم به خوبی گذشته نمی فهمم .<br /> 148- در طول زندگی ، هرگز حالم بهتر از الان نبوده است .<br /> 149- گاهی احساس می کنم به بیماری خطرناکی مبتلا شده ام .<br /> 150- گاهی احساس می کنم که باید به خودم یا کس دیگری صدمه بزنم .<br /> 151- خوشم نمی آید قبول کنم کسی زیرکانه سرم را کلاه گذاشته است .<br /> 152- زود خسته نمی شوم .<br /> 153- دوست دارم برخی از افراد مهم را بشناسم ، چون این کار باعث می شود احساس کنم مهم هستم .<br /> 154- وقتی از یک جای بلند به پایین نگاه می کنم ، می ترسم .<br /> 155- اگر یکی از افراد خانواده ام با قانون درگیر شود ، عصبی نمی شوم .<br /> 156- فقط مواقعی که به مسافرت یا گردش می روم ، خوشحال هستم .<br /> 157- برایم مهم نیست که دیگران درباره ام چه فکر می کنند .<br /> 158- دوست ندارم در میهمانیها دست به شیرین کاری بزنم ، حتی اگر دیگران نیز چیزی شبیه آن را انجام دهند .<br /> 159- هیچ وقت غش نکرده ام .<br /> 160- مدرسه را دوست داشتم .<br /> 161- خجالتی هستم ، وهمیشه مجبورم کاری کنم که دیگران متوجه این موضوع نشوند .<br /> 162- کسی سعی می کند مرا مسموم کند .<br /> 163- ترس شدیدی از مارها ندارم .<br /> 164- هیچ وقت دچار سرگیجه نشده ام ، یا خیلی کم سرگیجه داشته ام .<br /> 165- فکر می کنم که حافظه ام خوب است .<br /> 166- مسائل جنسی فکرم را آزار می دهد .<br /> 167- گفتگو با غریبه ها برایم مشکل است .<br /> 168- آشنایانم می گویند در مواقعی کارهایی می کنم که بعدا” نمی توانم آنها را به خاطر بیاورم .<br /> 169- وقتی خسته می شوم دوست دارم دست به کاری هیجان آور بزنم .<br /> 170- می ترسم عقلم را از دست بدهم .<br /> 171- با پول دادن به گداها مخالفم .<br /> 172- بارها متوجه شده ام که وقتی سرگرم انجام کاری هستم ، دستم می لرزد .<br /> 173- می توانم مدتی طولانی مطالعه کنم ، بدون این که چشمم خسته شود .<br /> 174- مطالعه و خواندن مطالبی در مورد کارم را دوست دارم .<br /> 175- بیشتر اوقات در تمام وجودم احساس ضعف می کنم .<br /> 176- خیلی کم دچار سردرد می شوم .<br /> 177- از دقت و مهارت دستهایم کاسته نشده است .<br /> 178- گاهی موقع دستپاچه شدن خیس عرق می شوم ، و این موضوع خیلی ناراحتم می کند .<br /> 179- هنگام راه رفتن ، در حفظ تعادلم مشکلی نداشته ام .<br /> 180- ذهنم خوب کار نمی کند .<br /> 181- من دچار تب یونجه یا حملات آسم نمی شوم .<br /> 182- اوقاتی برایم پیش آمده که در طی آن بر روی حرکات و صحبت کردنم کنترلی نداشتم ، ولی از آنچه در اطرافم می گذشت ، آگاه بودم .<br /> 183- برخی از افرادی را که می شناسم دوست ندارم .<br /> 184- خیلی کم خیالبافی می کنم .<br /> 185- کاش این قدر خجالتی نبودم .<br /> 186- از سر و کار داشتن با پول نمی ترسم .<br /> 187- اگر خبرنگار بودم ، خیلی دوست داشتم که اخبار مربوط به تئاتر را گزارش کنم .<br /> 188- از بسیاری از بازیها و سرگرمیها لذت می برم .<br /> 189- از لاس زدن خوشم می آید .<br /> 190- اطرافیانم با من بیشتر مثل یک بچه رفتار می کنند تا یک فرد بالغ .<br /> 191- دوست دارم روزنامه نگار باشم .<br /> 192- مادرم زن خوبی است ، یا ( اگر مادرتان مرده است ) مادرم زن خوبی بود .<br /> 193- هنگام قدم زدن خیلی دقت می کنم که پایم را روی شکافهای پیاده رو نگذارم .<br /> 194- هرگز جوشهایی بر روی پوستم نبوده که باعث نگرانیم شود .<br /> 195- در خانواده من ، محبت و همکاری خیلی کمتر از خانواده های دیگر است .<br /> 196- دائما” نگران چیزی هستم .<br /> 197- فکر می کنم کار پیمان کاری ساختمان را دوست داشته باشم .<br /> 198- اغلب صداهایی می شنوم که نمی دانم از کجا می آیند .<br /> 199- من به علم علاقه مندم .<br /> 200- کمک خواستن از دوستان برایم مشکل نیست ، حتی اگر نتوانم این لطف آنها را جبران کنم .<br /> 201- شکار کردن را خیلی دوست دارم .<br /> 202- رفقایم اغلب مورد پسند والدینم نبودند .<br /> 203- گاهی کمی پشت سر دیگران غیبت می کنم .<br /> 204- شنوایی من به خوبی اکثر افراد است .<br /> 205- برخی افراد خانواده ام عاداتی دارند که باعث رنجش و دلخوری من می شود .<br /> 206- بعضی وقتها احساس می کنم که خیلی آسان تصمیم می گیرم .<br /> 207- دوست دارم عضو چند انجمن یا باشگاه باشم .<br /> 208- تقریبا” هیچ وقت طپش قلب یا تنگی نفس نداشته ام .<br /> 209- صحبت درباره مسائل جنسی را دوست دارم .<br /> 210- دیدن جاهایی را که قبلا” ندیده ام دوست دارم .<br /> 211- وظیفه ای به من الهام شده است که تاکنون به دقت آن را دنبال کرده ام .<br /> 212- گاهی مانع کار کسانی شده ام که می خواسته اند آن کار را نه به خاطر اهمیتش ، بلکه به خاطر پیروی از اصول انجام دهند .<br /> 213- زود عصبانی می شوم و زود هم آرام می گیرم .<br /> 214- خانواده ام تقریبا” هیچ تسلطی بر روی من نداشته اند .<br /> 215- خیلی غصه می خورم .<br /> 216- کسی سعی می کند چیزی را از من بدزدد .<br /> 217- تقریبا” تمام بستگانم مرا درک می کنند .<br /> 218- مواقعی بوده که آن قدر بی قرار بوده ام که نتوانسته ام یک جا بند شوم .<br /> 219- در عشق شکست خورده ام .<br /> 220- هیچ وقت نگران قیافه ام نیستم .<br /> 221- اغلب درباره چیزهایی خواب می بینم که نمی توان درباره آنها با کسی صحبت کرد .<br /> 222- تمام مسائل مهم درباره امور جنسی را باید به بچه ها یاد داد .<br /> 223- فکر می کنم عصبی تر از دیگران نیستم .<br /> 224- من دردی ندارم ، و اگر هم داشته باشم ، بسیار کم است .<br /> 225- کارها را طوری انجام می دهم که دیگران می توانند آن را سوء تعبیر کنند .<br /> 226- گاهی وقتها بدون هیچ دلیلی ، یا حتی در شرایط نامناسب ، احساس خوشی و هیجان زیادی می کنم .<br /> 227- کسانی را که دائما” به فکر پول یا مقام هستند ، سرزنش نمی کنم .<br /> 228- اشخاصی هستند که سعی می کنند افکار و عقاید مرا بدزدند.<br /> 229- مواقعی پیش می آید که گویی مغزم خالی شده است ، بطوری که فعالیتهایم متوقف شده ، و از آنچه در اطرافم می گذرد آگاه نیستم .<br /> 230- با کسانی که می دانم کارشان اشتباه است ، می توانم رفتار دوستانه ای داشته باشم .<br /> 231- دوست دارم بین جمعی از افرادی باشم که مرتب جوک گفته و شوخی می کنند .<br /> 232- گاهی در انتخابات به کسانی رای می دهم که آنها را اصلا” نمی شناسم .<br /> 233- شروع کردن هر کاری برایم مشکل است .<br /> 234- فکر می کنم که یک شخص محکوم هستم .<br /> 235- در مدرسه شاگرد ضعیفی بودم .<br /> 236- اگر هنر مند بودم دوست داشتم گلها را نقاشی کنم .<br /> 237- از این که چندان خوش قیافه نیستم ، زیاد ناراحت نمی شوم .<br /> 238- حتی در هوای خنک زود عرق می کنم .<br /> 239- کاملا” اعتماد به نفس دارم .<br /> 240- گاهی نمی توانم از دزدی ، یا بلند کردن چیزی از مغازه ها خودداری کنم .<br /> 241- بهتر است آدم به کسی اعتماد نکند .<br /> 242- هفته ای یک یا چند بار هیجان زده می شوم .<br /> 243- وقتی در جمع هستم ، نمی توانم مطلب مناسبی برای گفتگو پیدا کنم .<br /> 244- معمولا” هر وقت دلم می گیرد ، یک چیز مهیج می تواند مرا از آن حالت خارج کند .<br /> 245- وقتی خانه را ترک می کنم ، در مورد قفل بودن درها و بسته بودن پنجره ها نگران نیستم .<br /> 246- معتقدم که گناهان من غیر قابل بخشش هستند .<br /> 247- یک یا چند قسمت پوستم بی حس است .<br /> 248- سوء استفاده از کسی را که خود اجازه چنین کاری را می دهد ، بد نمی دانم .<br /> 249- بینایی من به خوبی سالهای گذشته است .<br /> 250- گاهی اوقات به قدری از زرنگی بعضی از جنایتکاران خوشم آمده که آرزو کرده ام گیر نیفتند .<br /> 251- اغلب احساس می کنم که غریبه ها به دیده انتقاد آمیز به من نگاه می کنند .<br /> 252- برای من مزه همه چیز یکسان است .<br /> 253- من هر روز ، بیش از حد عادی آب می خورم .<br /> 254- بیشتر مردم به این علت با کسی دوست می شوند که ممکن است این دوستی برایشان مفید باشد .<br /> 255- به ندرت احساس کرده ام گوشهایم زنگ بزند یا وزوز کند .<br /> 256- گاهی اوقات از عزیزترین کسان خود هم متنفر می شوم .<br /> 257- اگر خبرنگار بودم دوست داشتم اخبار ورزشی را گزارش کنم .<br /> 258- من در طول روز می توانم بخوابم ولی شبها قادر به خواب نیستم .<br /> 259- مطمئنم که دیگران پشت سرم راجع به من صحبت می کنند .<br /> 260- گاهی به شوخیهای بی ادبانه می خندم .<br /> 261- در مقایسه با دوستانم ترسهای کمتری دارم .<br /> 262- وقتی در جمعی از من بخواهند بحثی را شروع کنم یا مطلبی را توضیح دهم ، دستپاچه نمی شوم .<br /> 263- همیشه وقتی یک جنایتکار به وسیله دفاعیات یک وکیل زرنگ آزاد می شود ، از قانون بیزار می شوم .<br /> 264- در مصرف مشروبات الکلی افراط کرده ام .<br /> 265- تا وقتی کسی با من حرف نزند با او صحبت نمی کنم .<br /> 266- هرگز گرفتاری قانونی نداشته ام .<br /> 267- اوقاتی بوده که در طی آن به طرز غیر عادی و بدون علت خاصی احساس خوشحالی می کردم .<br /> 268- افکار مربوط به امور جنسی آزارم می دهد .<br /> 269- وقتی چند نفر به دردسر می افتند ، بهترین کار این است که داستانی درست کرده و همه به آن بچسبند .<br /> 270- دیدن آزار و اذیت حیوانات باعث ناراحتی من نمی شود .<br /> 271- فکر می کنم احساساتی تر از دیگران هستم .<br /> 272- هرگز در زندگی عروسک بازی را دوست نداشته ام .<br /> 273- اغلب اوقات زندگی برایم رنج آور است .<br /> 274- در مورد بعضی مسائل آن قدر حساسم که نمی توانم در موردشان صحبت کنم .<br /> 275- در مدرسه صحبت کردن در مقابل کلاس برایم خیلی مشکل بود .<br /> 276- من مادرم را دوست دارم ، یا ( اگر مادرتان مرده است ) ، من مادرم را دوست داشتم .<br /> 277- اکثر اوقات ، حتی در کنار دیگران احساس تنهایی می کنم .<br /> 278- دیگران به قدر لازم با من تفاهم دارند .<br /> 279- از شرکت در بازیهایی که خوب بلد نیستم خودداری می کنم .<br /> 280- فکر می کنم می توانم مثل دیگران به آسانی دوست پیدا کنم .<br /> 281- دوست ندارم دیگران دور و برم باشند .</p>
<p><br /> 282- دیگران می گویند که من هنگام خواب راه می روم .<br /> 283- کسی که با سهل انگاری خود دیگران را به دزدیدن اموالش وسوسه می کند ، به اندازه کسی که دزدی کرده ، مقصر است .<br /> 284- فکر می کنم تقریبا” هرکسی برای این که به دردسر نیفتد ، دروغ خواهد گفت .<br /> 285- من حساس تر از اغلب مردم هستم .<br /> 286- اغلب مردم باطنا” دوست ندارند که برای کمک به دیگران خود را به دردسر بیندازند .<br /> 287- بیشتر رویا هایم درباره مسائل جنسی است .<br /> 288- پدر و مادر و افراد خانواده ام بیش از حد از من ایراد می گیرند .<br /> 289- خیلی زود دستپاچه می شوم .<br /> 290- درباره پول و کار نگران هستم .<br /> 291- هیچ وقت عاشق کسی نبوده ام .<br /> 292- بعضی از کارهایی که افراد خانواده ام انجام داده اند ، مرا به وحشت انداخته است .<br /> 293- تقریبا” هیچ وقت خواب نمی بینم .<br /> 294- بیشتر اوقات لکه های قرمزی روی گردنم پیدا می شود .<br /> 295- هرگز احساس فلجی یا ضعف غیر طبیعی ، در هیچ یک عضلاتم نداشته ام .<br /> 296- گاهی بدون آن که سرما خورده باشم ، صدایم در نمی آید یا تغییر می کند .<br /> 297- اغلب پدر و مادرم مرا به اطاعت وادار می کردند ، حتی وقتی که من این کار آنها را غیر منطقی می دانستم.<br /> 298- گاهی بوهای ناجوری به مشامم می رسد .<br /> 299- نمی توانم ذهنم را روی یک موضوع متمرکز کنم .<br /> 300- من به دلایلی ، نسبت به یک یا چند نفر از اعضای خانواده ام حسادت می کنم.<br /> 301- تقریبا” همیشه درباره کسی یا چیزی نگران هستم .<br /> 302- خیلی زود حوصله ام از دست دیگران سر می رود .<br /> 303- اغلب آرزو می کنم ای کاش مرده بودم .<br /> 304- گاهی آن قدر هیجان زده می شوم که خوابیدن برایم مشکل می گردد .<br /> 305- من بیشتر از سهم خود در زندگی نگرانی داشته ام .<br /> 306- برای هیچ کس چندان مهم نیست که چه بر سرمن می آید .<br /> 307- گاهی آن قدر خوب می شنوم که باعث ناراحتیم می شود .<br /> 308- هرچیزی را که به من می گویند بلافاصله فراموش می کنم .<br /> 309- معمولا” حتی در امور جزیی ، مجبورم که قبل از اقدام صبر کرده و فکر کنم .<br /> 310- وقتی در خیابان آشنایانم را می بینم ، برای اجتناب از روبرو شدن با آنها به طرف دیگر خیابان می روم .<br /> 311- اغلب احساس می کنم چیزهای دور و برم واقعی نیستند .<br /> 312- تنها قسمت جالب نشریات ، بخش فکاهی آنهاست .<br /> 313- عادت دارم که چیزهای بی اهمیت ( مانند درختها یا تیرهای چراغ برق) را بشمارم .<br /> 314- دشمنی ندارم که واقعا” بخواهد به من صدمه بزند .<br /> 315- با کسانی که دوستانه تر از حد معمول به نظر می رسند ، با احتیاط رفتار می کنم .<br /> 316- افکار غیر عادی و عجیب وقریبی دارم .<br /> 317- دور شدن از خانه ، حتی برای مسافرتهای کوتاه ، مرا مضطرب و ناراحت می کند .<br /> 318- معمولا” انتظار دارم در کارهایی که انجام می دهم ، موفق شوم .<br /> 319- هنگامی که تنها هستم ، چیزهای عجیب و غریبی می شنوم .<br /> 320- گاهی از افراد یا چیزهایی می ترسم که می دانم صدمه ای به من نمی زنند .<br /> 321- از تنها وارد شدن به اتاقی که یک عده در آن مشغول صحبت هستند ، احساس ترس و ناراحتی نمی کنم .<br /> 322- از به کار بردن چاقو یا هر چیز برنده و نوک تیز می ترسم .<br /> 323- گاهی از آزار رساندن به کسی که خیلی دوستش دارم ، لذت می برم .<br /> 324- به آسانی می توانم دیگران را از خودم بترسانم ، و گاهی برای شوخی این کار را می کنم .<br /> 325- برای من تمرکز حواس مشکلتر از دیگران است .<br /> 326- بارها اتفاق افتاده که از انجام کاری منصرف شده ام ، زیرا توانایی انجام آن را در خود ندیده ام .<br /> 327- کلمات بد و خیلی زشتی به ذهنم خطور می کند و نمی توانم از شر آنها خلاص شوم .<br /> 328- گاهی افکار بی اهمیتی به ذهنم هجوم می آورند و تا چند روز مرا ناراحت می کنند .<br /> 329- تقریبا” هر روز چیزهایی اتفاق می افتد که مرا می ترساند .<br /> 330- گاهی سرشار از انرژی هستم .<br /> 331- معمولا” کارها را سخت می گیرم .<br /> 332- گاهی از آزار دیدن به وسیله کسی که دوستش دارم ، لذت می برم .<br /> 333- مردم درباره من چیزهای زشت و توهین آمیزی می گویند .<br /> 334- در جاهای بسته احساس ناراحتی می کنم .<br /> 335- زیاد خود پسند نیستم .<br /> 336- کسی فکر و ذهن مرا کنترل می کند .<br /> 337- در میهمانیها بیشتر اوقات به جای این که داخل جمع شوم ، ترجیح می دهم تنها یا فقط با یک نفر بنشینم .<br /> 338- بیشتر اوقات رفتار مردم برخلاف انتظار من است .<br /> 339- گاهی احساس کرده ام مشکلاتم آن قدر زیاد شده اند که نمی توانم بر آنها غلبه کنم.<br /> 340- دید و بازدید از آشنایان را دوست دارم .<br /> 341- گاهی ذهنم کند تر از حد معمول کار می کند .<br /> 342- در اتوبوس ، قطار و غیره ، اغلب با غریبه ها صحبت می کنم .<br /> 343- بچه ها را دوست دارم .<br /> 344- از شرط بندی روی چیزهای کوچک خوشم می آید .<br /> 345- اگر امکاناتی فراهم شود ، می توانم کاری انجام دهم که برای مردم بسیار سودمند باشد .<br /> 346- اغلب به افراد به اصطلاح متخصصی برخورده ام ، که به اندازه من کار بلد نبودند .<br /> 347- وقتی می شنوم یکی از آشنایانم به موفقیتی رسیده است ، احساس شکست می کنم .<br /> 348- اغلب آرزو می کنم ای کاش بچه بودم .<br /> 349- خوش ترین ساعات زندگیم وقتی است که تنها باشم .<br /> 350- اگر به من فرصت دهند ، رهبر خوبی برای مردم می شوم .<br /> 351- از شنیدن داستانها و جوکهای بی ادبانه خجالت می کشم .<br /> 352- معمولا” مردم بیش از آن چه به دیگران احترام می گذارند ، توقع احترام دارند .<br /> 353- از میهمانیها فقط به این دلیل که با مردم هستم لذت می برم .<br /> 354- سعی می کنم داستانهای خوبی را به خاطر بسپارم تا بتوانم به دیگران بازگو کنم .<br /> 355- یک یا چند بار در زندگی احساس کرده ام فردی به وسیله هیپنوتیزم مرا وادار به انجام کارهایی کرده است<br /> 356- زمانی که مشغول انجام کاری هستم ، نمی توانم حتی برای یک لحظه آن را کنار بگذارم .<br /> 357- اغلب در غیبت کردن و عیب جویی های اطرافیانم شرکت نمی کنم .<br /> 358- اغلب ، دیگران نسبت به فکر های خوب من حسادت می کنند ، فقط به این دلیل که این فکرها قبلا” به ذهن خود آنها نرسیده بود .<br /> 359- از شور و هیجان در یک جمع لذت می برم .<br /> 360- از ملاقات با آدمهای غریبه ناراحت نمی شوم .<br /> 361- کسی سعی دارد روی فکر من تاثیر بگذارد .<br /> 362- یادم می آید گاهی برای خلاص شدن از گرفتاری ، خودم را به مریضی زده ام .<br /> 363- هنگامی که در جمع دوستان شاد و سر زنده هستم ، نگرانیهایم بر طرف می شود .<br /> 364- هنگامی که کاری خوب پیش نمی رود ، دلم می خواهد آن کار را فورا” کنار بگذارم .<br /> 365- دوست دارم دیگران بدانند من بر کارها مسلط هستم .<br /> 366- مواقعی بوده که به قدری سرشار از انرژی بوده ام که چند روزی نیاز به خواب نداشتم .<br /> 367- هر وقت امکان داشته باشد از حضور در میان جمعیت پرهیز می کنم .<br /> 368- از روبرو شدن با گرفتاری یا مشکل شانه خالی می کنم .<br /> 369- هنگامی که می خواهم کاری انجام دهم و دیگران می گویند که ارزش انجام دادن ندارد ، آن را کنار می گذارم .<br /> 370- میهمانیها و اجتماعات را دوست دارم .<br /> 371- اغلب آرزو می کنم که ای کاش از جنس مخالف بودم .<br /> 372- زود عصبانی نمی شوم .<br /> 373- در گذشته کارهای زشتی انجام داده ام که هرگز درباره آنها با کسی صحبت نکرده ام .<br /> 374- اغلب مردم برای پیشرفت در زندگی ، تا حدی از روشهای غیرعادلانه استفاده می کنند .<br /> 375- هنگامی که دیگران سوالات خصوصی ازمن می پرسند ، عصبی می شوم .<br /> 376- فکر می کنم نمی توانم برای آینده ام برنامه ریزی کنم .<br /> 377- از خودم ، با وضع و حالی که فعلا” دارم ، راضی نیستم .<br /> 378- زمانی که خانواده دوستانم در مورد زندگیم مرا نصیحت می کنند ، عصبانی می شوم .<br /> 379- در بچگی زیاد تنبیه بدنی شده ام .<br /> 380- هنگامی که دیگران از من تعریف می کنند ، ناراحت می شوم .<br /> 381- دوست ندارم نظر دیگران را در مورد زندگی بشنوم .<br /> 382- اغلب ، با افرادی که به من نزدیک هستند ، اختلاف نظر جدی دارم .<br /> 383- وقتی که واقعا” کارها بد پیش می رود ، می دانم که می توانم روی کمک خانواده ام حساب کنم .<br /> 384- در بچگی میهمان بازی را دوست داشتم .<br /> 385- از آتش نمی ترسم .<br /> 386- گاهی از سایرین دوری می کنم ، چون می ترسم پیش آنها کاری بکنم یا حرفی بزنم که بعدا” پشیمان شوم<br /> 387- من گاهی مشروب می خورم ، و فقط در این مواقع است که می توانم احساس واقعیم را بیان کنم .<br /> 388- خیلی کم دوره های غمگینی داشته ام .<br /> 389- اغلب می گویند که من آدم جوشی و تند خویی هستم .<br /> 390- از این که درگذشته بعضی حرفهایم ممکن است دیگران را رنجانده باشد ، ناراحتم .<br /> 391- احساس می کنم نمی توانم همه چیزها را درباره خودم به کسی بگویم .<br /> 392- رعد و برق یکی از چیزهایی است که از آن می ترسم .<br /> 393- دوست دارم مردم را درباره کارهای بعدیم در حال حدس و گمان نگه دارم .<br /> 394- اغلب نقشه هایی که در گذشته کشیده ام ، آن قدر پر اشکال بوده که مجبور شده ام از آنها صرف نظر کنم<br /> 395- از تنها ماندن در تاریکی می ترسم .<br /> 396- اغلب اوقات وقتی خواستم جلوی اشتباه کسی را بگیرم ، نگران این بوده ام که مبادا فکر کند نیت بدی دارم .<br /> 397- طوفان مرا به وحشت می اندازد .<br /> 398- اغلب از دیگران راهنمایی می خواهم .<br /> 399- آینده هر فرد نا مطمئن تر از آن است که بتواند برای آن نقشه های جدی در نظر بگیرد .<br /> 400- اغلب اوقات حتی زمانی که همه چیز خوب پیش می رود ، احساس می کنم هیچ چیز برایم مهم نیست .<br /> 401- از آب نمی ترسم .<br /> 402- اغلب برای تصمیم گیری در مورد کاری باید مدتهای طولانی روی آن فکر کنم .<br /> 403- وقتی خواسته ام به کسی خوبی کرده و کمکش کنم ، اغلب در مورد نیت من دچار سوء تفاهم شده است .<br /> 404- مشکلی در بلعیدن ندارم .<br /> 405- معمولا” آرام هستم و به آسانی عصبانی نمی شوم .<br /> 406- مطمئنا” از ضربه زدن به مجرمین ، به شیوه خودشان ، لذت خواهم برد .<br /> 407- به دلیل گناهانی که مرتکب شده ام ، سزاوار مجازات سختی هستم .<br /> 408- از شکستها چنان ناراحت می شوم که نمی توانم آنها را از ذهنم بیرون کنم .<br /> 409- از این که هنگام کار کردن کسی مرا نگاه کند ناراحت می شوم ، حتی زمانی که می دانم می توانم آن کار را به خوبی انجام دهم .<br /> 410- اگر کسی در صف از من جلو بزند ، آن قدر ناراحت می شوم که به او اعتراض می کنم .<br /> 411- گاهی فکر می کنم به درد هیچ کاری نمی خورم .<br /> 412- در دوران مدرسه ، اغلب غیبت می کردم .<br /> 413- یک یا چند نفر از افراد خانواده ام ، آدمهایی بسیار عصبی هستند .<br /> 414- گاهی مجبور شده ام با افراد گستاخ و مزاحم رفتار خشنی داشته باشم .<br /> 415- درباره بدبختیهای احتمالی آینده نگرانم .<br /> 416- عقاید سیاسی محکمی دارم .<br /> 417- دوست دارم در مسابقات اتومبیل رانی شرکت کنم .<br /> 418- استفاده از حقه های قانونی ، به شرط آن که منجر به قانون شکنی نشود ، اشکالی ندارد .<br /> 419- عده ای هستند که من از آنها آن قدرمتنفرم که وقتی گرفتاری برایشان پیش می آید ، عمیقا” خوشحال می شوم .<br /> 420- انتظار کشیدن مرا عصبانی می کند .<br /> 421- اگر دیگران فکر کنند که من کاری را درست انجام نمی دهم ، آن کار را کنار می گذارم .<br /> 422- کوچکتر که بودم ، شیفته شور و هیجان بودم .<br /> 423- برای غلبه بر رقیب خود ، حاضرم هر کاری بکنم .<br /> 424- از این که مردم در خیابان ، فروشگاه ، و . . . مرا نگاه کنند ناراحت می شوم .<br /> 425- مردی که در دوران کودکی از من نگهداری می کرد ( مانند پدر یا ناپدری ) نسبت به من خیلی سخت گیر بود .<br /> 426- لی لی و طناب بازی را دوست داشتم .<br /> 427- تا بحال هرگز یک شبح ندیده ام .<br /> 428- تاکنون چندین بار نظرم را درباره شغل دائمی خود تغییر داده ام .<br /> 429- هرگز بدون تجویز پزشک ، دارو یا قرص خواب آور مصرف نمی کنم .<br /> 430- اغلب از این که بد اخلاق و زود رنج هستم تاسف می خورم .<br /> 431- در مدرسه همیشه نمره انضباطم بد بود .<br /> 432- من شیفته آتش هستم .<br /> 433- هنگامی که مجبور باشم ، تنها آن قسمت از حقیقت را می گویم که برای خودم ضرری نداشته باشد .<br /> 434- اگر من با چند تن از دوستانم دچار گرفتاری می شدیم ، و همه به یک اندازه مقصر بودیم ، ترجیح می دادم که همه تقصیرها را خودم بر عهده بگیرم ، اما دوستانم را لو ندهم .<br /> 435- اغلب اوقات از تاریکی می ترسم .<br /> 436- هنگامی که مردی زنی را ملاقات می کند ، معمولا” به جنبه های جنسی زن فکر می کند .<br /> 437- معمولا” با افرادی که می خواهم آنها را راهنمایی یا اصلاح کنم ، بسیار رک هستم .<br /> 438- از تصور وقوع یک زمین لرزه به وحشت می افتم .<br /> 439- بلافاصله یک نظر یا فکر خوب را صد در صد قبول می کنم .<br /> 440- معمولا” به جای راهنمایی خواستن از دیگران ترجیح می دهم خودم کارها را حل و فصل کنم .<br /> 441- از این که در محل در بسته و یا جایی شبیه انباری باشم ، می ترسم .<br /> 442- باید قبول کنم که گاهی بی دلیل درباره چیزهایی واقعا” بی اهمیت نگران شده ام .<br /> 443- هرگز نظر بد یا احساس ترحم خودم را نسبت به دیگران پنهان نمی کنم ، ولو آن که از من برنجد .<br /> 444- من آدم بسیار حساسی هستم .<br /> 445- غالبا” زیر دست کسانی کار کرده ام که کارها را طوری جور می کنند که امتیازها نصیب خودشان شود ، اما بتوانند اشتباهات را به گردن زیر دستان خود بیاندازند .<br /> 446- چون آدم کمرویی هستم ، گاهی دفاع از حقم برایم سخت است .<br /> 447- از دیدن زباله منزجر و یا وحشتزده می شوم .<br /> 448- در عالم رویا برای خود یک زندگی خیالی ساخته ام ، که در باره آن با دیگران حرف نمی زنم .<br /> 449- بعضی از افراد خانواده ام تند خو هستند .<br /> 450- نمی توانم هیچ کاری را خوب انجام دهم .<br /> 451- از این که اغلب اوقات احساس تاسفم را بیش از آنچه واقعا” هست نشان می دهم ، احساس گناه می کنم .<br /> 452- معمولا” قاطعانه از عقاید خودم دفاع می کنم .<br /> 453- از عنکبوت نمی ترسم .<br /> 454- به آینده امیدی ندارم .<br /> 455- اعضای خانواده و بستگان نزدیکم روابط خوبی با هم دارند .<br /> 456- دوست دارم لباسهای گران قیمت بپوشم .<br /> 457- حتی وقتی در مورد موضوعی تصمیم گرفته ام ، دیگران می توانند نظرم را به آسانی تغییر دهند .<br /> 458- از دیدن بعضی حیوانات ناراحت می شوم .<br /> 459- می توانم به اندازه دیگران درد را تحمل کنم .<br /> 460- چندین بار من آخرین نفری بوده ام که از تلاش برای انجام کاری دست کشیده ام .<br /> 461- از این که دیگران مرا وادار به عجله کنند ، عصبانی می شوم .<br /> 462- از موش نمی ترسم .<br /> 463- هفته ای چند بار احساس می کنم که گویی اتفاق خطرناکی در حال وقوع است .<br /> 464- اغلب اوقات احساس خستگی می کنم .<br /> 465- تعمیر کردن قفل درب را دوست دارم .<br /> 466- گاهی مطمئنم که دیگران می توانند افکارم را بخوانند .<br /> 467- دوست دارم مطالب علمی بخوانم .<br /> 468- از تنها بودن در یک مکان وسیع و سرباز می ترسم .<br /> 469- گاهی احساس می کنم که دارم متلاشی می شوم .<br /> 470- تعداد زیادی از مردم مرتکب رفتارهای جنسی ناپسند می شوند .<br /> 471- بارها در اواسط شب وحشت زده شده ام .<br /> 472- از این که فراموش کنم اشیاء را کجا گذاشته ام ، بسیار ناراحت می شوم .<br /> 473- کسی که در بچگی بیش از همه به او دلبسته بودم و بیشتر از هرکس دیگری او را تحسین می کردم ، یک زن بود ( مادر ، خواهر ، عمه ، یا زن دیگری )<br /> 474- داستانهای ماجراجویانه را بیشتر از داستانهای عشقی دوست دارم .<br /> 475- اغلب گیج شده و فراموش می کنم که چه می خواستم بگویم .<br /> 476- من آدم بسیار دست و پا چلفتی هستم .<br /> 477- انجام ورزشهای خشن ( مثل بوکس ) را واقعا” دوست دارم .<br /> 478- از همه اعضاء خانواده ام متنفرم .<br /> 479- بعضی ها فکر می کنند که شناختن من مشکل است .<br /> 480- بیشتر اوقات فراغتم را به تنهایی می گذرانم .<br /> 481- وقتی دیگران کاری می کنند که باعث خشم من می شود ، نارضایتی خودم را نسبت به کارشان بیان می کنم .<br /> 482- معمولا” تصمیم گیری برایم سخت است .<br /> 483- مردم مرا آدم جذابی نمی دانند .<br /> 484- مردم با من خیلی مهربان نیستند .<br /> 485- اغلب احساس می کنم که به خوبی دیگران نیستم .<br /> 486- من خیلی لجوج هستم .<br /> 487- مصرف حشیش برایم لذت بخش بوده است .<br /> 488- بیماری روانی نشانه ضعف فرد است .<br /> 489- من گرفتار مواد مخدر یا الکل هستم .<br /> 490- ارواح یا اشیاء می توانند مردم را در جهت خوب یا بد تحت تاثیر قرار دهند .<br /> 491- وقتی مجبورم تصمیمات مهمی بگیرم ، احساس در ماندگی می کنم .<br /> 492- همیشه سعی می کنم خوشحال باشم ، حتی زمانی که دیگران ناراحت هستند یا ایراد می گیرند .<br /> 493- هنگامی که با مشکلی مواجه می شوم ، در میان گذاشتن آن با دیگران کمکم می کند .<br /> 494- به اهداف اصلی خود در زندگی رسیده ام .<br /> 495- معتقدم که مردم باید مشکلات شخصیشان را برای خود نگه دارند .<br /> 496- این روزها احساس فشار یا استرس زیادی نمی کنم .<br /> 497- فکر این که تغییراتی در زندگیم بدهم ، ناراحتم می کند .<br /> 498- بزرگترین مشکل من ناشی از رفتار یکی از نزدیکترین کسانم است .<br /> 499- از رفتن به دکتر متنفرم ‚ حتی موقعی که مریض هستم .<br /> 500- با این که از زندگیم راضی نیستم ، اما در این مورد کاری از دستم بر نمی آید .<br /> 501- برای کاهش مشکلات و نگرانیها ، صحبت کردن با دیگران مفید تر از دارو خوردن است .<br /> 502- من عادتهای واقعا” مضری دارم .<br /> 503- مواقعی که مشکلاتی پیش می آید ، ترجیح می دهم ترجیح می دهم ، که دیگران به حل آن بپردازند .<br /> 504- معایبی دارم که نمی توانم آنها را از بین ببرم .<br /> 505- کارهای روزمره زندگی آن قدر حالم را به هم می زند که دلم می خواهد همه آنها را رها کنم .<br /> 506- تازگیها به فکر خودکشی افتاده ام .<br /> 507- هنگامی که دیگران مزاحم کارم می شوند ، اغلب بسیار بد اخلاق می شوم .<br /> 508- اغلب احساس می کنم که می توانم فکر دیگران را بخوانم .<br /> 509- در مواقعی که مجبورم تصمیمات مهمی بگیرم ،عصبانی می شوم .<br /> 510- دیگران می گویند که من خیلی تند غذا می خورم .<br /> 511- هفته ای یک بار یا بیشتر مست یا نشئه می شوم .<br /> 512- کسی یا چیز پر ارزشی را از دست داده ام که هرگز آن را فراموش نخواهم کرد .<br /> 513- گاهی آن قدر خشمگین و ناراحت می شوم که حال خودم را نمی فهمم .<br /> 514- قبول نکردن کاری که دیگران از من می خواهند برایم مشکل است .<br /> 515- خوشترین اوقات من زمانی است که تنها هستم .<br /> 516- زندگیم پوچ و بی معنی است .<br /> 517- نمی توانم در شغلی برای مدت طولانی بمانم .<br /> 518- در زندگی اشتباهات زیادی داشته ام .<br /> 519- از این که در برابر دیگران زیاد تسلیم می شوم ، ناراحتم .<br /> 520- تازگیها درباره خودکشی زیاد فکر می کنم .<br /> 521- تصمیم گیری به جای دیگران و تعیین شغل برای آنها را دوست دارم .<br /> 522- حتی اگر خانواده ام نباشد ، می دانم که همیشه کسی از من مراقبت خواهد کرد .<br /> 523- از ایستادن در صف جاهایی مثل سینما ، رستوران ، مکانهای ورزشی ، و . . . متنفرم .<br /> 524- من سعی کرده ام خود را بکشم ، اما هیچ کس این موضوع را نمی داند .<br /> 525- همه چیز در اطرافم بسیار سریع می گذرد .<br /> 526- می دانم که سربار دیگران هستم .<br /> 527- بعد از یک روز بد ، معمولا” به مشروب نیاز دارم .<br /> 528- بیشتر مشکلات من از بد شانسی است .<br /> 529- گاهی به نظر می رسد که نمی توانم حرف زدنم را قطع کنم .<br /> 530- گاهی بدون این که علتش را بدانم ، عمدا” خودم را زخمی می کنم .<br /> 531- من ساعتهای طولانی کار می کنم ، حتی اگر شغلم ایجاب نکند .<br /> 532- معمولا” پس از این که خوب گریه می کنم ، احساس می کنم که حالم بهتر شده است .<br /> 533- فراموش می کنم که چیزها را کجا می گذارم .<br /> 534- اگر می توانستم دوباره زندگی کنم ، تغییر زیادی در آن نمی دادم .<br /> 535- اگر افرادی که به آنها اعتماد کرده ام کارهایشان را سر وقت انجام ندهند ، بسیار کج خلق می شوم .<br /> 536- به دنبال هر ناراحتی ، سردرد می گیرم .<br /> 537- از انجام دادن معامله ای که در آن به طرف مقابل کلک بزنم ، خوشم می آید .<br /> 538- اغلب مردها هرچند وقت یک بار به همسرشان خیانت می کنند .<br /> 539- اخیرا” نسبت به حل مشکلاتم بی علاقه شده ام .<br /> 540- یک بار به دنبال مشروب خوردن ، عصبانی شده و ظروف و اثاثیه را شکسته ام .<br /> 541- اگر برای انجام کاری محدودیت زمانی داشته باشم ، آن را بهتر انجام می دهم .<br /> 542- یک بار به قدری از دست کسانی عصبانی شده ام که احساس کرده ام دارم منفجر می شوم .<br /> 543- گاهی افکار وحشتناکی در مورد خانواده ام به ذهنم می آید .<br /> 544- دیگران می گویند که من به مشروب معتاد هستم ، اما خودم موافق نیستم .<br /> 545- برای انجام کارهایم همیشه وقت کم می آورم .<br /> 546- این روزها دائما” به مرگ و زندگی پس از آن فکر می کنم .<br /> 547- بیشتر اوقات چیزهایی را هم که ممکن است هرگز به درد نخورد ، نگه می دارم .<br /> 548- گاهی آن قدر عصبانی شده ام که در حین دعوا به کسی صدمه زده ام .<br /> 549- اخیرا” احساس می کنم در هر کاری که انجام می دهم مورد آزمایش قرار می گیرم .<br /> 550- در حال حاضر ارتباط زیادی با بستگانم ندارم .<br /> 551- گاهی به نظرم می رسد افکارم را که با صدای بلند بیان می شوند ، می شنوم .<br /> 552- هنگامی که غمگین هستم ، معمولا” با دیدار دوستانم ناراحتیم از بین می رود .<br /> 553- به نظر می رسد هرچه که الان برایم رخ می دهد ، قبلا” نیز برایم رخ داده است .<br /> 554- هر وقت زندگی برایم سخت می شود ، جز تسلیم چاره ای نمی بینم .<br /> 555- حتی در خانه خودم ، به تنهایی نمی توانم به یک اتاق تاریک بروم .<br /> 556- فکر پول و درآمد ذهنم را خیلی به خود مشغول کرده است .<br /> 557- مرد باید رییس خانواده باشد .<br /> 558- فقط در خانه خودم احساس آرامش می کنم .<br /> 559- افرادی که با آنها کار می کنم ، مشکلات مرا درک نمی کنند .<br /> 560- از درآمدم راضی هستم .<br /> 561- معمولا” برای انجام کارهایم انرژی کافی دارم .<br /> 562- تعریف و تمجید دیگران از من ، ناراحتم می کند .<br /> 563- در اغلب ازدواجها ، یک یا هر دو طرف ناخشنودند .<br /> 564- تقریبا” هیچ وقت کنترل خود را از دست نمی دهم .<br /> 565- این روزها به خاطر سپردن گفته های دیگران برایم مشکل است .<br /> 566- غمگینی یا ناراحتیم به کارم لطمه می زند .<br /> 567- بیشتر زوجهای متاهل نسبت به هم علاقه زیادی نشان نمی دهند .</p>
<p>mostajar</p>

لینک کوتاه : https://mostajar.com/ar/?p=9075

برچسب ها

ثبت دیدگاه

مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : 0
قوانین ارسال دیدگاه
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.