ترامپ با حضورش در کاخ سفید سیاهه ای از اقدامات مد نظرش را همزمان با هم در صف اجرا قرار داد ؛ در صدر آنها البته تعیین تکلیف با تهران.
در این فقره رخ ابتدایی او مذاکره بود و بازکردن پنجره دیپلماسی ؛ در پایتخت ایران هم، دولت پزشکیان مستعد این روند به نظر می رسید.
تکرار مواضع ترامپ برای تمایل به مذاکره وزنه مذاکره خواهان را اینجا در تهران سنگین کرد ؛ ناگهان اما یک امضا پای یک یادداشت وضعیت را تغییر داد. ترامپ آن رخ دیگرش را نمایان کرد که هم تکلیف تصمیم سازان ایرانی مشخص شود و هم اصل ماجرا شکل دیگری پیدا کند.
از آن لحظه تا کنون آنچه ترامپ می گوید دو سر دارد ؛ یا توافق یا جنگ .در نامه مکتوبی که با امضای ترامپ به تهران رسید هم همین حال و هوا وجود دارد .
او سیاهه ای دارد با کمتر از ۴ سال وقت ؛ او در همین اندک زمان گذشته آشوب سازی بزرگی را از درون ایالات متحده تا همسایگانش ، از اروپا تا خاورمیانه ؛ از اقتصاد تا سیاست پدید آورده است. جهان ذهن ترامپ برای پدیدار شدنش زمان می خواهد و زمین ! بیش فعالی او دقیقا در همین راستا قابل تحلیل است.
طرفداران این نظریه می گویند ؛ ایران به تنهایی یک پروژه بزرگ است و می تواند فرصت دستیابی به تمامی موارد آن سیاهه بلند بالا را از ترامپ بگیرد .
ترامپ در فرم تند است اما در محتوا ایران را تنها یکی از میان ده ها پروژه خود می بیند. ایران برای ترامپ مهم است اما نه تا این حد که کل ریاست جمهوری اش را فدای آن کند.
او حتما تندتر از این هم خواهد شد ؛ همچنان که تهران هم تندتر از همیشه شده است ؛ همین هم هست که می بینیم که رخ در رخ ترامپ قرار گرفته و از احتمال تغییر ماهیت برنامه هسته ای در صورت حمله به ایران سخن به میان آورده است.
ترامپ به خوبی می داند که می تواند آغازگر جنگی مهیب با ایران باشد اما چون اهل محاسبه است این را هم به خوبی می داند که نمی تواند پایان دهنده به این جنگ باشد.
با بالا گرفتن تنشهای ژئوپلیتیکی در خاورمیانه، موضوع “احتمال حمله نظامی آمریکا به ایران” دوباره به صدر اخبار بینالمللی بازگشت.
کارشناسان سیاسی و نظامی، با توجه به شواهد میدانی و تحولات پشتپرده، تحلیلهای متفاوتی ارائه دادهاند که نشان میدهد این احتمال، گرچه همچنان کم است، اما نمیتوان آن را بهطور کامل منتفی دانست.
حضور ناوهای هواپیمابر آمریکا در خلیج فارس و انتقال تجهیزات نظامی به پایگاههای منطقهای، میتواند بهعنوان یک نمایش قدرت تلقی شود که هدف آن بازدارندگی است، اما در عین حال میتواند منجر به سوءتفاهم و درگیری ناخواسته نیز گردد.
ایالات متحده اخیراً بمبافکنهای B-2 Spirit خود را به پایگاه راهبردی دیگو گارسیا در اقیانوس هند منتقل کرده است.
این اقدام نظامی، پیام روشنی به ایران و متحدانش میدهد مبنی بر اینکه واشنگتن برای مقابله نظامی در صورت نیاز آماده است. همچنین حضور گسترده ناوهای یواساس کارل وینسون و یواساس آیزنهاور در منطقه، قدرت بازدارندگی آمریکا را بهشدت افزایش داده است.
ایران همواره تأکید کرده است که آغازگر هیچ جنگی نخواهد بود،
اما در صورت هرگونه حمله، پاسخ سخت و فوری خواهد داد. سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و فرماندهان نظامی ایران نیز بارها اعلام کردهاند که هرگونه تجاوز به خاک ایران با واکنش کوبنده مواجه خواهد شد و منافع آمریکا و متحدانش در منطقه هدف قرار خواهند گرفت.
دونالد ترامپ، رئیس جمهور آمریکا، به دلایل مختلفی احتمالاً جنگی علیه ایران به راه نخواهد انداخت. برخی از این دلایل عبارتند از:
- منافع اقتصادی: ترامپ به عنوان یک تاجر، همواره به منافع اقتصادی آمریکا اولویت داده است. جنگ با ایران هزینههای مالی و انسانی زیادی در پی خواهد داشت و میتواند اقتصاد آمریکا را تحت تأثیر قرار دهد.
- واکنش جامعه بینالمللی: جامعه جهانی بهویژه متحدان سنتی آمریکا مانند اروپا، احتمالاً با هرگونه اقدام نظامی یکجانبه علیه ایران مخالفت خواهند کرد. این موضوع میتواند منجر به انزوا و کاهش نفوذ دیپلماتیک آمریکا شود.
- پیچیدگیهای نظامی و استراتژیک: ایران کشوری با توان نظامی قابلتوجه و نفوذ منطقهای است. هرگونه درگیری نظامی میتواند به یک جنگ طولانی و پرهزینه تبدیل شود که نتایج آن برای آمریکا نامشخص است.
- تمرکز بر اولویتهای داخلی: ترامپ در دوران اول ریاستجمهوری خود بیشتر بر مسائل داخلی مانند اقتصاد، مهاجرت و اشتغال تمرکز داشت. احتمالاً ترجیح میدهد به جای درگیر شدن در یک جنگ جدید، بر این اولویتها متمرکز بماند.
- استفاده از تحریمها و فشار دیپلماتیک: ترامپ ترجیح داده است از ابزارهای غیرنظامی مانند تحریمهای شدید و فشار دیپلماتیک برای مهار ایران استفاده کند، چنانچه در دوران اول ریاستجمهوری خود نیز این سیاست را دنبال کرد.
نظر تحلیلگران درباره احتمال جنگ مستقیم
بیشتر تحلیلگران نظامی بر این باورند که احتمال آغاز یک جنگ تمامعیار بین آمریکا و ایران پایین است. دلیل اصلی آن، پیامدهای غیرقابل پیشبینی چنین درگیریای برای اقتصاد جهانی، امنیت منطقه و وجهه بینالمللی آمریکا است. با این حال، درگیریهای محدود یا حملات نقطهای ممکن است در قالب پاسخ به یک حادثه یا در چارچوب عملیاتهای ویژه رخ دهد.
همچنین روسیه و چین بهعنوان دو بازیگر بزرگ جهانی، با هرگونه حمله نظامی به تأسیسات ایران مخالفت جدی نشان دادهاند. مسکو هشدار داده است که چنین اقدامی میتواند منجر به یک فاجعه هستهای شود، در حالی که پکن نیز از طریق دیپلماسی فعال تلاش دارد تنشها را کاهش دهد.
سناریوهای احتمالی در صورت افزایش تنش
- درگیریهای نیابتی گستردهتر: افزایش تنش میان گروههای مورد حمایت ایران و نیروهای آمریکایی یا متحدانش در عراق، سوریه یا یمن.
- حملات محدود هوایی: آمریکا ممکن است برخی زیرساختهای نظامی یا هسته ای ایران را بهطور محدود هدف قرار دهد، با هدف ارسال پیام هشدار.
- جنگ سایبری و اقتصادی: گسترش حملات سایبری، تحریمهای شدیدتر و فشار اقتصادی از جمله گزینههای کمهزینهتر و محتملتر هستند.
- بازگشت به میز مذاکره: در صورت میانجیگری موفق کشورهای ثالث، امکان بازگشت به مذاکرات هستهای نیز وجود دارد.
دیگو گارسیایک جزیره استراتژیک در اقیانوس هند است که تحت کنترل بریتانیا قرار دارد، اما آمریکا از آن به عنوان یک پایگاه نظامی مهم استفاده میکند. این پایگاه نقش کلیدی در عملیاتهای نظامی آمریکا در خاورمیانه، آسیا و آفریقا ایفا میکند.
نقش دیگو گارسیا در سیاست آمریکا علیه ایران:
- پایگاه لجستیکی و حملهای:
- آمریکا از این پایگاه برای پشتیبانی از عملیاتهای نظامی خود در خاورمیانه، از جمله نظارت و потенциальاً حمله به ایران استفاده میکند.
- بمبافکنهای استراتژیک مانند B-52 و B-2 میتوانند از این پایگاه برای عملیاتهای احتمالی علیه ایران استفاده کنند.
- نظارت بر منطقه خلیج فارس و تنگه هرمز:
- دیگو گارسیا یک مرکز مهم برای جمعآوری اطلاعات و نظارت بر فعالیتهای ایران در خلیج فارس است.
- در صورت تشدید تنشها، این پایگاه میتواند برای عملیاتهای دریایی و هوایی علیه ایران مورد استفاده قرار گیرد.
- ذخیرهسازی تسلیحات پیشرفته:
- آمریکا در این پایگاه تسلیحات پیشرفته، از جمله موشکهای کروز و بمبهای هدایت شونده، ذخیره کرده است که در صورت درگیری با ایران قابل استفاده هستند.
- جایگزینی برای پایگاههای منطقهای:
- با توجه به حساسیت برخی کشورهای خلیج فارس نسبت به میزبانی عملیات مستقیم علیه ایران، دیگو گارسیا یک گزینه امن و دور از دسترس برای آمریکا محسوب میشود.
چرا آمریکا هنوز از دیگو گارسیا برای حمله به ایران استفاده نکرده است؟
- ریسک بالا و عواقب گسترده: هرگونه حمله به ایران میتواند به یک جنگ تمامعیار و بیثباتی منطقهای منجر شود.
- ترجیح فشار اقتصادی و دیپلماتیک: آمریکا ترجیح داده تاکنون از تحریمها و فشارهای سیاسی به جای اقدام نظامی مستقیم استفاده کند.
- واکنش ایران: ایران توانایی مقابله به مثل از طریق موشکهای بالستیک و پروکسیهای منطقهای را دارد که تهدیدی برای پایگاههای آمریکا از جمله دیگو گارسیا محسوب میشود.
- مستجار
- پایگاه لجستیکی و حملهای: