امام حسن مجتبی(ع)، دومین امام شیعیان، فرزند امام علی(ع) و حضرت فاطمه(س)، و نخستین نوه پیامبر اکرم(ص) است. او در سال سوم هجری قمری متولد شد و نامش را پیامبر(ص) برگزید. امام حسن(ع) در دوران کودکی، هفت سال با پیامبر(ص) همراه بود و در رویدادهای مهمی مانند بیعت رضوان و مباهله با مسیحیان نجران حضور داشت.
فضایل و ویژگیهای امام حسن(ع)
امام حسن(ع) از جمله اصحاب کسا است که آیه تطهیر درباره ایشان و دیگر اهلبیت(ع) نازل شد. او به دلیل بخشندگیهای فراوانش، به «کریم اهلبیت» مشهور شد و دو بار تمام دارایی خود و سه بار نیمی از اموالش را در راه خدا بخشید. همچنین، ایشان ۲۰ یا ۲۵ بار پیاده به حج رفت.
دوران خلافت و صلح با معاویه
پس از شهادت امام علی(ع) در سال ۴۰ قمری، امام حسن(ع) به امامت رسید و بیش از چهل هزار نفر با او برای خلافت بیعت کردند.
معاویه، حاکم شام، خلافت امام حسن(ع) را نپذیرفت و به سوی عراق لشکر کشید. امام حسن(ع) برای جلوگیری از خونریزی و حفظ وحدت مسلمانان، با معاویه صلح کرد و خلافت را به او واگذار نمود. این صلح با شرطهایی همراه بود، از جمله عمل کردن معاویه بر اساس کتاب خدا و سنت پیامبر(ص)، عدم تعیین جانشین، و تأمین امنیت شیعیان. اما معاویه به این شرطها عمل نکرد.
بازگشت به مدینه و شهادت
امام حسن(ع) پس از صلح، به مدینه بازگشت و تا پایان عمر در آنجا ماند. او در مدینه مرجعیت علمی و اجتماعی داشت.
معاویه برای تحکیم قدرت خود و ولایتعهدی پسرش یزید، نقشه قتل امام حسن(ع) را کشید و همسر ایشان، جعده، را با وعده پول فریب داد تا امام را مسموم کند.
امام حسن(ع) پس از ۴۰ روز تحمل درد ناشی از مسمومیت، در سال ۵۰ قمری به شهادت رسید. ایشان وصیت کرده بود کنار قبر پیامبر(ص) دفن شود، اما بنیامیه مانع این کار شدند و پیکر او در قبرستان بقیع به خاک سپرده شد.
میراث علمی و روایی
امام حسن(ع) سخنان و مکتوبات ارزشمندی از خود به جای گذاشت که در کتابهایی مانند «مسند الامام المجتبی(ع)» گردآوری شده است. همچنین، ۱۳۸ نفر از راویان، احادیث و روایات ایشان را نقل کردهاند.
امام حسن مجتبی(ع) به عنوان الگویی از کرامت، صلحطلبی، و مقاومت در برابر ظلم، جایگاه ویژهای در تاریخ اسلام و تشیع دارد.
تهمتهایی که به امام حسن مجتبی(ع) زده شد، عمدتاً ناشی از شرایط سیاسی و اجتماعی پیچیده آن دوران و نیز تلاش دشمنان برای تخریب شخصیت ایشان بود. این تهمتها بیشتر پس از صلح ایشان با معاویه مطرح شد و برخی از افراد ناآگاه یا مغرض، ایشان را به دلیل این صلح مورد انتقاد قرار دادند. در ادامه به برخی از دلایل این تهمتها و زمینههای آن اشاره میشود:
۱. ناآگاهی برخی از یاران و مردم
بسیاری از مردم و حتی برخی از یاران امام حسن(ع) از اهداف و شرایط پشت پرده صلح با معاویه آگاهی نداشتند. آنها تصور میکردند که امام(ع) باید به جنگ ادامه دهد و صلح را نشانه ضعف یا بیتفاوتی نسبت به حکومت اسلامی میدانستند. این ناآگاهی باعث شد برخی به ایشان تهمتهایی مانند “مذل المؤمنین” (خوارکننده مؤمنان) بزنند، در حالی که امام(ع) با درایت کامل، صلح را به عنوان راهی برای حفظ اسلام و جلوگیری از خونریزی بیشتر انتخاب کرده بود.
۲. توطئههای معاویه و تبلیغات ضد امام حسن(ع)
معاویه برای تضعیف جایگاه امام حسن(ع) و مشروعیتزدایی از ایشان، تبلیغات گستردهای را علیه امام(ع) به راه انداخت. او با استفاده از عوامل خود، شایعاتی را درباره امام حسن(ع) منتشر کرد تا مردم را نسبت به ایشان بدبین کند. این تبلیغات شامل تهمتهایی مانند بیتفاوتی نسبت به حکومت اسلامی، سازش با دشمن و حتی تضعیف روحیه جنگطلبی در میان مسلمانان بود.
۳. نفوذ خوارج و مخالفان
خوارج و برخی از مخالفان امام حسن(ع) که دیدگاههای افراطی داشتند، صلح ایشان با معاویه را خیانت به اسلام تلقی کردند. آنها بدون در نظر گرفتن شرایط واقعی و مصلحتاندیشی امام(ع)، به ایشان تهمتهایی زدند و حتی اقدام به ترور ایشان کردند. این گروهها به دلیل تعصب و جهل، توانایی درک سیاستهای حکیمانه امام(ع) را نداشتند.
۴. شرایط دشوار سیاسی و نظامی
امام حسن(ع) در شرایطی بسیار دشوار قرار داشتند. سپاه ایشان به دلیل نفوذ عوامل معاویه و اختلافات داخلی، ضعیف و ناتوان شده بود. بسیاری از سران کوفه نیز به معاویه نامه نوشته و قول همکاری داده بودند. در چنین شرایطی، ادامه جنگ به معنای شکست قطعی و نابودی کامل شیعیان بود. امام(ع) با درایت کامل، صلح را به عنوان راهی برای حفظ جان شیعیان و بقای اسلام انتخاب کردند، اما این تصمیم از سوی برخی به اشتباه تفسیر شد.
۵. تلاش برای تخریب جایگاه اهلبیت(ع)
دشمنان اهلبیت(ع) همواره تلاش کردند تا با تخریب شخصیت امامان شیعه، جایگاه معنوی و اجتماعی آنها را تضعیف کنند. تهمتهایی که به امام حسن(ع) زده شد، بخشی از این تلاش گسترده برای بیاعتبار کردن اهلبیت(ع) بود. معاویه و بنیامیه به خوبی میدانستند که امام حسن(ع) به عنوان فرزند پیامبر(ص) و امام معصوم، از جایگاه بالایی در میان مردم برخوردار است و برای تضعیف این جایگاه، به هر اقدامی دست زدند.
۶. عدم درک مصلحتاندیشی امام(ع)
برخی از مردم و حتی یاران امام حسن(ع) نتوانستند مصلحتاندیشی ایشان را درک کنند. امام(ع) با صلح خود، از یک فاجعه بزرگ جلوگیری کرد و زمینه را برای افشای چهره واقعی معاویه و بنیامیه فراهم نمود. بعدها مشخص شد که معاویه به هیچیک از شرطهای صلح عمل نکرد و این موضوع، حقانیت امام حسن(ع) را بیش از پیش آشکار ساخت.
اگر امام حسن مجتبی(ع) با معاویه صلح نمیکرد، احتمالاً نتایج و پیامدهای زیر رخ میداد:
۱. شکست نظامی و نابودی شیعیان
سپاه امام حسن(ع) به دلیل نفوذ عوامل معاویه، اختلافات داخلی و بیوفایی برخی از سران کوفه، ضعیف و ناتوان شده بود. اگر جنگ ادامه مییافت، احتمال شکست سپاه امام(ع) بسیار بالا بود. این شکست نه تنها به معنای از دست رفتن جان هزاران نفر از یاران وفادار امام(ع) بود، بلکه میتوانست به نابودی کامل شیعیان و پیروان اهلبیت(ع) منجر شود.
۲. افزایش خونریزی و تضعیف اسلام
جنگ داخلی میان مسلمانان، علاوه بر تلفات جانی، باعث تضعیف وحدت مسلمانان و از بین رفتن اقتدار جهان اسلام میشد. این جنگها میتوانست به درگیریهای طولانی و فرسایشی بینجامد و اسلام را در معرض خطرات داخلی و خارجی قرار دهد. امام حسن(ع) با صلح خود، از این فاجعه جلوگیری کرد و مانع از تضعیف بیشتر اسلام شد.
۳. تسلط کامل معاویه بر جهان اسلام
اگر جنگ ادامه مییافت و امام حسن(ع) شکست میخورد، معاویه بدون هیچ مانعی بر تمام جهان اسلام تسلط مییافت. در این صورت، معاویه میتوانست با قدرت بیشتری به سرکوب شیعیان و مخالفان خود بپردازد و هیچ نیرویی قادر به مقابله با او نبود. صلح امام(ع) اگرچه به معاویه قدرت داد، اما حداقل برخی از حقوق شیعیان و شرایط محدودکننده را برای او به همراه داشت.
۴. از بین رفتن فرصت برای افشای چهره واقعی معاویه
صلح امام حسن(ع) این فرصت را فراهم کرد که چهره واقعی معاویه و بنیامیه برای مردم آشکار شود. معاویه پس از صلح، به هیچیک از شرطهای صلح عمل نکرد و این موضوع، ماهیت فاسد و قدرتطلبانه او را نشان داد. اگر جنگ ادامه مییافت، معاویه میتوانست خود را به عنوان قربانی جنگ داخلی معرفی کند و چهرهای فریبنده از خود نشان دهد.
۵. از دست رفتن جان امام حسن(ع) و یارانش
در صورت ادامه جنگ، احتمال کشته شدن امام حسن(ع) و یاران وفادارش بسیار بالا بود. این موضوع نه تنها به معنای از دست رفتن رهبری معنوی و سیاسی شیعیان بود، بلکه میتوانست به نابودی کامل جریان تشیع منجر شود. امام(ع) با صلح خود، جان خود و یارانش را حفظ کرد و زمینه را برای ادامه مبارزه در آینده فراهم نمود.
۶. تضعیف جایگاه اهلبیت(ع)
اگر امام حسن(ع) در جنگ شکست میخورد، دشمنان میتوانستند با تبلیغات گسترده، جایگاه اهلبیت(ع) را تضعیف کنند و آنها را به عنوان شکستخوردهها و ناتوانها معرفی نمایند. صلح امام(ع) اگرچه در کوتاهمدت باعث انتقاد برخی شد، اما در بلندمدت، جایگاه اهلبیت(ع) را به عنوان نماد حکمت و مصلحتاندیشی تقویت کرد.
۷. ایجاد زمینه برای قیام امام حسین(ع)
صلح امام حسن(ع) زمینه را برای قیام امام حسین(ع) فراهم کرد. اگر امام حسن(ع) در جنگ شکست میخورد و جان خود را از دست میداد، احتمالاً قیام عاشورا نیز رخ نمیداد. قیام امام حسین(ع) نقش تعیینکنندهای در بیداری مسلمانان و افشای چهره واقعی بنیامیه داشت.