مناظره های حجت الاسلام ذوالنور جانشین نماینده ولی فقیه در سپاه و مصطفی کواکبیان
همواره داغ و پر تنش بوده است.چرا که این دو چهره سیاسی همواره در مسائل مختلف مخصوصا موضوع احمدی نژاد با یکدیگر اختلاف نظر جدی داشتند. این روزها اما در میان همه ی اتفاقات عجیب و باورنکردنی یکی شدن حرف های این دو نفر نیز جالب توجه است و این سوال را در ذهن ها ایجاد می کند که طی ماه های اخیر معادلات سیاسی چطور پیش رفت که ذوالنور و کواکبیان به هم رسیدند!به گزارش خبرنگار سیاسی شبکه خبری آتی نیوز؛ مصطفی کواکبیان نماینده مردم سمنان و عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس در توضیح تذکرش در حاشیه بررسی رای اعتماد به حمید سجادی گفت: نمی شود آقایان مشایی و احمدی نژاد را از یکدیگر تفکیک کرد چرا که آقای احمدی نژاد همواره مشایی را تائید می کند اما برخی دوستان اصولگرا سعی می کنند این دو را از یکدیگر جدا بدانند.
کواکبیان در ادامه یادآور شد: من در مجلس هم تذکر دادم که مجلس نباید ضعیف کشی کند. نمی شود که ما بر سر مسائل دیگری دعوا داشته باشیم و تلافی اش را سر کسان دیگری دربیاوریم!به نظر من رای ندادن مجلس به سجادی و مطرح کردن استیضاح صالحی نمونه هایی از همین ضعیف کشی ها است، در واقع این بنده خداها که تقصیری ندارند.مجتبی ذوالنور طی روزهای گذشته در همایشی این باره گفته بود: بعضیها میگویند که اگر احمدینژاد و مشایی را از هم جدا کنیم درست میشود اما ایندو مانند لاله و لادن هستند…. لاله و لادن دو دختری که به همدیگر چسبیده بودند و وقتی آنها را عمل جراحی کردند هر دو از بین رفتند.
وی ادامه داد: بارها احمدینژاد گفته که من یعنی مشایی و مشایی یعنی من بنابراین الان فضای اینها به گونهای است که اگر عملی شود هر دو از بین میروند.
کواکبیان در ادامه به آتی نیوز گفت: آقای احمدی نژاد از اول همینطور بوده و خیلی هم مجلس را در راس امور نمی دانسته و برخوردش با قانون نیز همواره همین بوده است. نقطه اوج این قضایا هم دورکاری یازده روزه ایشان بود. آقای احمدی نژاد اخیرا در مجلس گفتند که هیچ وقت با کسی قهر نمی کنند و من هم تذکر دادم که ایشان یازده روز با همه قهر کرده بودند!
مصطفی کواکبیان برای حل این مشکلات گفت: باید به صورت ریشه ای اختلاف بین دولت و مجلس حل شود. آقای احمدی نژاد باید به قوانین مجلس تن بدهد و مجلس را در راس امور بداند. شهید رجایی همیشه می گفت من مقلد امام و فرزند مجلس هستم.
حال بخوانید حرف های ذوالنور را در همین باره: در آن ۱۱ روزی که احمدینژاد قهر کرده بود ۲۰۰ نفر از شخصیتهای نظام به صورت تلفنی و حضوری با او صحبت کردند ولی فایدهای نداشت و به تعبیر بنده احمدینژاد رغبتاً بر سر کارش نیامده است و از روی اکراه و ناچاری و اجبار آمد، چون مجلس ملتهب شده بود و ضربالاجل هم تمام شده بود و اگر آن روز سر کارش حاضر نمیشود، فردای آن روز استیضاح میشد.
شاید یکی از جاذبه ها و در عین حال دافعه های دنیای سیاست همین چرخش ها باشد. چرخش هایی معنادار که برای اهلش پندآموز خواهد بود.
mostajar