5

تفاوت زن و مرد

  • کد خبر : 1375
  • ۳۰ اردیبهشت ۱۳۹۲ - ۷:۵۱

  مسئله اى که در این پژوهش با آن روبه رو هستیم، شناخت تفاوت هاى زن و مرد، نقش و کارکرد تفاوت هاست. هدف این است که با شناسایى دقیق تفاوت این دو جنس در ابعاد مختلف، به زمینه و بسترهاى لازم براى یک زندگى آرام و با نشاط در ارتباط زن و مرد دست […]

 

2231224223237177201692481577091205251234157

مسئله اى که در این پژوهش با آن روبه رو هستیم، شناخت تفاوت هاى زن و مرد، نقش و کارکرد تفاوت هاست. هدف این است که با شناسایى دقیق تفاوت این دو جنس در ابعاد مختلف، به زمینه و بسترهاى لازم براى یک زندگى آرام و با نشاط در ارتباط زن و مرد دست یابیم. روش تحقیق این مقاله توصیفى ـ تحلیلى است که بر اساس مطالعه تفاوت ها در منابع علمى و دینى داده ها شکل گرفته است. آثار و کارکردها بر تحقیقات دینى و روان شناختى مبتنى است و یافته هاى مهم در این تحقیق، درک تفاوت ها در ابعاد فیزیکى، طبیعى جنسى، عاطفى و فکرى است. این مهم به ما کمک مى کند تا با استفاده از عشق و محبت، شادى و نشاط، تعادل و قضاوت عادلانه، زندگى سالم، برخوردار از مسئولیت پذیرى و معنویت داشته باشیم.

کلیدواژه : زن، مرد، تفاوت جنسى، تفاوت عاطفى، تفاوت شناختى.

مقدّمه

یکى از عوامل مؤثر بر سازگارى و آرامش در زندگى، توجه به تفاوت میان زن و مرد در ابعاد مختلف است. مطالعه جنسیت و تفاوت هاى این دو جنس همواره مورد توجه و علاقه پژوهشگران بوده است.۱از زمان افلاطون و شاید پیش از آن (البته به صورت غیرمنسجم و تدوین نشده) مباحثى پیرامون شخصیت و تفاوت زنان از مردان مطرح بوده است. افلاطون زنان و مردان را از نظر کیفى مشابه یکدیگر مى داند.

او مى گوید: زن و مرد از نظر استعداد مشابه یکدیگرند و زنان نیز مى توانند همان وظایف و مسئولیت هایى را عهده دار شوند که مردان عهده دار آن هستند و متقابلاً از همان حقوقى برخوردار شوند که مردان برخوردار هستند. مردان تعلیمات جنگى مى بینند، زنان نیز باید آموزش نظامى ببینند؛ مردان در مسابقات ورزشى شرکت مى کنند، زنان نیز باید شرکت کنند.۲ البته او زنان را از بعد کمّى در همه زمینه ها متفاوت مى بیند و مى گوید: زنان در هر رشته اى از رشته ها از مردان ناتوان ترند.

در مقابل، ارسطو معتقد است: تفاوت زن و مرد به مسائل کمّى اختصاص ندارد، بلکه آنها از نظر کیفى نیز متفاوت هستند. آنها حتى از لحاظ فضایل اخلاقى نیز در بسیارى از موارد با مردان متفاوت هستند. او بر این باور است که بعضى از خصلت ها مى تواند براى مرد فضیلت به حساب آید، در حالى که براى زن فضیلت محسوب نشود. پس از ارسطو نیز دانشمندانى نظریه ارسطو را بر نظریه افلاطون ترجیح دادند.۳دیدگاه ارسطو در میان اندیشمندانى همچون بیکن، دکارت، لاک، نیچه، روسو و… تا دهه ۱۹۷۰ مورد توجه بود و از آن دهه به بعد عده اى با عنوان «نهضت اجتماعى زنان» به شکلى منسجم و برنامه ریزى شده به مخالفت با تفکر ارسطو پرداختند و به گونه اى به دیدگاه افلاطون بازگشتند.۴

سؤال اصلى پژوهش این است: آیا میان زن و مرد تفاوت چشمگیرى وجود دارد؟ سؤال هاى فرعى نیز عبارتند از: ابعاد تفاوت زن و مرد کدام است؟ تفاوت ها در نقش زن و مرد چه تأثیرى مى گذارد؟ کارکرد این تفاوت ها چیست؟با توجه به این سؤالات، اهمیت مسئله روشن مى شود؛ چراکه همه اعضا در خانواده به دنبال شناسایى نقش خود و کارکرد مورد انتظار افراد از یکدیگرند. آرامش افراد در سایه ایفاى نقش و دست یابى به کارکردهاست.

در زمینه تفاوت هاى زن و مرد، پژوهش هایى صورت گرفته است: از جمله آنها تفاوت زن و مرد در دیه و قصاص، تألیف ابراهیم شفیعى سروستانى که به بحث هاى فقهى دیات، قصاص و حقوق جزا پرداخته است. پژوهشى با عنوان الرجل و المرأة فى الاسلام نوشته محمد وصفى به تفاوت هاى فردى زن و مرد پرداخته است. کتاب بررسى تمایزهاى فقهى زن و مرد نوشته محسن جهانگیرى به تفاوت هاى فقهى و حقوقى پرداخته است.

کتاب تفاوت هاى جنسى زن و مرد از جین ریدلى، ترجمه بهزاد رحمتى به تفاوت هاى جنسى و فردى زن و مرد پرداخته است. مقاله اى نیز با عنوان «تفاوت زن و مرد از منظر روان شناسى و متون دینى»۵ نگاشته شده است که توجه هریک از دین و علم را به تفاوت هاى خاصى برجسته کرده است. آنچه این پژوهش را متمایز مى سازد، بررسى کارکردهاى آگاهى از تفاوت هاى زن و مرد است که به این عنوان پژوهشى یافت نشد.

تفاوت هاى زن و مرد از دیدگاه دین

در دین مبین اسلام تفاوت هایى میان زنان و مردان در شاخص فضیلت ها وجود دارد. براى مثال، بعضى از خصلت ها در میان مردان بدترین و در میان زنان بهترین خصلت است. امیرمؤمنان على علیه السلاممى فرماید: «بهترین خصلت هاى زنان که بدترین خصلت هاى مردان است، عبارتند از: تکبر، ترس و بخل.»۶زن و مرد در اصل ذات و گوهر انسانى خویش داراى هویتى مشترک هستند، اما از نظر روانى، جسمى و جنسى با یکدیگر تفاوت هاى بسیارى دارند. در مواجهه با زن نیز مرد باید تکریم متناسب با روحیات او را در نظر بگیرد و آن را به جا آورد.

امام باقر علیه السلام در این زمینه مى فرماید: «هر کس همسرى برمى گزیند باید او را تکریم کند. همانا زنان شما طنّاز و دلربا هستند. هرکس با آنها ازدواج کرد نباید آنان را ضایع کند.»۷ این روایت از ویژگى هایى سخن مى گوید که به زنان اختصاص دارد. طنّازى و دلربایى از خصوصیات زنان است. آگاهى مردان از این ویژگى، به آنان کمک مى کند تا تفاوت میان مردان و زنان را بهتر بشناسند و رفتار زنان را بهتر تحلیل کنند.۸

مسئله تفاوت میان دو جنس نه تنها در میان دانشمندان دینى، بلکه در میان سایر اندیشمندان نیز مورد توجه است. الکسیس کارل مى گوید: اختلاف زن و مرد تنها به شکل ظاهر آنها نیست، بلکه تفاوت عمیق تر از آن است. این تفاوت، از تأثیر مواد ترشح شده از غدد تناسلى در خون ناشى مى شود، به گونه اى که تک تک سلول هاى بدن، به ویژه سلول هاى دستگاه عصبى زن و مرد، نشانه جنسى بر روى خود دارند.۹بنابراین، در اصل تفاوت میان زن و مرد جاى شکى وجود ندارد. با پذیرفتن تفاوت میان زن و مرد، سخن از ابعاد آن ضرورت پیدا مى کند و باید به ابعاد تفاوت میان آنها پرداخت. در ذیل، به انواع این تفاوت ها اشاره مى شود:

۱٫ تفاوت هاى فیزیکى

مردها از لحاظ نیرو، قوى تر از زن ها هستند. محققان مى گویند: هورمون ویژه جنسى مرد (تستسترون) اثر فراوانى در تولید پروتئین در بدن دارد و رشد بافت هاى عضلانى را تحریک مى کند. از این رو، مردان براى انجام کارهاى سنگین توانایى بیشترى دارند، ولى با اینکه توانایى جسمى بیشترى دارند، آسیب پذیرى روحى آنان نیز بیشتر است.۱۰ درباره برترى زنان در صبر و تحمل، روایتى از امام صادق علیه السلام نقل شده است که مى فرماید: «خداوند براى زن صبر ده مرد را قرار داده است.»۱۱

همچنین مردها از تارهاى صوتى کلفت و ضخیم برخوردارند و داراى صدایى خشن هستند. به عبارت دیگر، مردها از سه سطح زیر و بم آهنگ برخوردارند، در حالى که زنان داراى چهار سطح زیر و بم آهنگ هستند.۱۲ به همین دلیل، زنان نازک تر و لطیف تر از مردان سخن مى گویند و داراى کشش خاصى هستند. حضرت آدم علیه السلام پس از مشاهده حوّا و شنیدن صداى نازک و ظریف او گفت: «چه خلقت زیبایى دارى!»۱۳

بنابراین، انتظار کارهاى سنگین از مردان، و لطافت و طنّازى از زنان مناسب با طبیعت آنهاست و تأمین نیازهاى زندگى به تناسب هر جنس، زمینه سازگارى میان آنان را فراهم مى آورد، همان گونه که انتظار انجام کارهاى سنگین توسط زنان و خشونت و درشتى در صداى آنان، زمینه ناسازگارى میان همسران را فراهم مى سازد.

۲٫ تفاوت جنسى

انسان داراى ۲۳ جفت کروموزوم است که بر روى آنها ذرات ریزى به نام «ژن» وجود دارد. ژن ها حامل صفاتى از والدین به جنین هستند. از میان این کروموزوم ها، یک جفت کروموزوم جنسى وجود دارد که در خانم ها به صورت XXو در آقایان به صورت XYاست. اگر در ترکیب آنها یک کروموزوم Xاز ناحیه زن و یک کروموزوم Yاز ناحیه مرد وجود داشته باشد، فرزندى که به دنیا بیاید پسر خواهد بود و چنانچه هر دو کروموزوم ها Xباشد، فرزند دختر خواهد بود.

بنابراین، جنسیت فرزند را نوع ترکیب کروموزوم مرد مشخص مى کند. این سخن را در زمینه سازگارى همسران، به این خاطر مطرح کردیم که بدانید گرچه مردان اکنون کمتر به دلیل دختر شدن فرزند، به ناسازگارى با زنان رو مى آورند، اما در زمان هاى گذشته مادرانى به دلیل اینکه دختر به دنیا مى آوردند، مورد بى مهرى مردان قرار مى گرفتند. آگاهى از بى تقصیرى مادر در تعیین جنسیت فرزند و غیراختیارى بودن ترکیب کروموزوم ها از ناحیه پدر، راه را براى ناسازگارى میان همسران از این زاویه مى بندد.

از سوى دیگر، نیاز جنسى زنان و مردان متفاوت است. گرچه زن و مرد در روابط جنسى خود به اطمینان و تضمینى نیازمندند، اما نحوه نیازمندى و ارضاى آن در زن و مرد متفاوت است. مردان با برقرارى رابطه جنسى مطمئن مى شوند که شایستگى لازم را داشته و توانسته اند رابطه زناشویى را به نحوى مؤثر برقرار کنند، اما زنان به مهر و محبت و توجه از سوى همسرشان نیازمندند.

مردان باید با ابراز محبت و عشق و به کارگیرى جملات عاطفى، این نیاز را برآورده سازند و بدانند که تنها دوست داشتن کافى نیست، بلکه باید آن را ابراز کنند. این نیاز روانى همسر است. در این زمینه، پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله مى فرماید: «مردى که به همسرش مى گوید: دوستت دارم، بدانید این سخن هرگز از قلب همسرش خارج نمى شود.»۱۴

جان گرى مى گوید: بیشتر مردان از گفتن جمله «من دوستت دارم» به همسرشان اکراه دارند؛ آنها فکر مى کنند تکرار این جمله همسرشان را خسته مى کند، اما گفتن این جمله هیچ گاه اثر بدى ندارد. زمانى که مرد این جمله را به زبان مى آورد، مثل این است که به همسرش امکان مى دهد فرایند دوست داشتن را احساس کند.۱۵توجه به تفاوت هاى زن و مرد و نیازمندى جنسى آنان، نقش مؤثرى در رضایت مندى آنان در زندگى زناشویى دارد. مردان زمینه هاى مناسبى براى ارضاى زودرس دارند، در حالى که زن ها به مقدماتى نیازمندند که مردان باید آنها را تأمین کنند. به همین دلیل، در روایات ما ارتباط جنسى مرد با زن پیش از ملاعبه با او، جفا محسوب شده است.۱۶

بعضى از مردان در برقرارى رابطه جنسى براى رسیدن به ارضاى خویش، نوازش زن را متوقف مى کنند و به تأمین جنسى خود مى پردازند، در حالى که زن به ادامه نوازش علاقه مند است. از بُعد زمانى، مردها دو یا سه دقیقه وقت لازم دارند تا در مرز نهایى رابطه جنسى قرار گیرند، در حالى که آمار نشان مى دهد میانگین مدت آمادگى براى زنان ۱۸ دقیقه است؛ یعنى زنان شش برابر مردان به زمان نیاز دارند.۱۷

اسلام با در نظر گرفتن تفاوت زن و مرد در بُعد جنسى، از یک سو مردان را به تأمین مقدمات سفارش کرده است تا خواسته زن تأمین شود و از سوى دیگر، تأمین نیاز جنسى مرد را در هر فرصتى که دلخواه اوست، از وظایف زن شمرده و فرموده است: «از وظایف زن این است که به خواسته مرد پاسخ مثبت دهد حتى اگر بر پشت شتر سوار باشد.۱۸

این نیاز فورى مرد است که ممکن است روزى بر عکس شود و نیاز فورى زن قرار گیرد. همان گونه که بعضى گفته اند: در سال هاى نخست زندگى مردها براى مقاربت رغبت بیشترى نشان مى دهند و در سال هاى بَعد، زنان ممکن است به مقاربت تمایل بیشترى داشته باشند. به هر حال، در همه مراحل باید نیاز جنسى را به سرعت پاسخ داد و این زمینه خوبى براى سازگارى است.

۳٫ تفاوت عاطفى

زن و مرد هر دو نسبت به دیگران از عواطف برخوردارند. هم مى خواهند دیگران را دوست بدارند و هم مى خواهند دیگران آنان را دوست بدارند، اما ابراز و ظهور عاطفه در زنان و مردان متفاوت است. خانم ها حتى اگر کسى را کمى هم دوست داشته باشند، چنان نشان مى دهند که او را بسیار دوست دارند. در حالى که مردها کسى را که بسیار دوست دارند، چنان نشان مى دهند که مقدارى او را دوست دارند. نمایش محبت آنان متفاوت است.

جینا لمبروزو مى گوید: زنان دیگرخواه هستند و وقتى تصور مى کنند زحمتى که آنها مى کشند باعث راحتى دیگران مى شود و آنان را خرسند مى کند، به هر رنجى تن مى دهند.۱۹

حضرت على علیه السلام در زمینه تفاوت میان زنان و مردان مى فرماید: «کارى که به زن واگذار مى کنى، نباید از حیطه مناسبات او بیرون باشد؛ چراکه او گل خوش بویى است و به عنوان متصدى دخل وخرج نباید به کارهاى خشن روبیاورد.»۲۰

از آن رو که زنان به ابراز حالت عاطفى به شدت توجه دارند، به گفت وگو نیازمند هستند؛ چون زبان، یکى از مهم ترین ابزارهاى انتقال عواطف است. این مسئله به قدرى مهم است که بعضى گفته اند: زن فقط به گفت وگو نیاز دارد و به نتیجه نمى اندیشد، در حالى که مرد توقع دارد گفت وگو مشکلى را حل کند.۲۱

منشأ رفتارهاى زن احساس و عاطفه است و تحمل مسئولیت هاى سنگین و طاقت فرسا آثار روانى نامطلوبى بر او مى گذارد. زنان در یک زمان حواس خود را به چند موضوع معطوف مى کنند. به همین دلیل، توانایى خود را در تعیین اولویت امور به سرعت از دست مى دهند؛ چراکه تمرکز ندارند و زودتر آشفته مى شوند. زن ها به سرعت افسرده مى شوند و گریه مى کنند، اما مردها به ندرت افسردگى خود را نشان مى دهند. به همین دلیل، سطح کیفى نمایش افسردگى از سوى زن ها خیلى عمیق نیست. مردها گرچه دیرتر دچار افسردگى مى شوند، اما اگر افسرده شوند تا مرز خودکشى پیش مى روند.۲۲

نمایش عاطفه در زن قوى تر است. از سوى دیگر، تمرکز در مردها قوى تر است. درک و پذیرش این تفاوت ها از بروز ناراحتى هاى احتمالى در خانواده جلوگیرى مى کند. زن ها باید بدانند تمرکز مرد هرگز مقیاس و میزانى براى اندازه عشق و علاقه او به همسر نیست.طبیعى است وقتى مرد با مشکلى در زندگى مواجه مى شود، حالت تمرکز به خود مى گیرد، گویا هیچ مسئله دیگرى در زندگى وجود ندارد و او در قبال دیگران هیچ مسئولیتى ندارد. زن نباید این حالت را به بى توجهى تفسیر کند و فکر کند که او از روى عمد به همسرش بى محلى مى کند. اگر درست فکر کند رنجشى براى او پیش نمى آید، بلکه تلاش مى کند همسر خود را در برطرف کردن مشکل کمک نماید.

مردها نیز باید بدانند زنان در مواجهه با مشکلات به بیان احساسات خود نیازمندند. اگر احساسات خود را ابراز نکنند افسرده مى شوند. آنان به توجه و احترام از سوى همسر احساس وابستگى مى کنند. نیاز آنان در چنین مواقعى موعظه و امر و نهى نیست، بلکه آنان تشنه محبت و عشق هستند. حرکت به سمت پذیرش تفاوت ها، زن و مرد را به سوى کمال رهنمون مى سازد.

سوزان کوییلیان درباره تفاوت زن و مرد مى گوید: وقتى همسران از تفاوت هاى همدیگر آگاهى داشته باشند، به جاى اینکه از تفاوت ها احساس تنفر کنند، به آن بها مى دهند. همین تفاوت هاست که باعث سازگارى شما مى شود. اگر زن و مرد هر دو به طور مطلق شبیه هم بودند آسیب پذیرى آنان نیز به شدت شبیه یکدیگر بود. بنابراین، وقتى با مشکلات روبه رو مى شدند، سعى مى کردند از یک روش به مقابله با آن برخیزند و از پیدا کردن راه حل مشکل باز مى ماندند.۲۳

آگاهى از تفاوت ها و توجه به آن باعث مى شود زن و مرد نه تنها در تأمین خواسته هاى یکدیگر موفق تر باشند، بلکه موجب مى گردد در تأمین خواسته هاى خود نیز به توفیق بیشتر و بهترى دست یابند. وقتى زن بداند تحریک پذیرى مرد در برابر محرک هاى بصرى بسیار بیشتر از سایر محرکات است و مرد بداند زن در برابر تحرکات لمسى حساسیت بیشترى دارد، بهتر مى تواند خواسته هاى خود و همسرش را تأمین کند. خصلت مرد چشم دوانى و خصلت زن خودآرایى است. تبرّج از ویژگى هاى عاطفى زن است و کمتر اتفاق افتاده است که مردان با لباس هاى بدن نما ظاهر شوند.۲۴

فطرى بودن هریک از این خصلت ها براى زن و مرد وظیفه دیگرى را روشن مى سازد که چه بازخوردى مى تواند هریک از زن و مرد را راضى سازد. لمبروزو روان شناس معروف مى گوید: وقتى زن مرد را نسبت به خود علاقه مند دید، دیگر هدف اصلى او عشوه گرى و خودنمایى در برابر دیگران نیست. چنان که مشاهده مى شود زنانى که به شوهر و کودکان خود علاقه دارند، به کلى از عالم عشوه گرى و دلبرى افراطى و مذموم برکنار هستند. اگر زنى خودنمایى در برابر دیگران را پیشه خود مى سازد به این دلیل است که پاسخ عواطف درونى خود را نزد شوهرش نیافته است.۲۵ تعدیل خصلت خودنمایى در زن با تأمینى که مرد برقرار مى سازد، ممکن مى شود. خودآرایى متعادل لازمه زندگى سعادتمندانه، قابل احترام و برنامه ریزى است.

۴٫ تفاوت در نیازهاى طبیعى

در طبیعت زنان نیاز به مراقبت، درک و احترام، و در طبیعت مردان نیاز به اعتماد، پذیرش و قدردانى دیده مى شود. هرچه مردان به توجه و مراقبت از زنان بیشتر رو آورند اعتماد بیشترى را از آنان کسب مى کنند. در حقیقت، ارضاى نیاز طبیعى زن (مراقبت) باعث مى شود که نیاز طبیعى مرد (اعتماد) تأمین شود. از سوى دیگر، اگر زن به مرد اعتماد کند و او را مدیر و مسئول زندگى مشترک بداند، مرد انرژى مى گیرد و بیش از پیش به مراقبت از همسر خود مى پردازد. پس ارتباط میان تأمین این نیازها دوسویه است.

اگر مردان درک بیشترى نسبت به نیازهاى زنان داشته باشند و زنان احساس کنند بهتر درک شده اند، به همان اندازه بیشتر پذیراى مردان هستند. بى شک، کمک هریک از همسران به دیگرى در حقیقت کمک به خودشان محسوب مى شود و آثار مطلوب آن غیرمستقیم به خودشان برمى گردد. همچنین وقتى زنان حالت پذیرش مرد را تقویت مى کنند، مردان درصدد درک بیشتر آنان برمى آیند. بازتاب چنین رفتارى تکامل روانى آنهاست. وقتى مرد به انتخاب همسر احترام مى گذارد، با قدردانى و سپاس گزارى او مواجه مى شود. زنان در برابر احترامى که از همسر مى بینند، به قدردانى از او ـ که از نیازهاى طبیعى مردان است ـ مى پردازند. زنان نیز چون به احترام نیاز دارند، وقتى از همسر قدردانى مى کنند در واقع، نیاز به احترام خود را تأمین مى کنند.

جان گرى مى گوید: در صورتى که زن مورد احترام قرار نگیرد، روابط جنسى مختل مى شود؛ زن شروع به اذیت کردن همسر مى نماید، رفتارى سلطه گرانه و پر مدعا به خود مى گیرد و احساس ناامنى و بى لیاقتى مى کند. زن حتى اگر در محل کار خود مورد احترام قرار گیرد، ولى همسرش به احساس اواحترام نگذارد،باز هم احساس شایستگى نمى کند.حسّ محترم و محبوب واقع شدن در طبیعت زنان است و توجه دین اسلام به محبت نسبت به زنان براى برآورده ساختن نیاز شدید زن به محبت است. حضرت على علیه السلام مى فرماید: «محبت نسبت به زنان از اخلاق پیامبران است.»۲۶

در سیره عملى حضرت على علیه السلام نیز درک نیاز زنان به همدردى دیده مى شود. حضرت با ابراز ناراحتى از سختى هایى که همسرش در زندگى متحمل مى شود، به او پیشنهاد مى کند تا با پدر بزرگوارش پیامبر اکرم صلى الله علیه و آلهصحبت کند و تقاضاى خدمتکار کند. حضرت زهرا علیهاالسلام نیز چنین مى کند و پیامبر صلى الله علیه و آلهخود به دخت گرامى اش تسبیحاتى تعلیم مى دهد که به «تسبیحات حضرت زهرا علیهاالسلام   » معروف است. ابراز همدردى حضرت على علیه السلامتحمل بسیارى از سختى ها را براى فاطمه علیهاالسلام آسان نمود.

پوریس آنکو مى گوید: زن باید نیازها و احساساتش را به همسرش بشناساند؛ چون مرد قادر به خواندن زن نیست. با بیان احساسات، همسران اطمینان خاطر پیدا مى کنند و وحشت طرد شدن را کنار مى گذارند۲۷ بنابراین، توجه به تفاوتى که زن ها در نیازمندى نسبت به مردها دارند و تلاش براى تأمین آن، مى تواند عاملى مهم براى سازگارى تلقّى شود.

جزئى نگرى از ویژگى هاى زنان و کلى نگرى از ویژگى هاى مردان است. جان گرى مى گوید: زنان دید و حواسى باز و مردان دید و حواسى متمرکز دارند.۲۸ مردى که توجه داشته باشد همسر او به طور طبیعى در جست وجویى باز و گسترده گام مى نهد، سؤال هاى فراوان زن او را کلافه نمى کند و زنى که بداند مرد بر کلیات متمرکز مى شود، توضیح ندادن بسیارى از موارد در ابعاد مختلف زندگى را چندان دور از انتظار نمى بیند و زمینه هاى سازگارى بیشتر فراهم مى شود.

۵٫ تفاوت در تفکر

تفکر داراى اقسامى است که از آن جمله، مى توان به تفکر ابتدایى، تفکر انتزاعى، تفکر حل مسئله و… اشاره کرد. به طور معمول، تفکر ابتدایى در میان زنان بیش از مردان است. خانم ها در بسیارى از موارد خواب هاى طولانى مى بینند که این خود نشانى از تفکر ابتدایى است.۲۹تفکر انتزاعى که به استنباط و به دست آوردن مفاهیم از نمونه ها نیازمند است، گرچه در میان زن و مرد دیده مى شود، اما در میان زنان اجزاى این تفکر بسیار ریز و جزئى است و مردان در تفکر انتزاعى کل گرا هستند. به همین دلیل، زنان براى فکر کردن و تصمیم گرفتن به دقت بیشترى نیازمندند، در حالى که مردان به خاطر کلى نگرى زودتر پاسخ مى دهند و سرعت تصمیم گیرى بیشترى دارند.

در تفکر حل مسئله، که نوعى از تفکر انتزاعى است، انسان با یک دسته از معلومات به سراغ حلّ برخى از مجهولات مى رود. مردان براى حلّ یک مسئله زمان کمترى مى خواهند؛ چون تمرکز دارند. در نتیجه، درصد اشتباه و انحراف از استاندارد در زنان بیش از مردان است و تفکر حل مسئله زنان به کندى پیش مى رود.۳۰ گرچه دامنه کمّى تفکر زنان پیش از مردان است، اما مسائل پیچیده و دقیق را نباید به آنان واگذار کرد؛ چراکه رأى آنان در پیچیدگى ها از ضمانت صحت بالایى برخوردار نیست. حضرت على علیه السلام در زمینه این تفاوت مى فرماید: «از مشورت با زنان بپرهیزید؛ چراکه رأى آنان زود سست مى شود و تصمیم آنان ناپایدار است.»۳۱ عامل ناپایدارى در تصمیم گیرى زنان، افزون بر غلبه احساسات و عواطف، دید گسترده، باز و سطحى آنهاست.

به همین دلیل، قرآن کریم در مسائلى که پیچیدگى خاصى ندارد و زنان در اظهارنظر سهمى دارند، به مردان توصیه کرده است که کار را با مشورت زنان انجام دهند: «وقتى پدر و مادر مى خواهند بچه را از شیر خوردن بازگیرند، چنانچه با رضایت و مشورت باشد، بى اشکال است.» (بقره: ۲۳۳)همچنین در مواردى خاص که زنان از پختگى و تجربه خوب برخوردارند، مى توان با زنان مشورت کرد؛ چراکه نهى از مشورت عمومى و غالبى است و مى توان براى آن مواردى استثنایى پیدا کرد. پس در مواردى که به تصمیم گیرى در کارهاى مهم رو مى آوریم، نباید تصمیمات پایدار و رأیى قوى را از زنان انتظار داشته باشیم.

کارکرد پذیرش تفاوت ها و نقش آن در زندگى مشترک

کارکردها آثار و نتایجى است که به دنبال رفتار یا حالتى پدید مى آید و مورد انتظار جامعه است و از آن رو که جامعه همانند یک صحنه بازیگرى و تئاتر است، نقش همان رل اجتماعى است که فرد در این صحنه از خود به نمایش مى گذارد.۳۲ توجه به تفاوت ها و پذیرش آن تأثیر فراوانى در آرامش زندگى مشترک دارد. در ذیل، به برخى از این تفاوت ها اشاره مى کنیم:

۱٫ عشق و محبت

تفاوت ها در ایجاد رابطه محبت آمیز و عاشقانه میان همسران نقش بسیار مؤثرى ایفا مى کند. جان گرى مى گوید: پذیرش این واقعیت اساسى که زن و مرد با هم تفاوت دارند، براى ایجاد روابط مثبت و عاشقانه میان همسران ضرورى است. باید زن و مرد یاد بگیرند به تفاوت هاى یکدیگر احترام بگذارند تا نسبت به هم احساس نزدیکى و صمیمیت بیشتر نمایند.۳۳

قرآن کریم مى فرماید: «از نشانه هاى الهى این است که خداوند از خودتان همسرانى خلق کرد تا در کنارشان آرام گیرید و میان شما مودت و رحمت قرار داد.» (روم: ۲۱) تفاوت هاى مکمل سبب کشش خاصى میان همسران است و این کشش احساس مرموزى به نام «عشق» را به وجود مى آورد که خانواده را به زیباترین جلوه هستى تبدیل مى کند.

ویکتور هوگو مى گوید: خوشبخت کسى است که خداوند دلى به او بخشیده که شایسته عشق، سوز و گداز است.۳۴ عشق واقعى در سایه پذیرش تفاوت ها میسر است. کسى که بیش از حدّ معمول تهاجمى است، به طور طبیعى جذب کسى مى شود که خونسرد و ملایم است و در اثر این معاشرت، فرد تهاجمى کمى خونسردتر و ملایم تر مى شود.

۲٫ قضاوت عادلانه

یکى از عوامل مهم در پیدایش و ثبات روابط مناسب میان همسران قضاوت عادلانه است. براى اینکه زن و مرد به مراحل بالاى کمال و رشد برسند، باید بدون هرگونه تنگ نظرى و خودبینى و فارغ از هر نوع سوگیرى، درباره یکدیگر قضاوتى عادلانه داشته باشند و این نتیجه در سایه پذیرش تفاوت ها میسر است.علت اصلى قضاوت هاى منفى نپذیرفتن و درک نکردن تفاوت هاست. شناخت تفاوت ها میان همسران این امکان را براى آنها فراهم مى کند که بتوانند آزادانه درباره یکدیگر قضاوت کنند.۳۵

انسان ها برخى عقل گرا، برخى حس گرا و بعضى عمل گرا هستند. هر گروهى براى تعامل اجتماعى با سایر گروه ها باید آنها را پذیرفته باشد و با توجه به تفاوت گرایش هایشان براى آنها احترام قایل باشد و ضرورت وجود آنها را احساس کند. در غیر این صورت، هرگز یک انسان تحلیل گرا نخواهد توانست با یک شخص حس گرا رابطه دوستانه و نزدیک داشته باشد؛ زیرا او نسبت به چنین فردى قضاوت منفى دارد و نمى تواند او را بپذیرد. پس پذیرش تفاوت ها، از پیدایش قضاوت هاى ناعادلانه جلوگیرى مى کند.

گاهى علت اختلال در روابط و پیدایش قضاوت هاى ناعادلانه از سوى زنان نسبت به مردان ناشى از تحمیل عقیده فمینیستى است. شعار «برابرى زن و مرد» و نپذیرفتن تفاوت ها باعث مى شود قضاوت منفى حاصل شود. انتظارات برخاسته از فقدان تفاوت میان زن و مرد باعث مى شود از مردها با تعابیرى همچون «دشمن» و «متجاوز» یاد شود، غافل از اینکه با این تصویر گاهى از زنان نیز با تعابیرى همچون «عقب مانده» و «بى عرضه» یاد مى شود که هر دو رویکرد نتیجه بى توجهى به تفاوت هاست. زن و شوهر در زندگى مشترک باید زمینه هاى قضاوت منفى را بسوزانند.

حتى در جایى که از ارزش ها دفاع مى کنند، نباید زمینه قضاوت منفى را فراهم سازند. براى مثال، غیرت در میان مردان امرى پسندیده است که مى تواند امنیت را براى زندگى به ارمغان آورد. همین امر چنانچه در جایگاه خودش ظهور پیدا نکند باعث قضاوت منفى همسر مى شود. حضرت على علیه السلام در نامه اى به فرزندش امام مجتبى علیه السلاممى فرماید: «از نشان دادن غیرت بى جا بپرهیز؛ چون که سالم را بیمار و پاک دامن را به بدگمانى مى کشاند. این کار، زن شایسته را از شایستگى دور مى سازد.»۳۶

۳٫ شادى و نشاط

یکى از آثار پذیرش تفاوت ها، احترام همسران به یکدیگر و ایجاد شور و هیجان در زندگى مشترک است. هنگامى که زنان و مردان خیلى شبیه یکدیگر مى شوند، جاذبه مرموز میان خودشان را از دست مى دهند، تا جایى که گفته مى شود: زندگى کردن با کسى که مثل خودمان است، خسته کننده است.۳۷

حضرت على علیه السلام نشاط و شادمانى در زندگى خود با حضرت فاطمه علیهاالسلام   را در سایه پذیرش تفاوت ها چنین بیان مى کند: «ما همانند دو کبوتر در یک آشیانه بودیم که از نشاط، سلامتى و جوانى برخوردار بودیم.»۳۸

مردان با پذیرش حالت هاى زنانه و احترام به آن، براى زنان دوست داشتنى تر مى شوند و زن احساس مى کند همسرش او را به خاطر خودش دوست دارد. شوهر او را پذیرفته است و دارایى هاى او برایش مطلوب است و او را به خاطر رسیدگى به امور منزل یا نگه دارى فرزندان و امثال آن نمى خواهد. این احساس باعث نشاط و شادمانى زن مى شود.

زنان نیز وقتى شوهران خود را به عنوان کسانى که بر تدبیر و اداره زندگى مشترک متمرکز شده و زمینه بروز بسیارى از ناکامى ها را حذف کرده اند، مى پذیرند، مردان از این پذیرش احساس نشاط مى کنند. در همین زمینه، جان گرى مى گوید: اگر فقط تفاوت ها را مى دانستیم و به آنها احترام مى گذاشتیم بسیارى از مسائل و مشکلات ما حل مى شد.۳۹

زن چنانچه بپذیرد با توجه به تفاوت ها میان خود و همسرش باید خواسته خود را بدون آزردگى مرد از او طلب کند و مرد بپذیرد زن با نهایت توان از خودش مایه مى گذارد و فقط با توجه به تفاوت در توانایى و خصلت هاى او مى تواند از او انتظاراتى داشته باشد، بسیارى از اختلاف ها حل مى شود. ما براى حلّ مشکلات در درجه اول باید خودمان تغییر کنیم؛ یعنى نگاهمان تغییر کند. در این صورت، تفاوت میان خود و همسرمان را مثبت خواهیم دید. بسیارى از نزاع هاى خانوادگى ناشى از انتظارات بى جا و در نظر نگرفتن تفاوت هاست.

براى مثال، زمانى که مرد به تفاوت هاى میان خود و همسرش توجه نداشته باشد، در موقعیت هاى گوناگون برخوردهایى مثل سکوت، درون نگرى و توجه به منافع را از همسر انتظار دارد، در حالى که این نوع برخورد از مختصات مردان است و زنان چه در وضعیت شادى و چه در موقعیت غم، هرگز به سکوت تمایل ندارند. پذیرش تفاوت ها میان زن و مرد همسران را از قرار گرفتن در چنین وضعیت هاى نابسامانى باز مى دارد.

۴٫ تعادل

اصل تعادل یکى از عوامل تأثیرگذار بر تنظیم زندگى مشترک به سوى رشد و تعالى است. خروج از تعادل، یعنى افراط و تفریط، هر دو انحراف و خروج از راه صحیح است. بسیارى از اختلالات روانى در جامعه بشرى به رعایت نکردن تعادل در زندگى مربوط است. مردان براى تعادل باید در کنار زنان قرار گیرند و خود را متعادل سازند.

همچنین زنان نیز براى ایجاد تعادل در وجود خود به مردان نیازمندند.ترکیب نیروى زنانه و مردانه باعث به وجود آمدن کمال مى شود. مرد در حالت مردانه مى تواند مغرور، خودمحور و خودخواه به نظر آید و به نیازمندى هاى دیگران توجه نداشته باشد، اما زن در حالت زنانه بیش از حد به فکر دیگران به نظر مى آید و خود را فراموش مى کند و به دیگران مى اندیشد.

تنها راه گریز از انحراف افراط و تفریط، رسیدن به تعادل است. جذب کیفیت روانى مردانه به سوى کیفیت هاى زنانه بسترى براى ایجاد تعادل است. مردان با خصلت مردانه خود زمینه تکمیل بخش توسعه نیافته زنان، و زنان با خصلت زنانه خود باعث تکمیل بخش توسعه نیافته مردان مى شوند. سردى مرد با گرمى زن، تهاجمى بودن با همسازى، قاطعیت با انتقادپذیرى و قدرت با عشق او متوازن مى شود. براى مثال، مردان درون گرا هستند و به سکوت گرایش بیشترى دارند.

حضور یک زن در زندگى مشترک، که داراى دید گسترده اى است و به سخن گفتن گرایش دارد، مرد را از حالت سکوت خارج مى کند و به سکوت او تعادل مى بخشد. همچنین زنان که بر اثر دید گسترده خود، سطحى گرا هستند و نمى توانند تمرکز کنند، با حضور یک مرد در زندگى مشترک، که متمرکز مى بیند، در سطحى گرایى تعدیل مى شوند. حضرت على علیه السلام فقدان تعادل را نشانه جهل مى دانند و ضمن برحذر داشتن شیعیان از افراط و تفریط، مى فرمایند:«لاترى الجاهل الا مفرطا او مفرطا»؛۴۰ جاهل را نمى یابى، جز آنکه یا اهل افراط یا اهل تفریط است. بنابراین، براى دورى از فساد و جهل و روى آوردن به سازگارى، باید به تفاوت هاى زن و مرد به دقت بیندیشیم و آن را بپذیریم.

نتیجه گیرى

در میان زن و مرد تفاوت هایى وجود دارد که شناسایى آنها در نقش و کارکرد هریک تأثیر مى گذارد. گاهى ممکن است یک ویژگى براى یکى مثبت و براى دیگرى منفى باشد. ابعاد مختلف این تفاوت ها را مى توان در زمینه مسائل فیزیکى، عاطفى، جنسى، طبیعى و فکرى مطالعه کرد و تفاوت ها را شناسایى نمود.

آشنایى با تفاوت ها براى سازگارى، نشاط، سلامت و آرامش در زندگى بشرى کارکردهایى دارد. این کارکردها را مى توان در عشق و محبت اعضاى خانواده نسبت به یکدیگر، فضاى صمیمى حاکم بر زندگى زناشویى، قضاوت عادلانه افراد نسبت به خود و دیگران، تعادل در رفتار، شادى و نشاط جست وجو کرد. حاصل این آشنایى، درک متقابل میان اعضاى خانواده، انتظارات به جا و واقع بینانه، بهره مندى از آزادى قانونمند و حرکت تکاملى خانواده به سمت مقصدى اعلاست که براى همه اعضاى خانواده قابل وصول است.

پی‌نوشت‌:

۱ـ شکوه نوابى نژاد، مشاوره ازدواج و خانواده درمانى، ص ۱۴٫

۲ـ افلاطون، جمهوریت، ترجمه فؤاد روحانى، ص ۱۳۸٫

۳ـ مرتضى مطهرى، نظام حقوق زن در اسلام، ص ۱۷۰٫

۴ـ شکوه نوابى نژاد، همان، ص ۱۶؛ محمدرضا زیبایى نژاد و…، درآمدى بر نظام شخصیت زن در اسلام، ص ۲۹٫

۵ـ محمدرضا احمدى، «تفاوت زن و مرد از منظر روان شناسى و متون دینى»، معرفت، ش ۹۷، آبان ۱۳۸۴٫

۶ـ نهج البلاغه، ترجمه محمد دشتى، حکمت ۲۳۴٫

۷ـ محمدباقر مجلسى، بحارالانوار، ج ۱۰۰، ص ۲۲۴٫

۸ـ جوزف پرز، مشاوره، ترجمه ابراهیم ثنایى، ص ۹۴٫

۹ـ الکسیس کارل، انسان موجودى ناشناخته، ترجمه پرویز دبیرى، ص ۱۰۰٫

۱۰ـ محمد مجد، روان شناسى زن و مرد، ص ۴۵٫

۱۱ـ محمدبن یعقوب کلینى، الکافى، ج ۵، ص ۳۳۵٫

۱۲ـ على اکبر شعارى نژاد، روان شناسى رشد بزرگسالان در فراخناى زندگى، ص ۲۵٫

۱۳ـ محمدباقر مجلسى، همان، ج ۱۵، ص ۳۳٫

۱۴ـ محمدبن یعقوب کلینى، الکافى، ج ۵، ص ۵۶۹٫

۱۵ـ جان گرى، زن، مرد، ارتباط، ترجمه مهدى قراچه داغى، ص ۱۹۰٫

۱۶ـ محمدبن حسن حرّ عاملى، وسائل الشیعه، ج ۲۰، ص ۱۱۹٫

۱۷ـ آنکو جون بوریس، جلوه هاى زندگى یک زن، ترجمه منیژه بهزاد، ص ۱۶۰٫

۱۸ـ محمدبن حسن حرّ عاملى، همان، ج ۲۰، ص ۱۵۸٫

۱۹ـ جینا لمبروز، روان شناسى زن، ترجمه پرى حسام شهرئیس، ص ۸۵٫

۲۰ـ نهج البلاغه، نامه ۳۱٫

۲۱ـ جان گرى، همان، ص ۲۴٫

۲۲ـ محمد مجد، همان، ص ۱۱۸٫

۲۳ـ سوزان کوبیلیام، در پناه یکدیگر، ترجمه فرشته صالحى، ص ۲۰۱٫

۲۴ـ سیدمجتبى هاشمى رکاوندى، روان شناسى زن، ص ۲۲۲٫

۲۵ـ جینا لمبروزو، روح زن، ترجمه پرى حسام شهرئیس، ج ۱، ص ۴۸٫

۲۶ـ محمدبن حسن حرّ عاملى، همان، ج ۱۴، ص ۹٫

۲۷ـ جون پوریس آنکو، جلوه هاى زندگى یک زن، ترجمه منیژه بهزاد، ص ۱۷۱٫

۲۸ـ جان گرى، همان، ص ۴۹٫

۲۹ـ محمد مجد، همان، ص ۷۸٫

۳۰ـ همان.

۳۱ـ نهج البلاغه، نامه ۳۱٫

۳۲ـ عباس آریان پور، زمینه روان شناسى، ص ۲۵٫

۳۳ـ جان گرى، همان، ص ۱۲ و ۵۴٫

۳۴ـ سیدیحیى برقعى، چکیده اندیشه ها، ج ۱، ص ۲۵۰٫

۳۵ـ جان گرى، همان، ص ۱۴٫

۳۶ـ نهج البلاغه، نامه ۳۱٫

۳۷ـ جان گرى، همان، ص ۸۴٫

۳۸ـ محمدباقر مجلسى، همان، ج ۴۳، ص ۱۱۷٫

۳۹ـ جان گرى، همان، ص ۴۴٫

۴۰ـ نهج البلاغه، حکمت ۷۰٫

مستجار mostajar

لینک کوتاه : https://mostajar.com/?p=1375

برچسب ها

ثبت دیدگاه

مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : 0
قوانین ارسال دیدگاه
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.