بسياري از صاحب نظران سياسي تأكيد مي كنند كه عقيده دارند مجلس آينده، مجلس اصولگرايان خواهد بود و به لحاظ پايبندي به ولايت و نظام به مراتب از گذشته شفاف تر عمل خواهد كرد.
اين تحليل البته شواهد فراواني را براي تأييد خود به همراه دارد تا حدي كه اصلاح طلبان نيز تلويحاً به آن اذعان كرده اند از جمله محمد رئوفي عضو شوراي مركزي حزب منحله ديروز با تأكيد بر اينكه اعتماد ملي انتخابات آتي مجلس، صحنه رقابت طيف هاي اصولگرا خواهد بود، نتيجه گرفته است كه اين رقابت براي آينده كشور مطلوب خواهد بود.
صاحبنظران عقيده دارند عملكرد اصلاح طلبان در جريان فتنه ۸۸، چيزي نيست كه در كوتاه مدت از ذهن افكار عمومي پاك شود و به همين دليل، فعالين اين جريان هر چند اين روز ها تلاش بسياري مي كنند تا راهي براي بازگشت به عرصه رقابت هاي پارلماني پيش روي خود باز كنند، اما نبايد از ياد ببرند كه فتنه گري سال ۸۸ سرمايه اجتماعي آنها را تقريباً به صفر رسانده است و تا زماني كه مرزبندي جدي و عملي با آن حوادث نشان ندهند وضع تغيير نخواهد كرد.
پرويز سروري نماينده تهران در اين زمينه مي گويد: با توجه به عملكرد اصلاح طلبان در انتخابات ۸۸، احتمالاً شاهد استقبال جدي مردم از اين جريان نخواهيم بود. البته اين امر مبتني بر اين است كه جريان اصولگرا در فرصت باقي مانده بتواند بر گفتمان خدمت به مردم اصرار ورزد و روند گذشته را با سرعت، دقت و حجم بيشتري ادامه دهد.
بخش دوم اظهارات اين نماينده مجلس هم گوياي واقعيت ديگري است كه يكايك افراد جامعه آن را بدون واسطه لمس كرده اند. و آن اين مسئله مهم است كه عملكرد موفق اصولگرايان در دوران تصدي قدرت و مقايسه با دوره اصلاحات، امري است كه به طور طبيعي سمت و سوي گرايش مردم در انتخابات بعدي را مشخص مي كند.
حضور پرشور مردم پاي صندوق هاي راي نيز هر چند در وهله اول اولويت جدي نظام است اما به باور بسياري از فعالين سياسي، برپايه همين تحليل، عامل ديگري در تضمين پيروزي اصولگرايان خواهد بود.
محمدجواد ابطحي نماينده خميني شهر يكي از افرادي است كه به اين مسئله اشاره دارد، وي بر اين باور است كه برخلاف ادعاي اصلاح طلبان و طرفداران آنها، تجربه نشان داده كه در يك فضاي انتخاباتي باز، رأي اكثريت مردم به نفع اصولگرايي خواهد بود.
اين نماينده مجلس در ادامه موفقيت اصولگرايان در انتخابات آينده را متأثر از ارائه ليست واحد از سوي اين جريان عنوان كرد.
روند چشم گير و قابل توجه وحدت اصولگرايي در قالب مدل ۸+۷ و تلاش همه گروه هاي اين جريان براي پايبندي و فعاليت تحت همين فرآيند هم جاي هيچ شكي باقي نگذاشته، كه اصولگرايان از همه ظرفيت خود براي ورود به عرصه انتخابات بهره برده اند و همين يكي ديگر از عوامل افزايش احتمال موفقيت آنها خواهد بود.تفاوت این نگاه دو جبهه فوق از آن روست که به رغم خوشبینی بالای اصولگرایان به نتیجه انتخابات، جبهه اصلاحات به جهت عملکرد ناصواب خویش در انتخابات گذشته، اکنون چنان دچار یاس و نومیدی گردیده که در «کمای سیاسی» خوابهای آشفته میبیند.آنچه تفاوت میان اصلاحطلبان و اصولگرایان را از هم اینک آشکار میسازد، این است که گروه اول در حالی هر گونه فعالیت انتخاباتی را زود هنگام توصیف میکند که گروه دوم از بیتحرکی احزاب احساس نگرانی میکند. تا جایی که هشدار وزیر سابق فرهنگ و ارشاد اسلامی در خصوص فعالیتهای انتخاباتی ریاست جمهوری یازدهم بشدت مورد استقبال بخش رسانهای اصلاحاتیها قرار گرفته و سعی در تعمیم آن به هرگونه فعالیت انتخاباتی داشتند. گفتنی است آقای صفار هرندی در جمع هادیان سیاسی سپاه امام سجاد(ع) استان هرمزگان گفته بود «عدهای که از هم اکنون برای انتخابات ریاست جمهوری ۳ سال بعد شال و کلاه کردهاند باید بدانند نتیجه کلید زدن زود هنگام انتخابات در کشور، راه افتادن جنگ داخلی است.»[۱]
برای خروج از این وضعیت سران اصلاحات دست به رویاسازی و گمانهزنی زده که از جمله آنها میتوان به اظهار نظرآقای خاتمی اشاره کرد که میگوید گمان میکرده در روز عید غدیر همه زندانیان فتنه ۸۸ آزاد میشوند.
از دیگر حدسیات این جماعت، که بیشتر به توهم شباهت دارد در افاضات اطرافیان آقای خاتمی تبلور یافته، این است که به خاتمی میگویند؛ اگر مقداری خویشتن داری از خود نشان داده و تسلیم نظام نشود نظام برای مشارکت وی به همراه گروهش در رقابتهای انتخاباتی، دست به خواهش و تمنا خواهد زد.
این اظهارات مشاورین رئیس دولت اصلاحات از آن رو بر زبانشان جاری میشود که امیدی به اقبال مردم نداشته و احتمال روی گردانی از نامزدهایی که تحت عنوان اصلاح طلبی وارد عرصه رقابتها شوند را جدی دانسته اما میخواهند این کناره گیری را با هزینه نظام یعنی حذف از بالا صورت دهند. این در حالی است که طیفهای مختلف اصولگرایان براین امر تصریح کردهاند که اصلاحطلبان میتوانند وارد صحنه سیاسی شوند و گزینه بنام حذف اصلاحطلبان در دستور کار نیست.[۲]
از همین رو اصلاحطلبان خود را در برزخ آمدن و نیامدن گرفتار میبینند لذا از یک سو نمیخواهند فعالیتهای خود را آشکار سازند و به تعبیر خودشان اسباب وحدت جبهه مقابل را فراهم سازند و از طرف دیگر چون مرگ خود را در سکوت و انزوا میبینند، نگران هستند که نکند آرایش انتخاباتی مجلس نهم بدون حضور آنها بسته شود. بویژه آنکه گمانه زنیها هر از چند گاهی بر صفحات مانیتورها و نشریات نقش میبندد که مثلا مشایی میتواند آراء اصلاحات را به خود اختصاص دهد. یا آنکه از باهنر پیرامون احتمال رقابتش با مشایی سوال میشود.
این وضعیت سبب یک دوگانگی در بخش رسانهای وابسته به این جریان شده است. روزنامه شرق در همین رابطه تحت عنوان «بازی اصولگرایان اصلاحطلبان را وسوسه نکرد» از یک سو با این تحلیل که اصولگراها برای حفظ اتحاد و پیروزی در رقابتها نیاز به جریان ضد خودشان دارند لذا آنچه تحت عنوان فعالیت زود هنگام انتخاباتی صورت میدهند برای تحریک اصلاحاتیها میباشد، مینویسد:
«تمام واکنش اصلاحطلبان به این اخبار و رویدادها جز سکوت نیست و نه دود سفید و نه دود خاکستری و حتی دودهای درهم آمیخته از اردوگاه اصولگرایان نتوانسته نگاه جدی اصلاحطلبان را به خود معطوف کند یا به اخبار ریز و درشت در باره حضور، عدم حضور یا نحوه حضورشان واکنشی نشان دهد.»[۳]
و از سوی دیگر در ادامه همین مطلب به واکنش رئیس فراکسیون اقلیت مجلس اشاره کرده و مینویسد:
«محمد رضا تابش همزمان با آغاز بحث مجلس نهم در گفتگویی با ایسنا تاکید کرد باید به همه اطمینان داده شود که فضای عادلانه، آزاد و رقابتی بر انتخابات حاکم خواهد بود و اصلاحطلبان نباید این احساس را داشته باشند که از آنها به عنوان یک پل برای عبور از گذرگاهها استفاده میشود.»[۴]
از همین اقلیت مجلس سخنگوی فراکسیون خط امام با اعتقاد دیگری این دوگانگی را علنی ساخته و میگوید: «بعضی در این جریان یک نوع قهر سیاسی را مطرح میکنند و معتقدند اصلاحطلبان باید سکوت کنند و هیچ نقدی هم مطرح نکنند اما برخی دیگر معتقدند که در این شرایط سکوت جایز نیست.»[۵]
با عنایت به همین حساسیتها در جریان موسوم به اصلاحات است که آقای خاتمی اخیرا برای بازگرداندن روحیه امید در یکی از جلسات اصلاحاتیون میگوید: «ما باید منتظر یک اتفاق بزرگ باشیم بیایید طوری صحنه را مدیریت کنیم که از جامعه عقب نیفتیم. معتقدم این اتفاق بزرگ به دست هاشمی رفسنجانی است.»[۶]
اتفاقی که خاتمی از آن به مثابه معجزهای برای نجات اصلاحطلبان یاد میکند احتمالا به تشکیل جبههی جدیدی متشکل از اصلاحطلبان میانهرو و و اصولگرایان منتقد میباشد که از نگاه انها میتواند جان تازه به اصلاحاتیهای نومید بخشد. ورود تازه برخی از کارگزاران به صحنه تبلیغاتی و ادعای زنده بودن اصلاحات در همین راستا قابل ارزیابی است.
یکی از انگیزههای جدیت کارگزاران برای بازگشت به عرصه سیاسی به اهمیت مضاعف انتخابات مجلس نهم باز میگردد. آنچه اهمیت این انتخابات را دو چندان میسازد یکی به بر گزاری همزمان در انتخابات مجلس و شوراهای اسلامی شهر و روستا بازمی گردد و دیگر تاثیر آن بر انتخابات ریاست جمهوری یازدهم میباشد که ناشی از همسویی اکثریت مجلس با دولت بعدی میباشد. اگرچه این تحلیل تا حدود زیادی درست به نظر میرسد که ترکیب مجلس بر گرایش دولت آتی اثر میگذارد اما تجربه گرایشات مردم نشان میدهد نمایندگان همسو با دولت و نظام و رهبری از اقبال بیشتری برای ورود به مجلس برخوردارند.
نکته دیگری که بر اهمیت انتخابات پیش رو میافزاید این است که انتخابات ۹۰ نخستین عرصه وزن کشی جریانات سیاسی کشور پس از تحول بزرگی بنام فتنه ۸۸ میباشد که یک جریان در آن با برهم ریختن اوضاع کشور از پذیرش نتیجه انتخابات سربازده است. از همین رو جریان مذکور برای بازگشت به قدرت با موانع بزرگی روبروست. صرفنظر از موضوع رد صلاحیت همه کسانی که به نوعی با فتنه گران همراهی کردهاند، بحث اصلی به پاسخ این پرسش از سوی مردم باز میگردد که چه تضمینی برای پذیرش نتیجه انتخابات از طرف اصلاحاتیون وجود دارد که میخواهند مجددا به رقابت بپردازند. مگر چه چیزی در برگزار کنندگان انتخابات از لحاظ اجرا و نظارت عوض شده است. نکند برای برهم زدن نتیجه انتخابات برنامه دیگری در دستور کار قرار دارد.
دورنمای حذف یک جریان سیاسی از صحنه رقابتها، موضوعی است که امثال کارگزاران را بر این وامی دارد تا با بهره گیری از ظرفیت آنها به تقویت میدان خود کمک نماید. و این همان معجزهای است که خاتمی چشم به ان دوخته و میگوید هاشمی ما را به آینده امیدوار کرده است. وی در عین حال تاکید میکند که هاشمی برای اصلاحطلبان خوشایند نیست.
بر همین اساس میتوان سناریوهای احتمالی انتخابات آینده را در سه وضعیت زیر پیش بینی کرد:
۱- وضعیت چهار قطبی
وضعیت چهار قطبی شامل دو طیف از اصولگرایان و دو طیف از اصلاحطلبان میگردد که در واقع باید آنرا سه قطبی اصلاحطلبان و دو طیف اصولگراها دانست.
این گزینه با عنایت به احتمال اندک ائتلاف همه اصولگرایان از یک سو و عدم انسجام همه اصلاحاتیون از قوت بیشتری برخوردار میباشد و از محاسن آن رقابت شدید و افزایش مشارکت خواهد بود اما نتیجهای غیر قابل پیش بینی دارد.
در این حالت همانگونه که اصولگرایان در دو طیف اقدام به صدور لیست میکنند، اصلاحطلبان نیز مبادرت به صدور دو لیست مینمایند که یک لیست فرعی شامل چهره هایی گمنام و ظاهرا مستقل خواهد بود. با وجود آنکه هر نامزدی که از این لیست وارد مجلس شود در سبد اصلاحات یا اعتدالیون قرار خواهند گرفت اما چیزی از لیست اصلی اصلاحطلبان نخواهد کاست. هدف اصلی این طیف از اصلاحطلبان را میتوان حفظ موجودیت اصلاحطلبان و جذب آرا مخالفان ائتلاف با هاشمی و طرح مطالبات بعدی توصیف کرد.
۲- وضعیت سه قطبی
یکی از احتمالات قوی در انتخابات آینده وضعیت سه قطبی میباشد که اولین قطب آن را «اصلاح طلبان با محوریت هاشمی»، دومی «اصولگرایان منتقد با هدایت لاریجانی و رضایی و قالیباف» و قطب سوم را «سایر اصولگرایان» تشکیل خواهند داد. این حالت را عمدتا مجموعههای وابسته به اصلاحطلبان دنبال میکنند که تصور میکنند تنها راه بازگشت شان به قدرت قرار گرفتن پشت سر آقای هاشمی میباشد، چنانچه اشاره شد که آقای خاتمی به آن دلبسته است. البته این حرکت در قالب جدیدی وبه احتمال زیاد تحت عناوین اعتدال پیگیری خواهد شد.
یکی از اصلاحطلبان قرار گرفتن زیر چتر هاشمی را تنها راه جلوگیری از حذف این جریان دانسته و میگوید: «آیتا… هاشمی میتواند محوریت این جریان را بر عهده بگیرد و دو جناح میتوانند زیر نظر رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام برای برون رفت از وضعیت فعلی کشور راهکارهایی را ارائه دهند. علاوه بر آن فعالیت در زیر چتر ایشان احتمال هر گونه توطئهای را مبنی بر حذف اصلاحطلبان از عرصه سیاسی خنثی میکند.»[۷]
اما اینکه آقای هاشمی رفسنجانی چه اهدافی را دنبال میکند، اصلاحطلبان میگویند: « هاشمی رفسنجانی در انتخابات سال آینده مجلس تلاش میکند با ورود نیروهای حامی خود به مجلس زمینه را برای کاهش فشارها بر خویش و حامیانش فراهم و مقدمات ایفای نقش تاثیرگذار در انتخابات آینده ریاست جمهوری را مهیا کند.»[۸]
علاوه بر اهداف آشکاری که اصلاحاتیها برای خود و آقای هاشمی ذکر میکنند میتوان به موارد دیگری نیز اشاره کرد. اولا در این شرایط بدست آوردن اکثریت مجلس در ائتلافی از کارگزاران و اصلاحطلبان اقلیت مجلس و اصولگرایان منتقد یک موفقیت جهت افزایش فشارها به دولت دهم میباشد و نتیجه بعدی آن بالا بردن احتمال دستیابی به کرسی ریاست جمهوری یازدهم است.
اگر مقصود فوق را یک راهبرد برای جریان فوق بدانیم تاکتیک آن ایجاد فاصله هر بیشتر میان اصولگراها خواهد بود که در مقطع فعلی خود یک هدف عالی در راستای تضعیف جبهه اصولگرایی بویژه دولت به حساب میآید.
۳- وضعیت دو قطبی
این وضعیت چه میان دو جریان اصلاحاتیان و اصولگراها باشد و چه میان دو طیف اصولگرایان دولتی و سایر اصولگرایان، از احتمال کمتری نسبت به گزینههای دیگر برخوردار میباشد اما از چند جهت قابل تصور میباشد.
یکی اینکه تلاش اصولگراها با محوریت دولت برای وحدت منجر به شکل گیری جبهه متحد اصولگرایی گردد که در این صورت همه مخالفان آنها در جبهه واحدی قرار خواهند گرفت.
حالت دومی که به این وضعیت کمک میکند زمانی است که اصلاحطلبان انتخابات را بنابه توصیه افراطیون تحریم کرده و به قول سران فتنه برای شرکت در رقابتها شرط تعیین کنند. در این شرایط اصولگرایان در مقابل یکدیگر به صورت دو قطب عمل کرده و در طیفهای جدیدی وارد مجلس شوند. این حالت دارای معایب و محاسن خاص خود میباشد که از جمله آنها رویارویی اصولگراها و وارد ساختن مفاهیمی چون اصولگرایان ناب و اصولگرایان ناخالص و اتهامات دیگری دور از شان اصولگرایی خواهد شد. ضمن انکه احتمال تکثر این جبهه به طیفهای دیگری نیز وجود دارد. این حالت را که در واقع وضعیت دیگری است میتوانیم در گزینه جداگانهای مورد بررسی قرار دهیم.
۴- وضعیت تک قطبی
این وضعیت در حالتی قابل تصور میباشد که اصلاحطلبان از ورود به رقابتها خوداری کرده و اصولگرایان نیز عاقلانه به مدیریت صحنه بپردازند. در این شرایط اصولگراها میتوانند به جای تکفیر یکدیگر از فرصت بهره گرفته و ایده پوستاندازی جدید در جریانات سیاسی کشور را جامه عمل بپوشانند تا در شرایطی که زمینههای یک تحول جدی در فضای سیاسی کشور بوجود آمده و نظام اسلامی هزینههای ان را نیز پرداخته، شکل ظاهری و عناوین جریانات گذشته تغییر نموده و گروههای غیروفادار به نظام طرد شوند.
در این حالت به جای چپ و راست مذهبی و اصولگرا و اصلاحطلب همه نیروهای وفادار به انقلاب اسلامی ذیل عناوین تازهای ساماندهی گردیده، رقابتها درون خانوادگی شده و آن دسته از اصلاحطلبانی که برائت خود را از فتنه گران نشان دادهاند جذب طیف منتقدین میگردند.
این سخن به مفهوم نادیده انگاشتن سلایق مختلف و حذف احزاب و گروهها نیست بلکه اصولگرایان میتوانند به عنوان نمونه در یک رقابت جدی اقدام به صدور لیستهای گوناگون و متنوع با اسامی اصولگرایان منتقد، اصولگرایان حاکم و اصولگرایان مجلس نمایند که شاهد جلب آراء قشرهای مختلف مردم نیز شوند.
این وضعیت در صورتی قابل اجرا میباشد که هرگونه احتمال بهرهبرداری مخالفان اصولگرایی از بین رفته و رقابتها کاملا درون نظام صورت گیرد. این درحالی است که در حال حاضر علیرغم نامساعد بودن شرایط شاهد رفتارهای غیر قابل تحلیل طیفهای مختلف اصولگرایی میباشیم.
منتقدین دولت درحالی بشدت بدنبال جذب اصلاحطلبان معتدل میباشند که عدهای از اصولگرایان در دولت معتقدند نباید دولت دهم را در دایره اصولگرایی منحصر کرد و برای جلب آرائ غیر اصولگرایان از هیچ تلاشی فروگذار نیستند.
سایر اصولگرایان در جمعیت ایثارگران و موتلفه و جامعه اسلامی و جبهه پیروان خط امام و رهبری نیز خطر فرا اصولگرایانی که اصطلاحاً از اصولگرایی عبور کرده و بدنبال آرا خاکستری میباشند، را بیش از فتنهگران معروف میدانند. این رفتارها دقیقا در راستای تاکتیکهای اصلاحطلبان قرار دارد که در شمارههای آتی به آن خواهیم پرداخت.
[۱]– روزنامه اسر ار ۹ آذر
[۲]– در این رابطه می توان به اظهارات حبیبی دبیر کل موتلفه، محمد رضا باهنر نایب رئیس مجلس و شیخ مرتضی آقا تهرانی اشاره کرد.
[۳]– روزنامه شرق ۳۰ آبان
[۴]– همان
[۵]– آفتاب یزد ۱۲ آبان
[۶]– روزنامه جوان۱۴آذر
[۷]– حزب الله ۲۳ ابان
[۸]– روزنامه آفتاب یزد ۸ آذر
جمع بندي رسيده اند و بر مبناي اين عملكرد تصميم خواهند گرفت.