3

امام خمینی ره و بیداری اسلامی

  • کد خبر : 1343
  • ۲۱ اردیبهشت ۱۳۹۲ - ۷:۳۶

  بيداري اسلامي در دهه هاي اخير در كشورهاي اسلامي و در بين مسلمانان ساير كشورها پديده اي است كه شگفتي آفريده است. مطالعه اين پديده و بررسي و تجزيه و تحليل آن از مدتها پيش در دستور كار قدرت هايي قرار گرفته كه از آن احساس بيم و هراس داشته اند و هم اينان […]

 

bid11
بيداري اسلامي در دهه هاي اخير در كشورهاي اسلامي و در بين مسلمانان ساير كشورها پديده اي است كه شگفتي آفريده است. مطالعه اين پديده و بررسي و تجزيه و تحليل آن از مدتها پيش در دستور كار قدرت هايي قرار گرفته كه از آن احساس بيم و هراس داشته اند و هم اينان براي فهم و شناسايي بيداري اسلامي و يافتن راه هاي مقابله و انهدام و يا به انزوا كشاندن اين موج؛ تلاش هاي گسترده اي را شروع كرده اند. نشست، كنفرانس، ميزگرد، مصاحبه و سمينارهاي علمي با شركت صاحب نظران و انديشمندان در جهت شناسايي هر چه بيشتر گرايشات فزاينده ديني تنها بخشي از اين تلاش را نشان مي دهد. سفارش كتاب، پايان نامه و فراخوان مقالات، بخش علني ديگر اين كوشش است . 
در بخش پنهان اين ماجرا، قطعا صدها پروژه مطالعاتي امنيتي و عملياتي در دستوركار سرويس هاي اطلاعاتي ـ امنيتي قدرتهاي مخالف اسلام بوده و در حال اجرا مي باشد كه احيانا برخي از اين عمليات به دلايلي آشكار شده است. اين تلاش گسترده همپاي پيروزي انقلاب اسلامي ايران، در راستاي محدود كردن اين تحول و جلوگيري از گسترش بيشتر بيداري اسلامي با حساسيت بيشتر و شدت مضاعفي پيگيري گرديد. در همان سالهاي نخست پيروزي انقلاب، سران كشورهاي سلطه گر به موضع گيري و تهاجم عليه انقلاب پرداخته و راه مقابله با آن را در پيش گرفتند. زيرا كارشناسان و نظريه پردازان اين كشورها دريافته بودندكه انقلاب اسلامي ايران نقش اساسي در دامن زدن به شعله آزادي خواهي، استقلال طلبي، هويت جويي اسلامي و گسترش و تعميق آن در كشورهاي ديگر دارد . 
تأثير انقلاب اسلامي دربيداري اسلامي 
بسياري از صاحبنظران در پديده جنبش هاي اسلامي معاصر معتقدند كه انقلاب اسلامي ايران يكي از عوامل مهم و تأثيرگذار در پيشبرد روند بيداري و آگاهي مسلمانان و ازدياد فعاليت هاي مؤثر در جوامع عربي و اسلامي بوده است. نظريه تأثيرپذيري كشورهاي اسلامي از انقلاب، مبتني بر سخنان رهبران جنبش هاي آزادي بخش و الگوبرداري آنان از انقلاب ايران و مطالعه ي تحولات و رويدادهايي است كه در كشورهاي اسلامي رخ داده است. امام خميني خود بر اين نكته واقف بودند و به آن افتخار داشتند. «آواي انقلاب بزرگ ايران در كشورهاي اسلامي و ديگر كشورها طنين انداز و افتخارساز است…» همين نكته را خبرنگاري يك ماه قبل از پيروي انقلاب از امام سؤال مي كند:«سوال: آيا فكر مي كنيددامنه ي حوادث ايران به تركيه نيز كشيده شود؟ جواب: نهضت مقدس ايران نهضتي اسلامي است و از اين جهت بديهي است كه همه مسلمين جهان تحت تأثير آن قرار مي گيرند.»
خودآگاهي مسلمانان به ويژه در كشورهاي اسلامي از قدرت خويش، بازگشت به قرآن، تكيه به فرهنگ غني اسلامي و الهام گيري از انقلاب ايران مسأله اي نبود كه هضم آن براي صاحبان قدرت آسان باشد. الكساندر هيك مي گويد: «به نظر من خطرناك تر از اين (مشكلات بين المللي) عواقب گسترش بنيادگرايي اسلامي است كه در ايران پا گرفته و اكنون عراق و ثبات تمام رژيم هاي عرب ميانه رو را در منطقه تهديد مي كند. اين پديده اگر از كنترل خارج شود منافع ابرقدرت ها را به خطرناك ترين وجه به مخاطره خواهد انداخت.» الهام گيري مسلمانان از ايران همچنان در تدوين كتاب ها و تيراژ و حجم فروش اين دست از كتابها، و نيز در رسانه ها و مطبوعات چشمگير بوده است . 
مجيب الرحمان شامي ـ روزنامه نگار 
«هيچ كس باور نداشت كه در عصر حاضر اصول اسلام، عملي باشد… انقلاب ايران جان تازه اي به انديشه اسلامي بخشيد و ثابت كرد كه اصول اسلامي كماكان كاربرد دارد و مي تواند مبناي جامعه امروزي قرار گيرد….». «مهمترين اثر و كار امام اين بود كه ديكتاتوري در اسلام مجاز نمي باشد. مردم حق انتخاب دارند و نمي توان حقوق ايشان را رعايت نكرد.»
حسن سليمان ـ امام مسجد كيپ تاون آفريقاي جنوبي 
«الهام و الگو گرفتن از ايران به ويژه دركيپ تاون نقش بسزايي در براندازي رژيم آپارتايد ايفا نمود…»
وي تأثيرگذاري امام را بر كشورها، ناشي از اسلام مي داند: «منشأ تفكرات انقلاب امام دين مبين اسلام بود. بدون شك اين تفكرات و هم چنين رهبري امام به مسلمانان خصوصا جوانان انگيزه مبارزه بخشيد…»
دكتر شقاقي در كتاب «امام خميني راه حل جديد جهان اسلام» روش انقلاب ايران را مؤثر دانسته و براي تداوم مبارزه، انقلاب اسلامي ايران را شايسته پيروي، معرفي مي كند. وي در بخشي از كتاب، امام را اين گونه معرفي مي كند: «مظهر جرياني نو بود كه اسلام را به عنوان يك ايدئولوژي مطرح مي كرد تا از طريق برپايي حكومت اسلامي، همه ابعاد زندگي و مشكلات آن را حل و فصل نمايد.» آنگاه كه روشنفكران و مبارزين براي تداوم كار خود و توجيه پيروان خويش به ناسيوناليسم و مكاتب فكري چپ گرايانه روي مي آوردند، انقلاب اسلامي را نمونه اي جديد از تمدن بشري دانسته كه: «پايان كار انديشه هاي لائيك و همه ديگر انواع انديشه هايي را كه مي خواستند جايگزين اسلام شوند اعلام كرد.»
حديث اين ماجرا را رهبر معظم انقلاب اين گونه ترسيم كرده اند: «قبل از انقلاب اسلامي در بسياري از كشورها و از جمله كشورهاي اسلامي، گروه ها و جوانها و ناراضي ها و آزادي طلب ها با ايدئولوژي هاي چپ وارد ميدان مي شدند، اما بعد از انقلاب اسلامي پايه و مبناي حركت ها و نهضت هاي آزادي بخش اسلام شد. امروز درهر نقطه اي از دنياي وسيع اسلام كه جمعيت يا گروهي به انگيزه آزادي خواهي و ضديت با استكبار حركت مي كنند، مبنا و قاعده كار و اميد و ركنشان، تفكر اسلامي است.»
امام بنيان ارزش هاي مادي را در دنيا لرزانيده است. رهبر كمونيست كشوري دوردست،با قدرت مادي بالا و داراي پيشرفت هاي زياد، مي گويد: «خواهش مي كنم كتابي درباره اسلام بدهيدتا مطالعه كنم 
امروز نماينده مجلس يك كشور مادي كه هفتاد سال بر مبناي ماترياليسم ديالكتيك اداره شده است به من مي گويد:«به بركت امام شما، در پارلمان كشورم، سخنراني ها با »بسم الله الرحمن الرحيم« شروع مي شود.» امام عزم آن داشتند كه تجربه هاي به دست آمده از انقلاب را به جهان صادر كنند و با اطمينان بر اين عقيده بودند كه اسلام سنگرهاي كليدي جهان را فتح خواهد كرد: «ما به تمام جهان تجربه هايمان را صادر مي كنيم و نتيجه مبارزه و دفاع با ستمگران را بدون كوچك ترين چشمداشتي به مبارزان راه حق انتقال مي دهيم و مسلماً محصول صدور اين تجربه ها جز شكوفه هاي پيروزي و استقلال و پياده شدن احكام اسلامي براي ملت هاي دربند نيست. روشنفكران اسلامي همگي با علم و آگاهي بايد راه پرفراز و نشيب دگرگون كردن جهان سرمايه داري و كمونيزم را بپيمايند و تمام آزاديخواهان بايد با روشن بيني و روشنگري، راه سيلي زدن بر گونه ابرقدرت ها خصوصا آمريكا را بر مردم سيلي خورده كشورهاي اسلامي و جهان سومي ترسيم كنند. من با اطمينان مي گويم اسلام ابرقدرت را به خاك مذلت مي نشاند. اسلام موانع بزرگ داخل و خارج محدوده ي خود را يكي پس از ديگري برطرف و سنگرهاي كليدي جهان را فتح خواهد كرد.»
بيداري اسلامي هر چند پيش از انقلاب در ايران، و در دو سده ي اخير در كشورهاي مختلف شكل گرفته بوداما اگر بيداري اسلامي را در يك منحني رسم كنيم، امام را در طي اين ۲۰۰ سال در قله ي اين منحني مي توان ترسيم نمود. با توجه به رهبري بي نظير امام در رويارويي با قدرت ها و به پيروزي نشاندن يك انقلاب و راهبري موج بيداري اسلامي و مواجهه با مسائل آن، بررسي مشكلات و موانع اين پديده از ديدگاه آن بزرگ مرد تاريخ، از اهميت زيادي برخورداراست. تحليل و بررسي اين موانع، مبتني بر يافته هاي امام، بايد دستاوردي گران سنگ براي اسلام خواهان، صاحب نظران و رهبران جنبش هاي اسلامي تلقي شود . 
موانع بيداري اسلامي 
1ـ تحريف اسلام و وارونگي مفاهيم ديني 
با دور شدن تدريجي جوامع اسلامي از مفاهيم و آموزه هاي اصلي و اصيل اسلامي و دگرگون شدن پيام اوليه عدالت خواهانه اسلام، اين مكتب به آرامي از بالندگي افتاد، دچار انحراف گشت و به خمودي گراييد. مفاهيم ارزشمندي از قبيل عدالت، قسط، جهاد، حج ابراهيمي، شهادت، امر معروف و…. به دليل خطرآفرين بودن براي قدرتمداران، يا به آفت تحريف دچار گشت و يا به بوته فراموشي سپرده شد؛ و به جاي آن مباحثي از قبيل تقدير و جبر، حدوث و يا قديم بودن قرآن و مسائلي از اين دست، سالها مهم ترين موضوع تفكر ديني و اسلامي مي گردد،؛ توسط اين گونه مباحث دغدغه هاي ديني مردم كنترل شده و محوري براي مشغول كردن انديشمندان گرديده است . 
از طرف ديگر، تمايلات فرقه اي و عربي، ورود افكار و انديشه هاي يوناني و فرهنگ غيراسلامي، الهام گيري از آموزش و جهان بيني غربي، آرمان هاي اسلامي را به انزوا كشانيد. بعدها اين مسائل، موجب اين پندار شدكه اسلام با دوره ي معاصر، سنخيت ندارد . 
بيشتر تحصيل كرده ها، غافل از داشته ها و اندوخته هاي غني فرهنگ اسلامي خويش، كليد توسعه و حتي نجات جامعه را در اتخاذ علوم، ارزش ها و فلسفه غربي ديدند. امام در ديداري كه با برخي مسئولين دارد به اين نكته اشاره مي كنند كه دشمنان راه نجات خود را در اين ديده اند كه يا اسلام در اين كشورها نباشد و يا لااقل محتوا نداشته باشد. هرچند در بخش اول توفيقي نداشته اند، اما نسبت به بي محتوا كردن اسلام موفق بوده اند.
از اين رو بسياري از افراد كه به دنبال احياي دين و تفكر ديني در جامعه بوده اند از بازنگري در برخي از مفاهيم كليدي انديشه اسلامي كه پيش از آن به دليل تعبيرهاي غلط موجب ابهام و ركود شده بود شروع كردند. افرادي از قبيل سيدجمال، محمد عبده، محمد اقبال، دكتر علي شريعتي، و…. به دليل همين دريافت، چنان روشي را در سرلوحه ي فعاليت هاي خويش برگزيدند. امام در پاسخ به سؤال چيستي ريشه هاي انقلاب، به محتواي اصيل تشيع اشاره دارند:«سؤال: تصور مي كنم كه آنچه امروز در حيات يك جنبش توده اي در ايران اتفاق مي افتد، ريشه هايش در يك نوع رنسانس شيعه يافت مي شود. ممكن است شرح دهيد كه چه فعاليت ها و بحث ها و مبارزاتي در سي سال اخير فعاليت شما را تشكيل داده است؟ جواب: يكي از خصلت هاي ذاتي تشيع از آغاز تاكنون مقاومت و قيام در برابر ديكتاتوري و ظلم است كه در تمامي تاريخ شيعه به چشم مي خورد، هر چند كه اوج اين مبارزات در بعضي از مقطع هاي زماني بوده است. در صد سال اخير حوادثي اتفاق افتاده است كه هركدام در جنبش امروز ملت ايران تأثيري داشته است. انقلاب مشروطيت، جنبش تنباكو و…. قابل اهميت فراوان است….»
«… اسلام دين افراد مجاهدي است كه به دنبا ل حق و عدالتند، دين كساني است كه آزادي و استقلال مي خواهند، مكتب مبارزان و مردم ضد استعمار است. اما اينها اسلام را طور ديگري معرفي كرده اند… براي اين منظور كه خاصيت انقلابي و حياتي اسلام را از آن بگيرند و نگذارند مسلمانان در كوشش و جنبش و نهضت باشند… تبليغ كرده اند كه اسلام دين جامعي نيست، دين زندگي نيست، براي جامعه نظامات و قوانين ندارد. طرز حكومت و قوانين حكومتي نياورده است. اسلام فقط احكام حيض و نفاس است، اخلاقياتي هم دارد، اما راجع به زندگي و اداره جامعه چيزي ندارد….» همه كوشش امام در مردمي بودن حكومت و ايجاد يك نظام جمهوري از جايگاه يك اسلام شناس و مجتهدي انديشه ور، براي بسياري تازگي داشته و شگفت آور بود. آنچه او در مورد زنان و نقش آنان در جامعه، فقه حكومتي و اجتهاد، نفي تحجر و واپسگرايان و مقدس مآبان، اسلام پابرهنگان و… مي انديشيد موجب طرح دوباره اسلام در صحنه حيات بشري به ويژه در جهان اسلام شدودر آن روحي تازه دميد . 
« همه توطئه هاي جهان خواران عليه ما از جنگ تحميلي گرفته تا حصر اقتصادي و غيره براي اين بوده است كه ما نگوييم: اسلام، جوابگوي جامعه است و حتما در مسائل و اقدامات خود از آنان مجوز بگيريم.»
۲ـ حكام كشورهاي اسلامي 
يكي از موانع در فراروي نهضت بيداري، حاكمان و سران كشورهاي اسلامي است. اينان استقرار اسلام ناب را مغاير با منافع شخصي و حكومتي خود مي پندارند. «مشكل مسلمين حكومت هاي مسلمين است. اين حكومت ها هستند كه مسلمين را به اين روز رسانده اند….» (۱۶) »كارنامه سياه و ننگين حاكمان بي درد كشورهاي اسلامي، حكايت از افزودن درد و مصيبت بر پيكره نيمه جان اسلام و مسلمين دارد.» «ما اميد اين را داريم كه اين نهضت ايران روشن كند مسائل را به همه ملتها وروشن كرده است… ملتها الان با ما هستند، اگر سر نيزه را از اين ملتها بردارند از عراق بردارند از ـ نمي دانم ـ تركيه بردارند ، همه يكصدا با ما موافقند. سرنيزه جلو را گرفته است، منتها ايران سر نيزه را شكست، ايران ايستاد….» امام حكومتهاي منحرف اسلامي را عامل قدرتهاي شيطاني دانسته كه براي اغفال مردم از راه اسلام وارد مي شوند . 
3ـ تفرقه 
برخلاف تصور برخي از سطحي نگران، امام وحدت را يك تاكتيك يا ابزار مصلحتي براي پيشبرد اهداف و مقاصد سياسي انقلاب نمي بيند. وحدت را يك اصل اسلامي تعريف كرده و لازمه ي توفيق در مبارزه با دشمن اصلي و موفقيت در رهايي از وضعيت اسفبار كنوني مسلمين را در گرو همبستگي دانسته است. وي با تمام ارادتي كه به اهل بيت دارد، حاضر نيست در مجالس تفرقه افكنانه اي كه به عنوان حمايت از اهل بيت تشكيل مي شود، شركت كند.بالاتر از آن امام در پي ايجاد جبهه متحد اسلامي بود: «من به صراحت اعلام مي كنم كه جمهوري اسلامي ايران، با تمام وجود براي احياي هويت اسلامي مسلمانان در سراسر جهان سرمايه گذاري مي كند و دليلي هم ندارد كه مسلمانان جهان را به پيروي از اصول تصاحب قدرت در جهان دعوت نكند و جلوي جاه طلبي و فزون طلبي صاحبان قدرت و پول و فريب را نگيرد. ما بايد براي پيشبرد اهداف و منافع ملت مردم ايران برنامه ريزي كنيم. ما بايد در ارتباط با مردم جهان و رسيدگي به مشكلات و مسائل مسلمانان و حمايت از مبارزان وگرسنگان و محرومان، با تمام وجود تلاش كنيم…ما بايد خود را آماده كنيم تا در برابر جبهه متحد شرق و غرب، جبهه قدرتمند اسلامي انساني، با همان نام و نشان اسلام و انقلاب ما تشكيل شود وآقايي و سروري محرومين و پابرهنگان جهان جشن گرفته شود.» دست هاي ناپاكي كه به ايجاد اختلاف ميان شيعه و سني مي پردازند درصدد «محدود كردن تأثير انقلاب اسلامي و جلوگيري از گسترش آثار آن در مناطق سني مذهب (هم بخش هاي نفت خير آن و هم كشورهاي در حال نبرد با اسرائيل) بوده است.»
امام براي تحقق آرمان وحدت مسلمين از امكانات موجود بهره مي جستند و در اين راستا مسئله فلسطين، روز قدس و حج ابراهيمي و… را مطرح كرده اند . 
4ـ تحجر و جمود مقدس نماها 
امام از مقدس نماها به عنوان يكي از موانع شناخت و بيداري اسلامي نام مي برد و براي گسترش اسلام ناب محمدي، شناخت اين مشعل داران تحجر و حماقت و مبارزه با آنان را ضروري مي دانند. «… آمريكا و استكبار، در تمامي زمينه ها افرادي را در آستين دارند. در حوزه ها و در دانشگاه ها، مقدس نماها را كه خطر آنان را بارها و بارها گوشزد كرده ام، اينان با تزويرشان، از درون محتواي انقلاب و اسلام را نابود مي كنند. اينها با قيافه حق به جانب و طرفدار دين و ولايت همه را بي دين معرفي مي كنند. بايد از شر اينها به خدا پناه ببريم… امروز جهان تشنه اسلام ناب محمدي است….»
اين عده با تظاهر به تعبد و زهد كه از ويژگي هاي اين گروه است، بزرگ ترين ضربه را درطول تاريخ بر پيكره دين وارد آورده اند. نمونه بزرگ اين گروه را مارقين، در زمان حكومت حضرت علي(ع) تشكيل مي دادند. چهره هايي آراسته و متظاهر به ديانت و زهد كه ضربه اي بزرگ بر پيكر عدل گستر حكومت علي وارد آوردند. خطر اين گروه را نبايد كوچك شمرد. اينان به راحتي ابزار دست دشمنان اسلام واقع مي شوند. بزرگ ترين ضربه ها را اسلام درطول تاريخ حيات خود، از اين مقدس نماها خورده است. اينان زود فريب مي خورند و زود تحريك مي شوند و شايعه را به زودي قبول مي كنند و پس از آن احساس تكليف مي كنند ! 
«…امروز جامعه مسلمين طوري شده كه مقدسين ساختگي جلو نفوذ اسلام و مسلمين را مي گيرند و به اسم اسلام به اسلام ضربه مي زنند… روحيه و افكار خود را به نام اسلام در جامعه سرايت مي دهند….»
۵ـ روشنفكرنماها 
همان گونه كه تحجر و جمود از ديدگاه امام مانع بيداري است، دلبستگي به شرق و غرب و خودباختگي در برابر آنان ملتها را از نزديك شدن به اسلام باز مي دارد. … امروز زماني است كه ملتها چراغ راه روشنفكرانشان شوند و آنان را از خوباختگي و زبوني در مقابل شرق و غرب نجات دهند كه امروز روز حركت ملتهاست. اما در مواردي به روشنفكران توصيه مي كنند، معيار روشنفكري را، پيروي از داده هاي غربي ندانند. معرفي درست اسلام را وظيفه آنان دانسته و در استمرار يك حكومت عدل براي روشنفكران نقش اساسي قائلند. و از طرف ديگر انتقادهايي از روشنفكران دارند؛ بي تفاوتي نسبت به اسلام، غربگرايي، خودباختگي، بي اطلاعي از اسلام، بريدن از مردم از جمله مسائلي است كه امام به اين قشر گوشزد مي كنند . 
6ـ آخوندهاي وابسته 
امام در عين حمايت كامل از روحانيت اصيل و متعهد، انتقادهاي بسيار تندي از روحاني نماهاي وابسته به دربار و قدرت دارند. امام ضمن ابراز تنفر از روحانيت غيرمهذّب و متعهد، آنان را از ساواكي ها هم بدتر مي دانند. اينها بهترين ابزاري هستند كه خواسته يا ناخواسته مجري اهداف قرار مي گيرند: «طرح اختلاف بين مذاهب اسلامي از جناياني است كه به دست قدرتمندان كه از اختلاف بين مسلمانان سود مي برند و عمّال از خدا بي خبر آنان از آن جمله وعاظ السلاطين كه از سلاطين جور سياه روي ترند، ريخته شده و هر روز بر آن دامن مي زنند و گريبان چاك مي كنند و در هر مقطع به اميد آنكه اساس وحدت بين مسلمين را از پايه ويران نمايند طرحي براي ايجاد اختلاف عرضه مي دارند.» »… ما گرفتار بعضي اشخاص كه دعوي اسلامي مي كنند، بعضي ها كه در راس روحانيت بعضي ممالك واقع هستند… ما را تكفير مي كنند… متاسفانه در لباس مفتي هستند…. اين كارها بر ضد اسلام و بر وفاق ميل ابرقدرت هاست… اگر چنانچه وعاظ السلاطين بگذارند و اتحاد ما را به هم نزنند، ان شاءالله پيروز خواهيم شد.» 

mostajarمستجار

لینک کوتاه : https://mostajar.com/?p=1343

برچسب ها

نوشته های مشابه

ثبت دیدگاه

مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : 0
قوانین ارسال دیدگاه
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.