9
مصاحبه با:

یک بازیگر هالیوودی

  • کد خبر : 104
  • ۰۴ دی ۱۳۹۸ - ۱۲:۱۲
یک بازیگر هالیوودی
هر کس رویکردی متفاوتی نسبت به دعوت دارد. من در دعوت افراد بسیار فعالم و به خواست خدا افراد بسیاری را مسلمان کرده و یا با انرژی دادن دوباره، بعضی مسلمانان را به سمت دین برمی گرداندم.

وقتی به اسلام گرویده و محجبه شدم، مرد‌ها بیشتر از گذشته به من احترام گذاشتند. / اسلام زیبایی‌های بسیاری دارد. یکی از زیباترین ویژگی‌های آن نماز است. از وقتی که به اسلام گروییده و محجبه شده ام، بیش از پیش مورد احترام مرد‌ها قرار گرفته ام.این جملات کوتاهی از دختر تازه مسلمان آمریکایی درباره حجاب و مسلمان شدن است.


شما را دعوت میکنیم تا به سفر ویژه‌ای به درون زندگی خواهر کریستین (عابده) برویم.

از اینکه وقت خود را در اختیار ما قرار دادید سپاسگزاریم. لطفا خودتان را معرفی کنید.

وقتی به دنیا آمدم من را کریستین نامیدند. اما بعد از مسلمان شدنم عابده صدایم می‌کنند. دختر یک خانواده‌ی مسیحی و جمهوری خواه هستم و در تگزاس آمریکا زندگی می‌کنم. ششم ماه مه سال ۱۹۸۶ به دنیا آمدم. در سال ۲۰۱۲ شهادتین را گفتم و مسلمان شدم.

قبل از مسلمان شدن خواننده رپ معروفی به نام ام اسی راوتر بودم. آلبوم تولید می‌کردم و در سراسر آمریکا و اروپا تور داشتم. آخرین اجرایم در آمستردام هلند بود که با بیش از هزار نفر بیشترین مخاطب را به خود اختصاص داد.

همچنین در مستندی محصول شرکت معروف نتفلیکس معرفی و در بسیاری از برنامه ها، مجلات و روزنامه‌های سراسر آمریکا و اروپا ظاهر شدم.

بعد از اسلام آوردن، حرفه موسیقی را در اوج رها کردم. چرا که می‌دانستم مسیر جدیدی پیش رویم است. خداوند با دادن مخاطبانی که صدایم را گوش می‌کردند لطف ویژه‌ای به من داشت و من با استفاده از توانایی اجرا در جمع، خواندن را به دعوت کردن آن‌ها تغییر دادم.

چگونه با اسلام آشنا شدید؟

قبلاً در دانشگاه به دانشجویان خارجی ایلتس آموزش می‌دادم. در آنجا تعدادی از مسلمانان وارد زندگی ام شدند و با معرفی اسلام باعث شدند چیز‌های زیادی از این دین یاد بگیرم. تا این که آن را درک کردم و در نهایت پذیرفتم.

چه چیزی شما را به اسلام آوردن سوق داد؟

من پرورش یافته‌ی مذهب باپتیست جنوبی بودم. پدربزرگهایم هر دو مبلغ و رهبر این مذهب بودند و هر کدام کلیسا‌های خاص خود را داشتند. اگر یک مسیحی باشید شما را با آموزش و حتی شست و شوی مغزی متقاعد می‌کنند که عیسی مسیح علیه السلام تنها راه نجات است و وقتی دعا می‌کنید تنها مخاطب شما حضرت مسیح است. با این حال همیشه احساس می‌کردم که این بینش درست نیست و همیشه بدنبال رابطه‌ی نزدیکتری با خداوند سبحان بودم. در واقع مسیحیت زمینه ساز درک و نزدیکی پیروانش با خداوند متعال نیست. هرچه بیشتر درباره اسلام آموختم فهمیدم هیچ کس جز او شایسته پرستش نیست. در واقع این نقطه عطفی برای ادای شهادتین بود چرا که منطقی‌تر به نظر می‌رسید و ساختار اسلام بیشتر از سایر ادیان بر عابد و خدای حقیقی او متمرکز شده است.

بعد از مسلمان شدنتان خانواده چه واکنشی نشان دادند؟ با نزدیکان و دوستان مشکل پیدا کردید؟ در حال حاضر متاهل هستید؟

خانواده‌ی پدری حقیقت را نپذیرفتند و من را به پلیس فدرال آمریکا معرفی کردند. با این ادعا که با گروه‌های تروریستی در ارتباطم. شبانه روز از درب منزل تا هرجایی که می‌رفتم ماموران مراقبم بودند و تعقیبم می‌کردند. آن‌ها به تحقیق ادامه داده و از بررسی کوچکترین مسائل زندگی ام چشم پوشی نمی‌کردند. با این که برای حفظ روابط خانوادگی دست از تلاش برنداشتم، آن‌ها تهدیدم کردند و هشدار دادند که از آن فاصله بگیرم و برایم روشن کردند که هرگز من را جزیی از خود نمی‌دانند.
اوایل مادرم مسلمان شدنم را جدی نمی‌گرفت. ما در برنامه تلویزیونی دکتر فیل معرفی و شناخته شدیم. او فکر می‌کرد با یک پادرمیانی دوباره به مسیحیت برمی گردم. همینطور از پیوستنم به گروهک داعش واهمه داشت. با این حال بعد از چند سال به خانه مادرم رفتم و او با آغوش باز من را پذیرفت. هرچند هنوز با مساله کنار نیامده.

او اکنون مراقب من است و با دیدن کوچکترین خطایی سعی دارد بگوید مسلمانی بد یا منافق هستم و برای اثبات اینکه انتخابم اشتباه است دلیلی بیاورد. بیشتر افرادی که قبل از مسلمان شدنم مرا می‌شناختند ترکم کردند. درست مثل خانواده ام. هیچکدام از آن‌ها اصلا تمایلی به معاشرت ندارند و تا به امروز که شش سال از مسلمان شدنم گذشته، حمایتم نکرده اند. متاهل نیستم و طلاق گرفتم. با شوهر سابقم سال‌ها بعد از مسلمان شدنم آَشنا شدم.

گسترش اسلام را در آمریکا چگونه می‌بینید؟

گسترش اسلام در ایالات متحده آمریکا اندکی در حال رشد است. ولی نه به سرعت کشور‌های اروپایی. به نظرم علت آن وجود افراد اسلام ستیز بسیاری است که در آمریکا زندگی می‌کنند. بخصوص رئیس جمهور فعلی ما که مردم را به اسلام ستیزی تشویق می‌کند. روزی نیست که مردم شهرم به من حمله ور نشوند. به خاطر حجابم نمی‌تواند هرجایی استخدام شوم. سایر مسلمان‌ها دائماً تشویقم می‌کنند که آن را بردارم. اما اگر به خدا توکل کنم می‌دانم تنها با اراده او چیز‌های بهتری به من داده خواهد شد.

به نظر شما زیباترین آیه قرآن کدام است؟ چرا؟

آیه‌های بسیاری زیبایی در قرآن وجود دارد، اما زیباترین آن‌ها از نظر من آیه هفت سوره ضحی است. ” و تو را ره گم کرده یافت و هدایت کرد. ” فکر می‌کنم که این آیه ویژه‌ترین آیه برای رهیافتگان است. چرا که ما درست مانند یک گمشده بودیم. بسیاری از ملسمانان فراموش می‌کنند که ما فطرتا مسلمانیم، اما بسته به نوع تربیت والدین مسیر را گم کرده و مذاهب دیگر را باور می‌کنیم. به عنوان کسی که از این مسیر بازگشته می‌گویم که کاملا گمراه بودم. همه موفق به اسلام آوردن نمی‌شوند. خداوند هر کسی را که بخواهد هدایت می‌کند و من یکی از این افراد بودم. زیباترین و شگفت انگیز‌تر از این دیدگاه وجود ندارد که بگویم من اسلام را انتخاب نکردم، این خداوند بود که مرا انتخاب و هدایت کرد. سبحان الله!

نظرتان درباره حجاب چیست؟ پوشش حجاب در زندگی خصوصی شما چه تأثیری داشته است؟ فکر می‌کنید فقط به خانم‌ها اختصاص دارد؟

از همان هفته اول ادای شهادتین پوشیدن حجاب را شروع کردم. برای خود من تغییر آسانی بود. اما بعضی دوستان و بخصوص مادرم مساله را نپذیرفته و یا درک نکردند. من فردی با اراده هستم و همیشه بدون توجه به دیگران کاری را می‌کنم که خودم می‌خواهم. این ویژگی بد یا خوب بخشی از شخصیت من است.

برای انجام هیچ کاری به اطرافیانم اجازه دخالت نمی‌دهم. اجازه نمی‌دهم به من بگویند نمی‌توانی و یا نظراتشان بر من تاثیر بگذارد. بلند پروازی هایم کار خودش را می‌کند.

روزی نیست که در مورد مشکلات و مشاجرات زنان مسلمان- تازه مسلمانان و مسلمانان قدیمی تر- نشنوم. اینکه چطور از خطرات این مساله و یا تفکرات دیگران واهمه دارند. اما به باور من تنها باید به خدا اهمیت داد و تنها باید از او ترسید نه مردم.

نمی‌فهمم چگونه برای بعضی افراد سخت است، چون هرگز برای من سخت نبوده و این بخشی از اسلام است. هرگز در این باره جدل نکردم. فقط می‌دانستم که وظیفه من به عنوان یک مسلمان این است و همین برای من کافی بود.

بدون شک حجاب هم مختص زنان و هم مردان است. حجاب تنها روسری روی سر نیست. بلکه رفتار متواضعانه، طرز فکر و بخشی از شخصیت ماست. یعنی نحوه صحبت کردن و برخورد ما با مردم و تعامل با یکدیگر است. حجاب مردان مساله با اهمیتی است که کمتر درمورد آن صحبت شده است. این امر فقط وظیفه زنان نیست.

مساله حجاب مردان یک بحث طولانی و نیازمند دانش و درک کافی است. ولی در چند جمله می‌توانم بگویم که مردان مسلما باید بین ناف تا زانوی خود را بپوشانند. نماز مردی که این بخش‌ها را نپوشانده قبول نیست و باید دوباره نماز بخواند.

از چهار مذهب یا مکاتب سه تای آن پوشش زانو را الزامی کرده اند. مکتب مالکی مردان را به پوشاندن زانو‌ها توصیه کرده، اما اجباری در کار نیست. به عنوان مثال در برخی احادیث گفته شده مردان از طلا و جواهر استفاه نکنند و یا نگاه خود را کنترل کنند.

به نظر من بهترین حجاب برای مردان کنترل نگاهشان است. چرا که هدف اصلی حجاب حیاست و مردی که نگاهش را کنترل می‌کند راه درستی برای رسیدن به این هدف در پیش گرفته است.

با توجه به آموزه‌های مسیحیت و اسلام نهاد خانواده را تحلیل کنید.

من پرورش یافته دین مسیحیت هستم. یکشنبه‌ها به کلیسا می‌رفتم و این همه‌ی رشد معنوی من بود. بعضی از خانواده‌های مسیحی بیشتر از این‌ها درگیر مطالعه کتاب مقدس هستند و در کنارهم دعا می‌کنند. مثلا قبل از غذا یا هنگام خواب با هم دعا می‌خوانند. اما مسیحیانی که من می‌شناختم هرگز دارای یک محیط معنوی مشخص نبودند که محلی برای اعمال مذهبی و بازتاب آیینشان باشد و روزانه زمان مشخصی را برای پرستش خدا در نظر نمی‌گرفتند.

در اسلام، معمولا والدین درکنار نماز و سنت پیامبر (ص) به فرزندان خود قرآن آموزش می‌دهند. نوجوانان مسلمان بسیاری را می‌بینید که نماز می‌خوانند و بیشتر از بچه‌های مسیحی در کلیسا، در مساجد فعال هستند. علاوه بر این شاهد نحوه‌ی تاثیرگذاری تعالیم اسلامی بر فرزندان هستیم و می‌بینیم که بچه مسلمان‌ها با مهارت بیشتری به والدین خود احترام می‌گذارند و زمان کهولت از آن‌ها مراقبت می‌کنند.

اسلام دستورالعمل‌ها و راهنمایی‌های لازم برای برخورد با والدین در زمان پیری، زمان ازدواج و یا اتصال همیشگی با دین به وسیله نماز و کسب دانش را در اختیار خانواده‌های مسلمان قرار می‌دهد. بسیاری از بچه‌های مسیحی همانطور که بزرگ می‌شوند به تحقیق و دانش اندوزی درباره‌ی دینشان تمایلی ندارند. کتاب مقدس را حفظ نمی‌کنند. البته برخی این کار‌ها را انجام می‌دهد، اما در خانواده‌های مسلمان احتمال این قبیل فعالیت‌ها بیشتر است چرا که خانواده در مسیحیت در مقایسه با خانواده‌های مسلمان از ساختار معنوی کمتری برخودار است.

مهمترین عامل جذب شما به اسلام چه بوده است؟

دو عامل مهم من را به یک اندازه جذب اسلام کرد:

رابطه نزدیکی که یک مسلمان می‌تواند با خدا سبحان داشته باشد.
ساختار اسلام که بسیار خیره کننده است. برای هر چیزی که در هر یک از موقعیت‌های زندگی به آن نیاز دارید راه حلی در وجود دارد. این مساله اسلام و قرآن را از سایر مذاهب متمایز کرده است. کتاب مقدس نوشته‌ی دست افراد است، اما قرآن کلام بی واسطه‌ای است که از جانب خداوند سبحان نازل شده است.

وقتی برای اولین بار نماز خواندید چه حسی به شما دست داد؟ خواندن پنج بار نماز در روز برایتان سخت نبود؟

ممکن است بسیاری از رهیافتگان به شما گفته باشند که اولین تجربه‌ی نماز خواندنشان به شیرینی یک آب نبات و شگفت انگیزترین و قدرتمندترین تجربه بوده است، اما واقعیت همیشه این طور نیست. وقتی برای اولین بار نماز خواندم ترسیدم، چون سعی داشتم نمازم را درست و بدون غلط بخوانم. نا امید بودم، چون مجبور بودم هر مرحله را از روی تکه کاغذی انجام دهم که روی زمین قرار داده بودم. کسی را نداشتم که به من یاد بدهد؛ بنابراین با اتکا به یک مقاله چاپی دستور و آداب را گام به گام یادگرفتم و انجام دادم. بعد از خواندن اولین نماز احساس امیدواری کردم و هیجان خاصی به من دست داد. اما بیشتر پر استرس بود. چرا که عمل جدید و بسیار با اهمیتی بود و می‌خواستم به درستی آن را یاد بگیرم.

اگر بخواهید در مورد زیبایی اسلام و صلح و آرامشی که در این دین پیدا کردید با ما صحبت کنید چه می‌گویید؟

زیبایی­های بسیاری در اسلام وجود دارد. یکی از زیباترین آن‌ها نماز است. فرصتی که در تمام طول روز و شب برای متصل شدن به خداوند سبحان به ما داده شده است. صحبت با خداوند بلند مرتبه، شاکر بودن و طلب استغفار و این که بدانی زمانی که استغفار می‌کنی با اراده‌ی او حتما بخشیده خواهی شد.

نیت یا قصد یکی دیگر از زیبایی‌های اسلام است، زیرا همه چیز در اسلام به نیت بستگی دارد. اگر با نیت صادقانه قصد انجام کار خوبی را داشته باشید، حتی اگر موفق به انجام آن نشدید، در اعمال شما محاسبه می‌شود. به علاوه به رشد معنوی مسلمان نیز کمک می‌کند.

اگر جهت انجام کاری نیت بدی داشته باشیم می‌دانیم که نتیجه‌ی آن بد است و برکتی به دنبال نخواهد داشت. همچنین اگر نیت بدی داشته باشیم و آن را انجام ندهیم، در اعمال ما محاسبه نخواهد شد. سبحان الله! بسیار زیباست!

من آرامش زیادی در اسلام پیدا کردم. چون هنگام نماز خواندن و یا هنگام تنهایی با خدا درست زمانی است که همه چیز متوقف می‌شود و می‌دانیم که خداوند سبحان کنار ماست و به ما گوش می‌دهد، می‌دانیم که ما را می‌بیند. سمیع و بصیر است. این مساله موجب آرامش ما می‌شود چرا که خداوند از آنچه که در قلب ماست آگاه است و حتی به چیز‌های مربوط به خودمان که از آن بی خبریم احاطه دارد و همه چیز تحت کنترل اوست. هیچ چیز آرامش بخش‌تر از این نیست که در هدایت و حفظ ما در صراط مستقیم به خدا ایمان کامل داشته باشیم.

در مقایسه با آنچه در غرب تبلیغ می‌شود، حق زنان در اسلام را چگونه تحلیل می‌کنید؟

افراد بی ایمان نظرات پیچیده‌ای درباره حقوق زنان در اسلام دارند، زیرا فاقد دانش و درک لازمند. آن‌ها محتویات رسانه و یا فیلم‌ها را حقیقت می‌دانند.

مادرم فکر می‌کرد ازدواجم با یک مسلمان منجر به ضرب و شتم و آزار و اذیتم می‌شود. اما با دیدن بسیاری از مردان مسلمان و خانواده هایشان دیدگاه خود را تغییر داد؛ بنابراین دیدن جایگاه والای زنان در اسلام مستلزم دانش و یک تجربه طولانی است. بعد از اسلام آوردن و محجبه شدنم مرد‌ها بیشتر از قبل به من احترام می‌گذارند.

کدام ویژگی شما را جذب اسلام کرده است؟

قرآن و ساختار اسلام در کنار توحید بیشتر از هر چیزی توجه مرا به خود جلب کرد.

چه کسی یا چه چیزی باعث شد اسلام را بپذیرید؟

همانطور که قبلاً اشاره کردم تعدادی دانشجوی مسلمان اسلام را به من معرفی کردند. آن‌ها یک قرآن انگلیسی به من دادند. در مورد اسلام به من آموختند و تمام سوال هایم را پاسخ دادند. همچنین، قبل از گروییدنم به اسلام، خواب‌های مرتبط زیادی می‌دیدم که نشانه‌های واضحی از طرف خداوند بلند مرتبه بود. او مرا راهنمایی می‌کرد. اینطور نبود که من اسلام را انتخاب کنم بلکه خداوند من را به واسطه‌ی این خواب‌ها راهنمایی می‌کرد. می‌دانستم که این دین برحق است.

به نظر شما- به عنوان یک تازه مسلمان – موثرترین راه برای دعوت غیرمسلمانان به اسلام کدام است؟

هر کس رویکردی متفاوتی نسبت به دعوت دارد. من در دعوت افراد بسیار فعالم و به خواست خدا افراد بسیاری را مسلمان کرده و یا با انرژی دادن دوباره، بعضی مسلمانان را به سمت دین برمی گرداندم.

فکر می‌کنم بهترین روش همین است که افراد با فرد دعوت کننده احساس نزدیکی کنند. به همین علت است که تازه مسلمانان بسیاری را جذب کرده ام. ما در گذشته شرایط مشابه شرایط آن‌ها را تجربه کرده ایم. ما مسیحی، یهودی و یا بی دین بوده ایم. پس احساس و افکار آن‌ها برای ما قابل درک است.

یک فرد بی دین خیلی به گفته‌های یک مسلمان خاورمیانه‌ای یا آسیایی که از ابتدا مسلمان بوده، توجه نمی‌کند. چرا که آن‌ها نقطه اشتراکی باهم ندارند. اما با دیدن یک تازه مسلمان غربی تمایل بیشتری به گوش دادن دارد. وقتی به آن‌ها بگوییم، “بله من هم مسیحی بودم. ” یا ” می‌فهمم، باور من هم درست مثل شما بود. ” آن‌ها علاقه و تمایل بیشتری به گوش دادن دارند. هم ما می‌توانیم با آن‌ها ارتباط برقرار کنیم و هم آن‌ها می‌توانند با ما ارتباط برقرار کنند. قابل فهم و درک بودن شاه کلید دعوت است. به من ثابت شده که این روش رویکرد بسیار موفقی در راستای اینگونه تلاش هایم بوده است

لینک کوتاه : https://mostajar.com/?p=104

برچسب ها

نوشته های مشابه

ثبت دیدگاه

مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : 0
قوانین ارسال دیدگاه
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.