شهادت سید مقاومت
پس از حمله وحشیانه و کمنظیر رژیم صهیونیستی به ضاحیه در بیروت لبنان و شهادت دبیرکل حزب الله ” سید حسن نصرالله “همه توجهها به این موضوع و آینده حزب الله و جبهه مقاومت جلب شده است. در حدی که وقتی رسانهها، فضای مجازی و شبکههای اجتماعی را مرور میکنیم، با خبرها و تحلیلهای مختلفی درباره سید مقاومت ، حزب الله و آینده آن روبرو میشویم.
اما عمده سوالات و تحلیلها درباره آینده حزب الله بعد از شهادت سید مقاومت و رسیدن به پاسخ یک سوال اصلی و مهم مبنی بر اینکه، آیا حزب الله بعد از شهادت سید حسن نصرالله، قویتر میشود یا ضعیفتر و چه آیندهای در انتظار جبهه مقاومت است.
«هرچند اسرائیل به حذف فیزیکی سید حسن نصرالله به عنوان یک دستاورد نگاه میکند، اما واقعیت آن است که ترور رهبران حزبالله، خللی در سازماندهی این گروه ایجاد نخواهد کرد… اسرائیل باید از تاریخ درس بگیرد و متوجه شود اقداماتی مانند ترور، هرگز در نابودی گروههای مقاومت موفق نبوده است.»
سید مقاومت بیشتر عمر خود را به رهبری بزرگترین مجموعه های مقاومت گذراند. بعد از شهید سید عباس موسوی، شهید نصرالله رهبری این حزب را برعهده گرفت و به تدریج با افتخارات و تجاربی که کسب کرد توانست اتفاقات بزرگی را رقم زند.
حزب الله در سال ۲۰۰۶ با رهبری شهید نصرالله جنگ ۳۳ روزه را رهبری کرد و آن شکست بزرگ را بر رژیم صهیونیستی تحمیل کرد.
حزب الله نشان داد شعار «ما می توانیم» را عملیاتی کرد و نشان داد که شاید رژیم غاصب صهیونیستی ابزار نظامی پیشرفته ای داشته باشد و تمام دنیا پشت آن ایستاده باشد؛ اما جنگ، جنگ اراده هاست.
نگاه مقاومت در گذشته به امام حسین (ع) است و در آینده بحث ظهور است. با نگاه به گذشته مقاومت، روحیه «شهادت محوری» و با نگاه به آینده آن روحیه «عدالت محوری» نمایان می شود.
آنچه مسلم است اینکه مقاومت قائم به فرد نیست یعنی هر زمان پرچم آن بر زمین افتد شخص دیگری آن پرچم را برافراشته نگه خواهد داشت.
حزب الله لبنان دوران جدید خود را پس از سیدحسن نصرالله مقتدرتر و استوارتر پیش خواهد برد چرا که حزب الله پس از شهادت عباس موسوی، قوی تر از گذشته شد لذا پس از سیدحسن نصرالله، حزب اللهی در منطقه متولد خواهد شد که چند برابر قوی تر و مقتدرتر برای منطقه خواهد بود.
اگر جمعیت دومیلیاردی مسلمانان در جهان با یکدیگر متحد باشند، اسرائیل را غرق خواهند کرد.
به برکت خون شهید نصرالله رویش های جدیدی در منطقه شکل خواهد گرفت و در آینده ای نزدیک پیروزی قطعی از آن مسلمانان خواهد بود.
نه تنها ماهیت، ساختار و تجارب تاریخی گذشته حزبالله و جبهه مقاومت، حکایت از تقویت آنها پس از شهادت سید حسن نصرالله دارد، حتی مبانی نظری آمریکایی و غربی نیز این واقعیت را اثبات میکند که آینده، آنطور که نتانیاهو و صهیونیستها میخواهند، پیش نخواهد رفت.
رهبری کاریزماتیک
دلایل متعددی بر این موضوع دلالت دارد،اول اینکه ایشان رهبری کاریزماتیک و استراتژیک بود. نصرالله به عنوان یک رهبر کاریزماتیک توانسته بود حمایت گستردهای در میان اعضای حزبالله و جامعه شیعه لبنان جلب کند. او نه تنها با خطابههای پرشور و موثرش، بلکه با تواناییهای استراتژیک و مهارتهای سیاسی خود نیز توانسته بود حزبالله را به یکی از قویترین بازیگران نظامی و سیاسی لبنان و منطقه تبدیل کند. ارتباط نزدیک وی با جامعه و مردم لبنان و تلاشهایش برای ارائه خدمات اجتماعی و رفاهی به این جامعه نیز نقش مهمی در محبوبیت او داشت.وی در بیش از سه دهه گذشته به دلیل اظهارات و اقدامات مختلف و قابل توجه، تبدیل به رهبری با کاریزمای قابل توجه، هوش و درایت مثال زدنی شد و همین موضوع نیز افزایش محبوبیت وی را به همراه داشت.
تقویت محور مقاومت: دلیل دوم افزایش جایگاه و محبوبیت سید حسن نصرالله، نقش وی در تقویت محور مقاومت بود.نصرالله در تثبیت و گسترش محور مقاومت که شامل فلسطین، یمن، سوریه، عراق، ایران، لبنان و سایر گروههای مقاومت میشود، نقشی محوری داشته است. او توانسته است حزبالله را به عنوان یک نیروی نظامی و سیاسی قوی در مقابله با رژیم صهیونیستی و نقشآفرینی در جنگهای منطقهای، به ویژه در سوریه و لبنان، تثبیت کند. البته حمایت ایران از حزبالله و هماهنگی نزدیک با تهران در سیاستهای منطقهای، موقعیت نصرالله را به عنوان یک بازیگر مهم در تحولات خاورمیانه تقویت کرده است. در کل، سید مقاومت توانست زنجیره مقاومت در منطقه را تقویت کند که این موضوع به یکی از دلایل محبوبیت وی تبدیل شد.
مبارزه بارژیم صهیونیستی
دلیل سوم تبدیل شدن نصرالله به یک چهره برجسته، موفقیت وی در مبارزه با رژیم صهیونیستی بود.یکی از دلایل عمده برجستگی نصرالله، موفقیتهای حزبالله در مقابله با رژیم صهیونیستی بوده است. نبردهای مختلف حزبالله با رژیم رژیم صهیونیستی، به ویژه جنگ ۳۳ روزه در سال ۲۰۰۶، نشان داد که حزبالله تحت رهبری نصرالله توانسته است به عنوان یک نیروی مقاومتی موثر در برابر ارتش رژیم رژیم صهیونیستی عمل کند. این جنگ منجر به تقویت جایگاه حزبالله در داخل لبنان و میان متحدان منطقهای و همچنین افزایش محبوبیتش بین مردم شد.
به موازات این جریان و مقابله با رژیم صهیونیستی، یکی دیگر از دلایل محبوبیت سید حسن نصرالله این بود که، اقدامات وی، تابوی شکست ناپذیری رژیم اسراییل را در جنگها و بحرانهای مختلف فرو ریخت و این اقدام وی با توجه به تنفری که مردم منطقه از صهیونیستها و جنایتهایش داشتند، از طرفی باعث تقویت روحیه و قدرت جبهه مقاومت و از طرف دیگه باعث افزایش محبوبیت وی در میان مردم لبنان، فلسطین، منطقه و جبهه مقاومت شد.
حمایت های مردمی
دلیل چهارم جایگاه ویژه نصرالله، حمایتهای مردمی از وی بود.یکی از عناصر مهم موفقیت نصرالله، حمایت گسترده مردمی از وی و حزبالله در لبنان و حتی در سراسر جهان عرب بوده است. نصرالله به عنوان یک رهبر مذهبی و ملیگرا توانسته بود وفاداری جامعه شیعه لبنان و حتی گروههای غیراسلامی را به دست آورد. خدمات اجتماعی و بهداشتی حزبالله در جنوب لبنان و دیگر مناطق تحت کنترل این گروه نیز نقش مهمی در محبوبیت نصرالله داشته است. شما در رسانهها تصاویر مختلفی را از جوانان و دختران و پسران نسل جدید لبنانی دیدید که چگونه به سید شهید عشق میورزیدند.
توانایی در مدیریت بحران ها
دلیل پنجمی که باعث افزایش جایگاه نصرالله شد توانایی وی در مدیریت بحرانها بود.در طول دوران رهبری نصرالله، لبنان و منطقه با بحرانهای مختلفی روبرو بودهاند، از جنگهای داخلی تا تحولات منطقهای و بینالمللی. نصرالله توانسته است حزبالله را در این بحرانها هدایت کند و حتی در مواجهه با فشارهای داخلی و خارجی، مواضع این گروه را تقویت کند. به عنوان مثال، نقش حزبالله در جنگ داخلی سوریه و حمایت از حکومت بشار اسد در کنار سایر نیروهای منطقهای، به تقویت جایگاه نصرالله به عنوان یک رهبر بحرانمدار باکیاست و با درایت و موفق منجر شد.
شخصیت مذهبی و ایدئولوژیک
دلیل ششم نیز شخصیت مذهبی و ایدئولوژیکی بود که نصرالله داشت.سید حسن نصرالله نه تنها به عنوان یک رهبر سیاسی بلکه به عنوان یک شخصیت مذهبی و ایدئولوژیک نیز شناخته میشد. او به عنوان یک روحانی شیعه که پیوندهای نزدیکی با نهادهای مذهبی در کشورهای مختلف مثل ایران و عراق داشت، توانسته بود از حمایت ایدئولوژیک و مذهبی این کشورها بهرهمند شود و حزبالله را به عنوان یک نیروی مذهبی و مقاومت ارتقاء دهد.
تاریخ ترورها
ترور شهید عماد مغنیه، از فرماندهان حزبالله در دمشق توسط رژیم اسرائیل در سال ۲۰۰۸ (۱۳۸۶) اتفاق افتاد که این ترور به قدرت یافتن بیشتر حزبالله منجر شد. ترور شیخ احمد یاسین، یکی از بنیانگذاران گروه مقاومت حماس در یک حمله هوایی، توسط رژیم اسرائیل بود و با کشته شدن احمد یاسین، حماس نه تنها از بین نرفت بلکه تقریباً دو دهه بعد چنان قدرتمند شد که توانست در ۷ اکتبر (۱۵ مهر ۱۴۰۲) به مواضع اسرائیل حمله کند. رژیم صهیونیستی ادعا کرد که محمد ضیف، طراح حمله ۷ اکتبر(طوفانالاقصی) و «یکی از فرماندهان اصلی نظامی حماس را کشته است»، این در حالی است که این گروه شبه نظامی در غزه همچنان به فعالیتهای نظامی خود علیه اسرائیل ادامه میدهد.
دونالد ترامپ، رئیسجمهور وقت آمریکا در اوایل ژانویه ۲۰۲۰ (دی ماه ۱۳۹۸) دستور حمله در بغداد عراق را صادر کرد که طی آن ژنرال قاسم سلیمانی، فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران ترور شد. با این حال، ترور او هیچ تاثیر ماندگاری بر قدرت منطقهای ایران نداشت و حتی حزبالله، حماس و حوثیها در یمن به حملات خود به اهداف اسرائیلی و آمریکایی در عراق ادامه دادند. حزبالله چهار دهه است که وجود دارد. نمیتوان ادعا کرد مقاومت حزبالله بعد از نصرالله از بین رفته است، چرا که تاریخ نشان داده که آنها برای ادامه مبارزه طولانی خود علیه اسرائیل، رهبران دیگری را منصوب و ساختار خود را سازماندهی خواهند کرد.
قدرت نظامی حزبالله تحلیل نرفته است
باوجود ترور «سید حسن نصرالله» قدرت نظامی و زرادخانه موشکی حزبالله لبنان همچنان پابرجا است. «کارمیت والنسی» دیروز و در اندیشکده امنیت رژیم صهیونیستی گفت: «درست است که حزبالله ضربه سختی خورده است اما فراموش نکنیم که قدرت نظامی پیشرفته حزبالله و زرادخانه موشکی و راکتی آن همچنان موجود است…»
حزبالله شکست نمیخورد
ژنرال مشهور صهیونیست یعنی «اسحاق بریک» نیز به بهانه شهادت سید مقاومت، به بیفایده بودن تلاشهای رژیم صهیونیستی برای شکست حزبالله لبنان پرداخته است. این ژنرال تازه بازنشسته شده! که در رسانههای صهیونیستی به «پیامبر خشم» معروف است این واقعیت را به آنان گوشزد کرد که «حتی اگر اسرائیل لبنان را با خاک یکسان و آن را مثل غزه به تلی از خاک تبدیل کند» باز هم نمیتواند حزبالله را شکست دهد و «حزبالله به شلیک موشک و پهپاد به ما [اسرائیل] ادامه میدهد.»
سرتیپ اسحاق بریک در مقالهای در روزنامه معاریو رژیم صهیونیستی این را هم نوشت که «چشم بسیاری از سیاسیون اسرائیل از دیدن واقعیت اطرافشان، کور شده. آنها میبینند اما بر اساس آرزوهایشان و بدون تفکر عقلانی، عمل میکنند و حقایق را به کلی نادیده میگیرند…نمیتوان جنگ را فقط با هواپیما بُرد.
نیروی زمینی اسرائیل فرسوده شده و طی بیست سال گذشته در سطح سیاسی و نظامی دچار فرسایش شده. در نتیجه ارتش نمیتواند جوابگو باشد و پیروز باشد… همه اسرائیلیها باید درک کنند که اصرار بر نابود کردن حزبالله در نهایت به نابودی اسرائیل خواهد انجامید…
فقط کافی است که ایالات متحده ارسال سلاح برای هواپیماهای ما و ارسال مهمات برای یگانهای نیروی زمینی را متوقف کند و ما را مجبور کند که آنچه دیکته میکند، اجرا کنیم.»
این افسر بازنشسته و منتقد ارتش رژیم صهیونیستی در این یادداشت تأکید کرد که «نتیجه اندوهبار جنگ فرسایشی که از یک سال پیش آغاز شده، و بنیامین نتانیاهو نخستوزیر و یوآو گالانت وزیر امنیت [جنگ] و هرتسیهالوی رئیس ستاد مشترک نمیخواهند آن را تمام کنند، فروپاشی اسرائیل از حیث اقتصادی و اجتماعی است.
علاوهبر این، جدایی کامل از جهان و فروپاشی نیروی احتیاط ارتش را باید به آن اضافه کرد». این افسر همچنین درباره آنچه آن را «جهنم» خواند به اسرائیل هشدار داد و این سؤال را مطرح کرد که «ارتش اسرائیل چطور میخواهد حزبالله را شکست دهد در حالی که از شکست دادن حماس [در باریکه غزه که آن را شبانهروز بمباران کرده] ناتوان است و در آن ناکام مانده است؟!»
نشریه «نیویورکر» نیز در گزارشی به قلم «رابین رایت» به بررسی تأثیر ترور رهبر حزبالله بر خاورمیانه پرداخت و نوشت که «ترور نصرالله جنبش را تضعیف میکند، اما آن و خطری که برای اسرائیل دارد را از بین نمیبرد.»
مستجار