2

آمریکا در لیبی چه خواهد کرد؟

  • کد خبر : 1046
  • ۱۸ فروردین ۱۳۹۰ - ۱۰:۱۷

اكنون بيش از ۳ هفته از زماني كه آمريكايي ها حمله به ليبي را آغاز كردند مي گذرد. با وجود اينكه برخي تحليلگران انتظار داشتند موضوع با يك «پيروزي قاطع و سريع» خاتمه پيدا كند (همانطور كه دولت بوش در استراتژي نظامي ۲۰۲۵ ايالات متحده نوشته بود)مي بينيم كه نه تنها مسئله حل نشده بلكه […]

اكنون بيش از ۳ هفته از زماني كه آمريكايي ها حمله به ليبي را آغاز كردند مي گذرد. با وجود اينكه برخي تحليلگران انتظار داشتند موضوع با يك «پيروزي قاطع و سريع» خاتمه پيدا كند (همانطور كه دولت بوش در استراتژي نظامي ۲۰۲۵ ايالات متحده نوشته بود)مي بينيم كه نه تنها مسئله حل نشده بلكه آخرين اطلاعات از تظاهر به نوعي بن بست نظامي غير قابل عبور در ليبي حكايت مي كند كه آمريكا و ناتو قادر به حل آن نيستند.
قبل از اينكه درباره مشخصات اين بن بست چيزي بگوييم اشاره به اين موضوع ضروري است كه حمله آمريكا به ليبي دلايل متعددي داشته است اما يكي از مهم ترين اين دلايل همانطور كه مقام هاي آمريكايي خود گفته اند اين بوده كه مي خواستند پيامي به ايران بفرستند. نگاهي به مباحثات دروني تيم امنيت ملي اوباما قبل از حمله به ليبي كه اندكي از آن به بيرون درز كرده نشان مي دهد يكي از استدلال هاي موافقان حمله اين بوده است كه اگر آمريكا بتواند با يك حمله سريع و برق آسا كار قذافي را يكسره كند آن وقت اين پيام براي ايران هم ارسال خواهد شد كه توان آمريكا وقتي اراده كرده باشد دشمني را شكست بدهد مقاومت ناپذير است و لذا بهتر است ايران هم دست از سرسختي بردارد و پاي ميز مذاكره بيايد. بنجامين جي رودز معاون مشاور امنيت ملي اوباما در امور ارتباطات راهبردي روز ۱۵ فروردين اين موضوع را اينگونه بيان كرده است: «توانايي به كار گرفتن اين شكل نيرو در منطقه با چنين سرعتي حتي با وجود اينكه ماموريت هاي نظامي ديگري در عراق و افغانستان جريان دارد همراه با ماهيت اين ائتلاف گسترده پيامي بسيار قوي درباره توانايي هاي نظامي و ديپلماتيكي ما به ايران مي فرستد.» حالا سوال اين است كه صرف نظر از اينكه دولت اوباما چه قصدي داشته، واقعا ايران از حمله آمريكا به ليبي چه پيامي دريافت كرده است؟ آيا اين حمله باعث شده ايران آمريكا را قدرتمندتر احساس كند؟آنچه عملا در ليبي در حال وقوع است كاملا خلاف اين است. آرايش صحنه اينگونه است:
اول- آمريكا به ۳ دليل تمام قد و با تمام قوا به بحران ليبي ورود نكرده و اساسا نمي تواند بكند. دليل نخست اين است كه باراك اوباما كه مبارزات انتخاباتي اش را از هفته گذشته آغاز كرده به خوبي مي داند آغاز يك جنگ ديگر در جهان اسلام كه احتمال دارد به مداخله زميني و نهايتا يك درگيري تمام عيار ختم شود به لحاظ انتخاباتي براي او سم مهلك است. مهم ترين دغدغه مردم آمريكا اكنون -همان طور كه در انتخابات سال گذشته كنگره نشان دادند- مسائل داخلي بويژه مسائل اقتصادي است و در اين شرايط هيچ چيز براي اوباما ناگوارتر از اين نيست كه راي دهندگان آمريكايي به اين نتيجه برسند كه او جان سربازان آمريكايي و پول بي زبان ماليات مردم را صرف جنگي در ليبي مي كند كه اساسا معلوم نيست چه نفع مشخصي براي آمريكا دارد. دليل دوم گرفتاري بيش از حد ارتش آمريكا در عراق و افغانستان و ضعف سرفرماندهي نيروهاي آمريكايي در شاخ آفريقاست. عمليات پروازي آمريكا عليه ليبي از روي فقط يك ناو هواپيمابر در درياي مديترانه هدايت مي شود كه به وضوح ناكافي است. رابرت گيتس وزير دفاع آمريكا پيش از شروع حمله به صراحت خطاب به نمايندگان كنگره گفته بود كه انجام يك عمليات موفق عليه ليبي كه از جمله مستلزم نابود كردن كامل دفاع هوايي ارتش قذافي است و براي اين كار به نيرويي بيش از آنچه اكنون آمريكا در منطقه دارد نياز است. دليل سوم، مخالفت واضح و بسيار شديد گيتس با درگير شدن ارتش آمريكا در يك عمليات نظامي تمام عيار عليه ليبي است. او روز پنج شنبه گذشته در سنا تاكيد كرد كه مطلقا عقيده ندارد ارتش آمريكا بايد چنين ماموريتي را به دوش بگيرد و بعد هم با زباني كنايه آميز گفت اگر مردم آمريكا مي خواهند ارتش اين ماموريت را انجام بدهد، بايد پولش را بدهند!
دوم- مسئله دوم مربوط به ضعف جدي و تقريبا غيرقابل رفع مخالفان داخلي قذافي است كه باعث شده توان غلبه بر ارتش منسجم و همچنان گوش به فرمان سرهنگ را نداشته باشند. ضعف هاي عمده جبهه مخالف را چنين مي توان فهرست كرد: ۱- مخالفان فاقد رهبري موثر هستند و تقريبا هيچ چهره سرشناس و قابل اتكايي در ميان آنها ديده نمي شود. اگرچه اين افراد به آمريكا قول داده اند كه در دوران پس از قذافي به منافع آن وفادار خواهند بود اما روشن است كه اين مخالفان به اندازه كافي معتبر دانسته نمي شوند همچنان كه هيچ نماينده اي از آنها به نشست اخير لندن دعوت نشد. ۲- مخالفان سلاح كافي براي غليه بر ارتش مجهز قذافي را ندارند. يكي از مخمصه هاي راهبردي آمريكايي ها اين است كه از يك سو مي دانند مخالفان به اندازه كافي مجهز نيستند و از سوي ديگر در اين باره كه آيا بايد مخالفان را تجهيز بكنند يا نه قادر به تصميم گيري نيستند. بهانه اصلي هم اين است كه برخي از چهره هاي برجسته نظامي و امنيتي آمريكا عقيده دارند آمريكا اساسا شناخت درستي از تركيب نيروهاي معارض قذافي ندارد و تحت اين شرايط مسلح كردن معترضان ممكن است مستقيما به معناي مسلح كردن دشمنان آمريكا باشد. وجود گزارش هايي بويژه از جانب منابع روس مبني بر اينكه نيروهاي عمل كننده در برخي از جبهه هاي مهم درگيري اعضاي القاعده هستند اين تحليل را تقويت كرده است. اگر چه روس ها بنا به دلايلي ترجيح مي دهند كه حامي قذافي باقي بمانند و نظر آنها درباره حضور رگه هايي از القاعده در ميان مخالفان يعني همان ادعاي اوليه قذافي به بررسي بيشتر نياز دارد.
جمعي از نمايندگان كنگره آمريكا روز دوشنبه ۱۵ فروردين به دولت هشدار دادند قبل از ارائه هرگونه كمك تسليحاتي به مخالفان قذافي بايد ابتدا به اندازه كافي درباره آنها اطلاعات كسب كند. مايك راجرز نماينده حزب جمهوريخواه در مجلس نمايندگان كه رياست كميته اطلاعات مجلس نمايندگان را نيز به عهده دارد مي گويد: «در ميان رده هاي انقلابيون احتمال دارد رگه هايي از القاعده ديده شود و نيروهاي ائتلافي ناتو بايد پيش از مسلح كردن انقلابيون در مبارزه با معمر قذافي رهبر ليبي، محتاط عمل كنند.» هري ريد رهبر اكثريت در سنا نيز خواستار سياست انتظار و مشاهده پيش از دادن سلاح هاي بيشتر به نيروهاي مخالف در ليبي شده و گفته است: «فكر مي كنم در اين مرحله واقعا نمي دانيم رهبران انقلابيون چه كساني هستند.» جيمز جونز مشاور امنيت ملي سابق اوباما هم كه پاييز گذشته كاخ سفيد را ترك كرد در اين باره كه آيا مردم ليبي بايد مسلح شوند به سي ان ان گفته است: «نخستين كاري كه بايد صورت گيرد اين است كه بفهميم آنها چه كسي هستند. آمريكا هنوز اين كار را انجام نداده است.» يكي از نگراني هاي عمده ديگر درباره مسلح كردن مخالفان قذافي در ليبي هم اين است كه برخي كارشناسان اطلاعاتي در غرب مي گويند اگر اين مخالفان واقعا اعضاي القاعده باشند آن وقت مي توانند بعد از آنكه خود را با سلاح هاي آمريكايي تجهيز كردند، دور جديدي از حملات به خاك آمريكا و بويژه اروپا را آغاز كنند و آن وقت است كه فاجعه بزرگ رخ خواهد داد. اين يكي از مواردي است كه ظاهرا به نظر مي رسد آمريكايي ها قادر به جمع و جور كردن آن نيستند. ۳- و مسئله سوم در مورد مخالفان، آماتور و غيرحرفه اي بودن آنهاست. اطلاعات موجود نشان مي دهد فقط كمي كمتر از هزار تن از انقلابيون عضو سابق ارتش قذافي هستند و بقيه فقط مرداني هستند كه تفنگ دارند و در نتيجه افرادي كه بتوانند در كوتاه مدت در قالب يك ارتش چريكي منسجم شوند هنوز شناسايي نشده اند. قبايل ليبي هم كه مردان مسلح آموزش ديده در اختيار دارند هنوز به قذافي پشت نكرده اند و به نظر مي رسد تنها زماني اين كار را خواهند كرد كه احساس كنند چاه هاي نفت در حال آسيب ديدن است و ممكن است در آينده پولي به آنها نرسد. آمريكايي ها هم كه ظاهرا براي آينده نفت ليبي كيسه دوخته اند هيچ علاقه اي به حمله به بخش نفتي ليبي از خود نشان نمي دهند.
سوم- و موضوع سوم اختلاف شديد و تقريبا غيرقابل حل درون كشورهايي است كه به ليبي حمله كرده اند. آمريكا ۱۰ فروردين فرماندهي عمليات عليه ليبي را به ناتو واگذار كرده و ناتو هم فاقد توان منسجم كردن ديدگاه هاي خود براي يك طرح ريزي عملياتي واحد است. از يك طرف روشن است كه آمريكايي ها اول ائتلاف درست كرده اند بدون آنكه درباره مسائل نظامي بحث كنند و حالا كه نوبت به اين مسائل رسيده با ديدگاه هاي متضاد و غير قابل جمعي مواجعه شده اند. مثلا در باره موضوع مسلح كردن مخالفان كه در بالا به آن پرداختيم آمريكايي ها گفته اند موضوع را بررسي مي كنند اما آندرس فوگ راسموسن دبير كل ناتو گفته است كه اين مسئله قطعا منتفي است. از طرف ديگر آمريكايي ها به دليل ملاحظات داخلي نمي خواهند نقش اول را در درگيري عليه ليبي داشته باشند اما اكنون كاملا روشن شده كه اگر آمريكا به مداخله زميني در ليبي نپردازد تكليف جنگ به اين زودي ها يكسره نخواهد شد و اين احتمال وجود دارد كه ليبي هم مانند افغانستان به باتلاقي براي ناتو تبديل شود.
به اين ترتيب است كه آشكارا مي توان ديد ليبي به مخمصه اي غيرمنتظره براي آمريكا تبديل شده است. آمريكايي ها كه خيال مي كردند با شكست سريع قذافي هم پيامي كوبنده به ايران مي فرستند، هم ملت هاي منطقه را متقاعد مي كنند كه سابقه حمايت آنها از ديكتاتورها را فراموش كنند و هم براي شركت هاي نفتي خود كار و كاسبي جور مي كنند حالا دريافته اند كه لقمه اي بسيار بزرگتر از دهانشان برداشته اند. نتيجه چيست؟ مسلما خوي وحشي گري آمريكايي ها به آنها اجازه نمي دهد كه به اشتباه خود اعتراف كنند و به همين دليل هم به عادت قديمي خود يعني معامله پشت پرده با ديكتاتورها روي آورده اند. يك مقام ارشد آمريكايي در حاشيه كنفرانس لندن گفته است: اين احتمال كه عمليات نظامي در ليبي به بن بست برسد جدي است و يكي از سناريوها اين است ليبي به دو منطقه شرق و غرب تجزيه شود! و شما خود حديث مفصل بخوانيد از …

مهدي محمدي
لینک کوتاه : https://mostajar.com/?p=1046

برچسب ها

نوشته های مشابه

ثبت دیدگاه

مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : 0
قوانین ارسال دیدگاه
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.