کتاب «جذبه مشرقی» که توسط دفتر نشر معارف روانه کتابفروشیها شده، روایتی است از تازهمسلمانان در کشورهای مختلف که بهقلم حسین سروقامت تدوین و منتشر شده است. کتاب در ابتدا مقدمهای دارد که در آن وضعیت تمایل به اسلام طی سالهای اخیر مورد بررسی قرار گرفته و در ادامه، شرححال ۴۰ تن از نومسلمانان ارائه شده است.
نویسنده مخاطب اصلی این کتاب را جوانان معرفی میکند، هرچند مطالعه این کتاب که در واقع شرحی است از جذابیتهای دین اسلام برای هر مخاطب مسلمانی جالب است. سروقامت کوشیده است گاه این گزارشها و شرححال را از زاویه دید سوم شخص غائب روایت و گاه در قالب گفتوگو آنها را عرضه کند.
هرچند دولتهای غربی در سالهای اخیر تلاش کردهاند با ایجاد محدودیت، از گرایش به دین اسلام در جوامع خود بکاهند، اما آمارها چیز دیگری را حکایت میکند. تمایل به اسلام بهعنوان یک گمشده در جهان امروز میان جوامع مختلف غربی امری انکارنشدنی است. سروقامت در کتاب خود ضمن پرداختن به چرایی شکست سیاستهای اتخاذشده، گوشهای از عشق تازهمسلمانان را روایت میکند؛ مسلمانانی که دین خود را نه براساس جبر جغرافیا و مناسبات خانوادگی، که براساس مطالعه و تحقیق انتخاب کرده و ایبسا برای حفظ آن، از موقعیتهای شغلی خود نیز دست کشیدهاند. سروقامت معتقد است آنچه دولتها تاکنون انجام دادهاند، پنهان کردن دینی است که با فطرت آشنایی دارد؛ از این جهت چندان موفق نبودهاند.طی سالهای گذشته با هجمههایی نسبت به مسائل فرهنگی و مسائل دینی مواجه هستیم. این هجمهها اسلام را بهعنوان یک مکتب آزادیبخش مورد هدف قرار دادهاند. در شبکههای اجتماعی و فضای مجازی شبهههایی طرح میشود که نوک حمله آنها اسلام و قوانین این دین است. بهنظر میرسد که مخاطب طرح این نوع شبهات نیز نسل جوان است. شاید دستهایی پشتپرده باشد که قصد دارند عقاید جوانان را نسبت به مذهب و عقیده خود سست کنند؛ که اگر این اتفاق بیفتد آن وقت میتوانند به اهداف دیگر نیز برسند.
ما مکتبی داریم که جاذبههای قوی در آن وجود دارد که دیگران از مکاتب دیگر به آن گرایش پیدا میکنند و دست از دین و مکتب خود میکشند.
آدمها اگر قرار باشد چیزی را در زندگی خود تغییر دهند، مکتب و دین آخرین گزینه تغییر است. ممکن است آدم محل زندگیاش را تغییر دهد یا شغلش را عوض کند یا حتی تصمیماتی برای خانواده خود بگیرد، اما معمولاً به این راحتی از عقاید و دین خود جدا نمیشود، این موضوع در طول تاریخ وجود داشته است. روایتهای تاریخی نشان میدهد که مردم بهحدی با دین خود عجین بودهاند که حاضر نمیشدند از دین و عقاید خود دست بکشند. چطور میشود که یک انسان از دین خود دست بردارد و دین خود را تغییر دهد؟ چه در دین جدید دیده است که تصمیم میگیرد دین خود را تغییر دهد؟ مقصود من از طرح گزارش درباره ۴۰ نفر نومسلمانی که در این کتاب ذکر شده است، این بوده است که به مقوله دین اسلام و جاذبههای آن از درون بنگرم تا با خود فکر کنیم که؛ اگر این مسائل بهعنوان جذابیتهای اسلام به چشم فرانسویها، آلمانیها، ژاپنیها و… آمده چرا به چشم ما نیامده است؟ چرا ما به این مسائل فکر نکردهایم؟مخاطب اصلی کتاب نیز جوانان هستند، زبان کتاب نیز بهگونهای انتخاب شده است که بتواند با نسل جوان ارتباط برقرار کند. دیدن جاذبههای دین اسلام و هم ترویج و تبلیغ این جاذبهها برای نسل جوان، دو هدف اصلی برای نگارش کتاب «جذبه مشرقی» بوده است.نویسنده کتاب می گوید: این اطلاعات از روشهای مختلف گردآوری شدهاند، در پارهای مواقع که نسبت به صحت آنها تردید داشتم یا اطلاعات کامل نبود، از منابع مختلف بهره بردم. ادواردو آنیلی میان تازهمسلمانان چهرهای معروفتر و شناختهشدهتر است که بنیادی نیز به نام او در ایران درباره تازهمسلمانان فعالیت میکند. بخشی از اطلاعات کتاب از طریق ارتباط با این بنیاد جمعآوری و تدوین شد. بخش دیگری نیز یا از طریق اینترنت یا از سخنرانیهای آنها، از طریق گفتوگو با برخی از آنها یا منابع مکتوب گردآوری شده است. دسترسی من به این منابع از روشهای مختلف بوده است تا اطلاعات کامل و دقیق باشد.
فطرت مردم در سراسر جهان پاک است و از این جهت تفاوتی بین مردم ایران، با مردم فرانسه یا استرالیا وجود ندارد اما گاه شرایطی رخ داده است که روی این فطرت غبار و زنگاری گرفته است که به فطرت خود توجه نمیکنند، اگر این زنگار کنار رود، مردم متوجه فطرت خود میشوند، این امری قابل انکار و رد نیست.
آمار مراکز تحقیقاتی نیز در این زمینه قابل توجه است، بهعنوان مثال، مؤسسه gatestone institute در حالی از گرایش روزافزون اروپاییها به اسلام سخن میگوید که براساس نظرسنجی شرکت faith matters، دوسوم افرادی که در انگلیس به اسلام گرویدهاند، زنان هستند. بیش از ۷۰ درصد این زنان، سفیدپوستاند و متوسط سن آنها ۲۷ سال است.
روزنامه سان چاپ لندن نیز گزارش کرده است سالانه پنج هزار انگلیسی به اسلام میگروند که نیمی از آنها سفیدپوستاند و ۷۵ درصد آنان را زنان تشکیل میدهند، همچنین مرکز تحقیقات پیو (Pew Research center)، تعداد مسلمانان اروپا را در سال ۲۰۱۰ حدود ۴۴ میلیون نفر برآورد و پیشبینی میکند این تعداد تا سال ۲۰۳۰ به حدود ۶۰ میلیون تن برسد. گفته میشود براساس رشد فزاینده اسلام، آلمان تا سال ۲۰۵۰ کشوری مسلماننشین خواهد بود. در مجموع طبق بررسیها، تعداد مسلمانان اروپایی حدود دو برابر شده است؛ یعنی از ۲۹/۶ میلیون نفر در سال ۱۹۹۰، به ۴۴/۱ میلیون نفر در سال ۲۰۱۰ رسیده است. بر اساس آنچه تاکنون رخ داده است، تا سال ۲۰۲۷ از هر پنج فرانسوی، یک نفر مسلمان خواهد بود. نکته جالب اینجاست که کشورهای انگلیس، فرانسه، ایتالیا و آلمان که بیشترین مخالفتها و محدودیتها را برای مسلمانان وضع کردهاند، در ۲۰ سال آینده، بیشترین افزایش تعداد مسلمانان را شاهد خواهند بود.
سیاست کشورهای اروپایی و تدابیری که برای جلوگیری از نشر اسلام انجام دادند، سیاست موفقی نبوده است؛ چرا که نتوانستهاند روی فطرت را بپوشانند. آنها اسلام را در واقع از مردم خود پنهان کردند. در فرانسه حجاب را منع میکنند، اما مسلمانان دست از حجاب برنمیدارند، این موضوع در دیگر کشورهای غربی نیز قابل رؤیت است. میتوان بین مردم و شکوفاییهای اسلام جدایی ایجاد و اخبار را سانسور کرد، اما آتش فطرت را نمیتوان در دل آنها خاموش کرد، بر همین اساس است که کشیشهای مسیحی در این سالها بهشدت نسبت به گسترش اسلام در اروپا احساس خطر کردهاند.