دو روز پیش از شهادت و در حاشیه اجلاس بینالمللی بیداری اسلامی تهران
بیش از یك دهه از حضور نظامی ایالات متحدهی آمریكا در افغانستان میگذرد و هنوز هم بهترین بهانه برای تداوم آن، مبارزه با تروریسم است. تروریسمی خودساخته كه بهای آن را ملت مسلمان و مظلوم افغانستان میپردازند. ترور پروفسور برهانالدین ربانی، رئیسجمهور سابق افغانستان آخرین شاهكار حضور و اِعمال سیاستهای ضد تروریستی نظام سلطه در افغانستان است. «شهيد پرفسور برهانالدين ربانى چه در دورهی اشغال افغانستان توسط شوروى و جريان چپ و چه در دورهی تسخير اين كشور مظلوم توسط ناتو و غرب از افراد حاضر در صف اول مبارزه با اشغالگران بود. حضور وى در حركتهاى جهادى از همان ابتداى نياز افغانستان به مردان شجاع آغاز شد. وى از پايهگزاران حزب «جمعيّت اسلامى» بود كه از گروههاى مهم جهادى افغانستان به حساب مىآيد و افرادى همچون مرحوم احمد شاه مسعود – شير درهی پنجشير – از اعضاى مؤثر آن بود.»*
استاد ربانی اوایل هفتهی گذشته میهمان اجلاس بیداری اسلامی در ایران بود كه در روز افتتاحیه به بیان دیدگاهها و نظرات خود در قبال بیداری اسلامی پرداخت. گفتوگوی كوتاه ما با رئیس فقید «شورای صلح افغانستان»، دو روز قبل از شهادتش انجام شده است.
دریافت صوت مصاحبه
رهبر انقلاب اسلامی ایران در موقعیتهای مختلف، سخنان بسیاری دربارهی بیداری اسلامی بیان كردهاند. با توجه به خلأهایی كه در جهان اسلام وجود دارد، به نظر شما این سخنان چه تأثیری بر جهان اسلام و بر كشورهای مختلف گذاشته است؟
شكی نیست كه اولاً از نوشتهها و صحبتهای مقام معظم رهبری دربارهی بیداری اسلامی، بهویژه در كشورهایی استقبال زیادی میشود كه نوعی همزبانی و اشتراك زبانی دارند. البته كشورهای عربی وضعیت دیگری دارند. این سخنان در برخی كشورهای عربی به خاطر حكومتها و نظامهای حاكم بر آنها كمتر انعكاس خواهد داشت، اما بهطور كلی موضعگیریها و سیاستهای جمهوری اسلامی ایران در قضایای بیداری اسلامی برای نسل جوان جذاب بوده است. لذا دائماً صحبتهای ایشان را دنبال میكنند و از آن اثر میپذیرند.
شما میبینید كه خیزشهایی در جهان اسلام و بهخصوص در دنیای عرب صورت گرفته است و این آغاز یك مرحلهی جدید است. دیدگاههای ایشان نیز در مسائل فكری و اعتقادی و هم در مسائل سیاسی و بینالمللی فضا را بسیار تغییر داده است.
اما موضعگیریها و سخنان مقام معظم رهبری در قبال استكبار جهانی و صهیونیستها راه خود را در بین نسل جوان باز كرده است؛ اگرچه فكر میكنم كه هنوز هم جا برای كار وجود دارد تا گروههای مختلف دیگر و مخصوصاً در جهان اسلام و عرب، آشنایی بیشتری با افكار و دیدگاههای ایشان پیدا كنند. ناگفته نماند كه یك جریان تبلیغات غرضورزانه و دشمنانهی مذهبی و فرقهای علیه ایشان وجود دارد و این هدف را دنبال میكند كه اكثر دیدگاههای ایشان در مسائل مختلف روشن نشود. لذا با در نظر داشتن وضعیت فعلی، نیاز به روشنگری بیشتر و تبلیغات جدید و جدی وجود دارد تا مسلمانان و بهویژه جوانان جهان عرب بفهمند كه پیوند عمیقی میان خواستههای آنها و پیشینهی تاریخی انقلاب اسلامی ایران برقرار است. ما امیدواریم إنشاءالله و با گذشت روزها، تحولات جدیدی بین نسل جوان عرب شكل بگیرد.
حضرت آیتالله خامنهای بر این نكته تأكید داشتهاند كه مردم باید در این تحولات جدید مراقب باشند تا استعمار با چهرهای جدید و لباسی مزورانه وارد نشود. اكنون این نیازِ هست كه یك الگوی مناسب از حكومت اسلامی تعریف و تبیین گردد. ضمن اینكه ایشان تأكید دارند كه باید تفاوت بین دموكراسی غربی و دموكراسی لیبرالی و مردمسالاری دینی ایجاد شود. فكر میكنید در فضای جهان اسلام چقدر این نیاز را حس میكنند و میتوانند این پیشنهاد و تجربهی جمهوری اسلامی را به كار ببندند؟
اكنون ما در موقعیتی هستیم كه سكولاریسم و لیبرالدموكراسی شكست خورده است و دیگر در تمام دنیا و بهخصوص در دنیای اسلام و جهان عرب جذابیتی ندارد. در بحث الگو اما، این «مردمسالاری دینی» كه مد نظر است، باید بیشتر تبیین گردد و توضیح داده شود. همه باید بفهمند كه در اینجا چه میگذرد، زیرا این احتمال وجود دارد كه در فضای غبارآلود تبلیغاتی، بسیاری از حقایق روشن نشود. البته به هر حال پذیرش و تقاضا برای الگوی مردمسالاری دینی كه در جمهوری اسلامی وجود دارد، زیاد خواهد شد و این غبارهای تبلیغاتی زودگذر است.
اما هنوز نیز پس از این خیزشها، جهان اسلام و عرب در یك مرحلهی گذرا قرار دارد؛ مرحلهای كه آثار و مخلفات گذشته را سپری كرده و نیاز به گذشت زمان دارد. لذا كار و تبلیغات بیشتری ضرورت دارد و نیز نیاز به تأكید بر پیوندهای عمیقی كه وجود دارد. ما امیدواریم این مطالبی كه مقام معظم رهبری به آنها اشاره كردند، بهزودی تحقق یابد.